صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۸:۰۴ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۷
مدرسه حسین علیه‌السلام/

شرایط کوفه پر آشوب در آستانه عاشورا

کد خبر : 312235

حجت الاسلام محمدرضا هدایت پناه*ـ این نوشتار شاید در مباحث مرتبط با عاشوراشناسی، متداول نباشد، امّا از باب دشمن‌شناسی و شاید به مصداق «عدو شود سبب خیر» مروری هر چند مختصر به اوضاع کوفه در زمان حادثه عاشورا خواهد داشت.


همان طور که در یادداشت قبلی اشاره شد، معاویه پس از تسلط بر مسند حکومت، برنامه جامعی برای شیعه‌زدایی و نسل‌کشی شیعه در ابعاد انسانی و فرهنگی، طراحی و پیاده کرد. بخشنامه‌ها و دستورات او در این زمینه در منابع تاریخی موجود و مشهور است، اما شاید در این فرایند، مجری برنامه‌ها از خود برنامه‌ها مهم‌تر باشد. بدیهی است که برنامه‌ها و اهداف راهبردی معاویه اگر دقیق و جامع می‌بود ولی مجریان و کارگزاران مناسبی نداشت، تنها در حرف و کاغذ باقی می‌ماند و کارکرد عملی نمی‌یافت. به همین منظور، معاویه در انتخاب کارگزاران حکومتی خود دقت کامل داشت تا افراد کاملاً همفکر و معتقد به برنامه‌های خود را انتخاب کند.


کوفه بعد از صلح معاویه و امام حسن (ع) و با وجود نیروهای متنفذ و بزرگ شیعه، به کارگزاران سیاستمدار و البته خشن نیاز داشت. از این‌رو در دهه چهل هجری به امثال مغیره بن شعبه و سایر نزدیکان خود، میدان عمل زیادی داد.


به نظر می‌رسد انتخاب نعمان بن بشیر انصاری برای امارت کوفه، انتخاب بسیار هوشمندانه‌ای بوده است. او که بر خلاف بیشتر گروه انصار، طرفدار معاویه بود؛ در صفین در بین لشکریان معاویه بود و در غارت‌های معاویه (لشکرکشی به شهرهای تحت حکومت امام علی (ع) و قتل و غارت مسلمانان برای ایجاد رعب و وحشت) مشارکت داشت. در اواخر دهه پنجاه هجری، انتخاب او برای حکومت کوفه با هدف آرام کردن این شهر بعد از سرکوب نیروهای شیعه، بهترین گزینه محسوب می‌شد، ولی با توجه به این که کوفیان بارها از امام حسین (ع) دعوت به قیام کرده بودند،معاویه به دنبال راه حلی برای بازگشت اوضاع سیاسی کوفه به دهه چهل و حتی پیش از آن بود. از این‌رو با توجه به شناخت عمیقی که از نعمان داشت، در وصیتی به غلام رومی خود، ابن زیاد را برای چنین روزی پیشنهاد داد.


اهمیت و جدیت تصمیم معاویه بعد از مرگ او و زمانی آشکار شد که کوفه با حضور مسلم بن عقیل (ع) در شرف از دست رفتن بود. ابن زیاد در شریطی وارد کوفه شد که کارگزار قبلی (نعمان بن بشیر) برای دوران ثبات انتخاب شده بود، ولی با ورود کوفه به دوران بحران، طبیعی بود که چنین فردی مناسب این شرایط جدید نخواهد بود. امویان حاضر در کوفه این نکته را به خوبی درک کرده بودند، از این‌رو طی نامه‌هایی به یزید، خواستار تغییر سریع نعمان شدند.


این درخواست‌ها در شرایطی به دست یزید رسید که اوضاع وخیم‌تر از تصور او بود و می‌توان گفت در عمل انجام شده قرار گرفت. توجه او معطوف به امام حسین (ع) در مکه بود. از طرفی نیروهای سیاسی را مانند پدرش به درستی نمی شناخت. اینجا بود که پیش‌بینی و تصمیم آینده‌نگرانه معاویه به داد دولت نوپای یزید رسید. با این که در این زمان رابطه بین یزید و عبیدالله ابن زیاد به هم خورده بود، ولی چاره‌ای جز انتخاب او به امارت عراق نداشت.


* دانشیار گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه


انتهای پیام/4072/


انتهای پیام/

ارسال نظر