عزتطلبی دینی؛ محور قیام اباعبداللهالحسین (ع)
حجتالاسلام سید محمود مرویان حسینی* ـ پس از شهادت امام حسن مجتبی (ع)، امام حسین (ع) حدود 10 سال در مواجهه با معاویه همان رویه سیاسی امام حسن (ع) را در پیش گرفتند؛ یعنی در حاشیه حاکمیت، شیعیان و گفتمان شیعه را حفظ کردند و با حاکمیت درگیر نشدند. آن چیزی که جرقه تغییر رویکرد امام حسین (ع) را زد، روی کار آمدن یزید پس از مرگ معاویه بود.
یزید شخصیتی بود که نزد هیچکدام از صحابه پیامبر (ص) و مردم آن زمان وجاهتی نداشت، ضمن این که جزء تعهدات صلح امام حسن (ع) و معاویه این بود که معاویه حق نداشت یزید را به جانشینی خود انتخاب کند و این یک تخلف آشکار علیه پیمان صلح بود. ماهیت پلید یزید و بیلیاقتی او تقریباً برای همگان آشکار بود. طبق برخی اسناد تاریخی، حتی خود معاویه هم به قابلیت یزید به عنوان خلیفه مسلمانان باور نداشت. زمینهسازی قبلی که توسط افراد منفعتطلبی همچون «مغیره بن شعبه» رخ داد و وعدههای رنگارنگ به برخی خواص، بیعت با یزید را عملیاتی کرد. اطرافیان یزید، افرادی را با رشوه اجیر کردند و متأسفانه بعضی سکوت کردند و بعضی هم علیرغم میل باطنی از ترس یا به طمع پول و مقام به بیعت تن دادند.
در این میان، تنها کسی که در برابر ابن فرآیند غلط مقاومت کرد، امام حسین (ع) بود. انگیزه ابشان در رد بیعت با یزید، عزت دینی بود. وقتی والی مدینه از جانب یزید از امام حسین (ع) بیعت خواست ایشان در پاسخ فرمودند: انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید.
باید فاتحه اسلام را خواند اگر والی و حاکم آن شخصیتی مثل یزید باشد. فردی که در فساد، در بیخردی، در بیلیاقتی و حتی رعایت نکردن ظواهر اسلامی زبانزد بود. حضرت فرمودند که مرد حرامی مثل یزید از من خواستهای داشته و مرا بین دو انتخاب قرار داده، یا ننگ بیعت با او را بپذیرم و یا خودم را برای کشته شدن آماده کنم. من هرگز حاضر نیستم خفت و خواری بیعت با یزید را بپذیرم، چرا که نفس پیامبر (ص) هستم. باید احیاگر ارزشهای نبوی باشم، باید راه و سیره علوی را ادامه دهم. نمیتوانم فرد فاسد و ناعادلی را در این مسند بپذیرم. پذیرفتن حاکمیت فردی مثل یزید یعنی از دست رفتن همه میراث و سرمایه پیامبر (ص) که با تحمل آن همه سختی توسط ایشان و مسلمانان صدر اسلام و همچنین حضرت امیرالمؤمنین (ع) به دست آمده بود. این همان عزتطلبی ایمانی حضرت سیدالشهدا (ع) است که تا پایان ماجرای کربلا در سخنان و رجزها و بیاناتشان بر آن تأکید داشتند.
اینجا بحث آزادیخواهی، در مقابل ذلت بیعت با یزید قرار میگیرد. جریان کربلا یک جریان آزادیخواه است. نتایج واقعه کربلا جریانات انقلابی است. در حالی که هیچ کس حتی اصحاب میانه رو و فرزندان خلفای سابق هم حاضر نبودند یزید را به رسمیت بشناسند، امّا شجاعت مواجهه با او را هم نداشتند؛ امّا امام حسین (ع) با تکیه بر عزتخواهی ایمانی در این شرایط مدینه را ترک کردند و به مکه رفتند. در آنجا محیط امن نبود و حتی دستنشاندگان یزید ممکن بود عدهای را اجیر کرده و خون حضرت را در حرم امن الهی بریزند. این چنین بود که ایشان درست به آن اقدام حماسی و تاریخی زدند و از مکه به سمت کوفه رفتند و این حادثه کربلا که البته در تقدیر الهی هم رقم خورده بود، رخ داد.
* عضو هیأت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی
انتهای پیام/4072/
انتهای پیام/