صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۱۸ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۴

محمدکاظم مزینانی: اگر سرشار مدیر جایزه جلال شود، دیگر شبهه‌ای باقی نمی‌ماند؟!

در ادامه انتشار گزارش نشستی که محمدرضا سرشار در آن هیات داوران جایزه جلال را به دلیل رویکردش در اعطای جوایز مورد انتقاد قرار داده‌، محمدکاظم مزینانی، نویسنده رمان «شاه باشین» و یکی از برگزیدگان جایزه جلال به این اظهارات واکنش نشان داد.
کد خبر : 30928

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، محمدکاظم مزینانی یادداشتی را در پاسخ به اظهارات محمدرضا سرشار در اختیار این خبرگزاری قرار داده که در ادامه خواهد آمد:


«تعهدنامه­‌ی یک نویسنده­‌ی معلوم­‌الحالِ بیت­‌المال برباددِه!


باور کنید که تاکنون هرگز نسبت به افاضات و کرامات اهالی نقد–چه مثبت و چه منفی - واکنش نشان نداده‌ام، چراکه حتی برای مار­ها و سار­ها احترام قائل هستم، چه رسد به جناب سرشار که از برترین مخلوقات الهی به شمار می­‌روند. اما از آنجا که ایشان هیأت داوران «انجمن قلم» و «بنیاد شعر و داستان»را یکجا و درهم نادان و بی‌سواد خطاب کرده­‌اند، بر آن شدم که مراتب تاسف و تحسر خود را نسبت به این ماجرا اعلام ­دارم و همین­‌جا:


متعهد می­‌گردم: از این پس قبل از دریافت هرگونه جایزه از میزان فضل و سواد هیأت داوران و به خصوص رییس هیأت داوران مطمئن شده و پیش از قبول هرگونه وجه مادی، با رجوع به بزرگانی حرام و حلال­‌شناس چون جناب سرشار از شبهه­‌ی تحصیل مال نامشروع مبرا گردم تا خدای ناکرده به سرنوشت کسانی چون بابک زنجانی گرفتار نیایم.


متعهد می­‌گردم: از سوژه قرار دادن سرنوشت و سرشت یک خاندان در قالب رمان خودداری ورزم؛ چرا که داستان مدرن درباره یک روز و فوقش یک هفته­‌ی زندگی یک شخص است، نه در مورد زندگی چند نسل و یک خاندان.


متعهد می­‌گردم: از آنجا که تاکنون نه در آثار ایرانی و نه حتی آثار ترجمه‌شده، رمانی با راویت­‌های مختلف و موازی تالیف نشده است، از انتخاب این شیوه­‌ داستانی بی‌ارزش و بیخود جداً بپرهیزم.


متعهد می­‌گردم: از این پس هرگز به نوشتن رمان روایی نپردازم، چراکه استفاده از این شیوه بیانی از ساده­‌ترین و پیش پاافتاده­‌ترین کارها به شمار می­‌آید.


متعهد می­‌گردم: دیگر درباره­‌ی دوران قاجار رمان ننویسم، چون حالا دیگر قاجار بس است و نوبت پهلوی است. همچنین تاسف و ندامت خود را از تکفیر خاندان قاجار و تطهیر نظام پهلوی اعلام می­‌دارم.


متعهد می­‌گردم: در قالب رمان از ساخت و پرداخت هرگونه «خرده­‌روایت»بپرهیزم چراکه این کار تقلیدی غلط از تقطیع واحد در سینماست.


متعهد می­‌گردم: از کپی­‌برداری آثار شبه­‌روشنفکرانه همچون رمان «شازده احتجاب» خودداری کنم. زیرا از نفوذ و رسوخ چنین افکار شبه­‌روشنفکرانه­‌ای همین بس که نویسنده­‌ای چون من، حتی بدون خواندن رمان شازده احتجاب، اثری می­‌نویسد که کاملا کپی این رمان درمی­‌آید، چنان که منتقدی چون جناب سرشار را از ارائه هرگونه شاهد و سند بی­‌نیاز می­‌سازد.


متعهد­می­‌گردم­: از این پس رمانی ننویسم که بخش زیادی از آن درباره­‌ی قبل از انقلاب باشد و بخش کمی از آن در مورد بعد از انقلاب.


متعهد می­‌گردم: از به کارگیری عنصری بدنام به نام «پیرنگ حلقوی» خودداری کرده و در همه حال نسبت به انتخاب پیرنگ­‌های بکر و تازه وفادار بمانم.


متعهد می­‌گردم: از به کارگیری هرگونه «رئالیسم جادویی»، جن و تناسخ و اشاعه­‌ی خرافات خودداری کرده و از ورود به این عوالم شبهه­‌ناک جداً بپرهیزم.


در پایان، خواهشمند است جهت جلوگیری از شبهه­‌افکنی برخی افراد کوردل، ایشان نظرات روشنگرانه­‌ی خود را نسبت به شبهات ذیل اعلام فرمایند:


از آنجا که بنده در سال 93بابت خلق رمان معلوم­‌الحال «آه با شین» به دریافت نشان «قلم زرین» نائل آمده و این جایزه­‌ی نقدی را از دستان مبارک شما دریافت کرده­‌ام، آیا با این کار مرتکب معصیت نشده­‌ام؟ و آیا حکم بی‌سوادی و نافهمی درمورد هیأت داوران این جایزه نیز نافذ است؟


اگر چنان­چه جلد اول تا سوم یک رمان پس از ویراستاری نزدیک به بازنویسی این­جانب به چاپ برسد، و در «چهارمین دوره‌­ی جایزه­‌ی جلال» بامدیریت جناب‌عالی موفق به دریافت 110 سکه­‌ی طلا گردد، آیا چنین جایزه­‌ای شبهه­‌ناک نیست؟ و آیا خدای ناکرده شائبه بی­­‌سوادی هیأت داوران آن دوره­‌ی جایزه جلال و الزام نشستن آنان در کلاس­‌های نقد ادبی به میان نمی­‌آید؟


در پایان، به عنوان یک نویسنده­‌ی کمترین، عاجزانه تقاضا می­‌کنم که جناب­عالی یک بار برای همیشه اثری وزین و فاخر درباره­‌ی انقلاب اسلامی خلق کنید و دهان یاوه گویان را ببندید تا دیگر نویسندگانی چون من به این عرصه­ پا نگذارند و بودجه­‌ی بیت­‌المال را هدر ندهند. اطمینان دارم که اثر جناب­عالی از نواقص و کاستی­‌ها و ضعف­‌های رمان­‌های بیخود و بی­‌ارزشی چون «آه با شین»مبرا خواهد بود و تا قیام قیامت شاخص و معیاری خواهد بود برای هرگونه آفرینش ادبی در حوزه­‌ی زبان و ادبیات فارسی.


با پوزش


محمدکاظم مزینانی»


انتهای پیام/

ارسال نظر