تعریف دوگانه تروریسم در اروپا
به گزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری آنا، ساعت 13، 22 ژوئیه 2011 در تاریخ کشور نروژ برای همیشه ثبت خواهد شد. روزی که انفجار بمبی در بخش مرکزی شهر اسلو پایتخت این کشور اسکاندیناوی وحشت را بر شهر مستولی کرد؛ اما تراژدی واقعی بعدازاین حادثه رقم خورد. جایی که تنها لحظاتی بعد از انفجار و در جریان اردوی جوانان هوادار حزب حاکم این کشور رگبار گلوله جان 69 نروژی را گرفت؛ اما برخلاف تصویر رایج بعد از 11 سپتامبر که تصویر فردی سیهچرده و عربتبار را عامل این کار معرفی میکرد، این بار اروپا بهتزده مردی موبور و چشمآبی را در مقابل دیدگان خود دید که نهتنها مسلمان نبود، بلکه یک مسیحی افراطی بود که انگیزه خود از این کار را مخالفت با ورود مسلمانان به اروپا میدانست.
اما برخلاف داستانهای همیشگی، این حادثه هیچگاه تروریستی معرفی نشد و اندریس بروویک نیز بهعنوان تروریست پای میز محاکمه نرفت.
پنج سال بعدازاین حادثه در شهر مونیخ آلمان حمله یک جوان ایرانیتبار باعث مرگ چند نفر شد. هرچند بعد از حمله به دلیل ملیت خاورمیانهای ضارب واژه حمله تروریستی در مورد آن استفاده شد؛ اما بلافاصله بعدازآنکه مشخص شد ضارب قبل از حمله فریاد من آلمانی هستم را سر میداده و انگیزهاش چیزی جز اسلام بوده بهسرعت واژه تروریست از سرخط خبرها به حمله خشونتطلبانه تغییر کرد.
در سال 2016 و در جریان ناآرامیهای اوکراین، نیروهای امنیتی این کشور، فردی فرانسوی را بازداشت کردند که در حال خرید اسلحه و مهمات برای انتقال به فرانسه بود. بعدها مشخص شد که این فرد متعلق به جریان راست افراطی بود و تصمیم داشت تا با اقداماتی خرابکارانه گناه آن را به گردن مسلمانان بیندازد.
از این قبیل اقدامات خشونتبار و سازمانیافته در اروپا بسیار رخ میدهد، بهخصوص فعالیتهای مربوط به گروههای راست افراطی و نئونازیها که افرادی خشونتآفرین هستند، ولیکن هیچگاه اقدام یا تلاششان اقدام تروریستی خطاب نمیشود.
تروریسم در اروپا را میتوان هر اقدامی که موردپسند اروپاییان نباشد، تعریف کرد. این تعریف شامل تمایل مقامها و نخبگان سیاسی به نامیدن واژه تروریسم تا حدی است که در زمان مبارزات ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا توسط مقامهای اروپایی تروریست خوانده میشد.
این تعریف دوگانه در مورد تروریسم، در درون خود اروپا و در مقابله با شهروندان آن نیز حاکم است. بهطور مثال هیچگاه اقدامات خشونتبار و جرائمی که توسط گروههای نئونازی و نئوفاشیسم اروپایی، تروریستی نامیده نمیشود. این در حالی است که اگر کوچکترین اقدامی توسط یک مسلمان انجام بگیرد، انگشت اتهام تروریسم بهسوی دین اسلام و مسلمانان نشانه میرود.
مثالهایی که در بالا ذکر شد، همه گواه این موضوع هستند که اروپاییان در کاربرد واژه تروریست حساسیت ویژهای دارند، بهطوریکه حتی در کاربست تروریسم هم با تعریف دوگانه تروریسم خوب و تروریسم بد روبهرو هستیم. بهطور مثال کمک به تروریستها در سوریه و پناه دادن به گروهکهایی چون مجاهدین خلق در حالی مورد افتخار است که تلاشهای آزادیخواهانه گروههای مقاومتی مانند حزبالله لبنان اقدام تروریستی نامیده میشود.
این تبعیض را میتوان در مقابل آزادی اندیشه و گفتار نیز در اروپا مشاهده کرد. درحالیکه اروپاییان، مسلمانان را در ترویج افکار خود محدود میکنند، اما مسیحیان افراطی و گروههای راست افراطی اجازه دارند هر حرفی را بزنند و هر اقدامی را انجام دهند. در مقابل انتقاد، بحث آزادی بیان را مطرح میکنند. حتی اگر این گروهها به ترویج افکار نفرتبرانگیز مثل توهین به مسلمانان و سایر اقلیتها دست بزنند، نهتنها در مقابل آنها واکنشی نشان داده نمیشود، بلکه اجازه این اقدامات را به آنها میدهند.
اروپا کانون تندترین نوع تروریسم خود در شکلهای مختلف در سه قرن گذشته بوده، ولی اروپاییان تنها قرائت رادیکال اسلامی را مترادف با تروریسم معرفی میکنند و اقدامات خشونتطلبانه بنیادگرایان مسیحی وابسته به احزاب دست راستی را هیچگاه عمل تروریستی قلمداد نمیکنند. هرچند این کشورها خود را قربانی بنیادگرایی اسلامی میدانند ولی هیچگاه نسبت به مرجع و مأخذ تروریسم اسلامی یعنی عربستان سعودی و نهادهای وابسته به آن واکنشی نشان نمیدهند. همچنین هیچگاه به این پرسش جواب ندادهاند که چرا به تروریستها پناه دادهاند.
انتهای پیام/4077/پ
انتهای پیام/