صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۴۶ - ۱۰ شهريور ۱۳۹۷
به مناسبت ولادت حضرت موسی بن جعفر(ع)؛

امامی که خود را پیشوای قلوب نامید/ امام کاظم (ع) و تحکیم مبانی شیعی

امام کاظم (ع) تلاش کردند شاگردانی را تربیت کنند که هم به دفاع عقلانی از دین و عقاید مذهب شیعه بپردازند و هم اینکه در ارتباط با قرآن و حدیث یک نگاه کامل و همه بعدی داشته باشند.
کد خبر : 308026

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، خصایص امام موسی ابن جعفر (ع) و شیوه مبارزاتی آن حضرت با توجه به شرایط خفقان دوران بنی عباس از جمله مباحثی است که شاید کمتر مورد توجه واقع شده است. رهبری معظم انقلاب در مورد زندگانی امام کاظم (ع) می‌فرماید: «ما امروز نگاه می‌کنیم موسی‌ بن جعفر، خیال می‌کنیم یک آقای مظلوم بی‌سروصدای سربه‌زیری در مدینه بود و رفتند مأمورین این را کشیدند آوردند در بغداد، یا در کوفه، در فلان جا، در بصره زندانی کردند، بعد هم مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس؛ قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه‌ طولانی، یک مبارزه‌ تشکیلاتی، یک مبارزه‌ای با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامی بود.» لذا با توجه به این ذهنیت، بازخوانی صحیح از سیره و منش امام کاظم (ع) و تأمل بیشتر در مورد زندگی آن امام ضرورت بیشتری می‌یابد. برای این منظور به سراغ سه تن از کارشناسان مذهبی کشور رفتیم تا با آنها گفتگو کنیم. متن زیر مشروح این گفتگوهاست؛


در روایت داریم که‌هارون از امام کاظم سؤال کرد ای پسر رسول خدا ما این‌همه پول خرج می‌کنیم و زحمت می‌کشیم و تبلیغات می‌کنیم ولی باز هم مردم شما را دوست دارند حضرت فرمود «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَ اَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ»

حجت الاسلام حائری‌زاده در مورد نوع مواجهه امام کاظم با مردم و امامت و زعامت آن امام بزرگوار گفت: در روایت داریم که‌هارون از امام کاظم سؤال کرد ای پسر رسول خدا ما این‌همه پول خرج می‌کنیم و زحمت می‌کشیم و تبلیغات می‌کنیم ولی باز هم مردم شما را دوست دارند که فرزندان پیامبر هستید. هر چه ما تبلیغات را بیشتر می‌کنیم،باز هم نتیجه برعکس است و مردم شما را دوست دارند و ما بنی عباس را دوست ندارند. حضرت فرمود می‌دانید علت چیست؟ «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَ اَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ» فرق تو و من این است که من بر دل‌های مردم حکومت می‌کنم اما تو و امثال تو که به ظلم مسند حکومت را اشغال کرده‌اید بر جسم‌های مردم حکومت می‌کنید و حال آنکه ما آل الله بر قلوب مردم حکومت می‌کنیم. خدا ذهن‌ها را به سوی ما بر می‌گرداند. فرق تو و ما این است. اگر انسان این مسأله را بفهمد خیلی خوب است. امام خمینی (ره) در درس‌های اخلاق خود به نقل از برخی شاگردانشان می‌فرمودند که همان‌طور که بچه غذا می‌خواهد، قلب هم نیاز به غذا دارد و عذای این قلب ذکر خداست. می‌فرمودند به قلب خود ذکر خدا را بخورانید.


وی در مورد اهتمام امام کاظم (ع) به وحدت مذاهب اسلامی به یکی از یاران حضرت اشاره کرده و گفت: افرادی بودند که به اذن امام کاظم در دستگاه حکومت وارد می‌شدند. یکی از آنها علی ابن یقطین بود. او نفوذی حضرت در سیستم حکومتی‌ هارون الرشید بود. حضرت به او فرمودند سه قول تو به من بده و من هم تضمینی به تو می‌دهم. سه قولی که تو باید به من بدهی این است که اولاً وقتی وارد سیستم حکومتی می‌شوی،هر کاری که شیعیان ما دارند در قبال آنها کوتاهی نکن. دوم اینکه برای شیعیان ما عزت و احترام قائل شو و سوم اینکه من به تو قول می‌دهم که هرگز کسی به تو متعرض نشود، با شمشیر کشته نشوی، خدا به تو نظر و عنایت کند، زندانی نشوی و هیچ وقت تنگ‌دست نشوی.


وی ادامه داد: علی ابن یقطین وارد دستگاه حکومت شد. در روایت داریم که امام کاظم به او فرمودند تا اطلاع ثانوی وضوی خود را مانند اهل سنت بگیر. بعد از مدت‌ها حضرت به او فرمود مانند شیعه‌ها وضو بگیر. علی ابن یقطین از حضرت علت را جویا شد و حضرت فرمود یک عده آدم‌های مذبذب و سخنچین تو را زیر نظر داشتند و گفته بودند تنها جایی که می‌توان یقین کرد علی ابن یقطین شیعه است یا اهل سنت، وضوی اوست. از نماز هم نمی توان فهمید چرا که در بین اهل سنت مالکی‌ها با دست باز نماز می‌خوانند. لذا این روایت لزوم توجه به مسأله تقیه و عدم دامن زدن به اختلافات میان مذاهب اسلامی را نشان می‌دهد و اهل بیت هم بر این موضوع تأکید داشتند.


یک عالم سنی به نام گنجی شافعی در مطالب السؤول می‌گوید که هر موقع کارد به استخوان من می‌رسید و از همه جا ناامید می‌شدم به حرم موسی ابن جعفر می‌رفتم و عرض حاجت می‌کردم. خودش می‌گوید «کراماته تحار منه العقول» یعنی موسی ابن جعفر آنقدر کرامت دارد که عقول آدمیان مبهوت می‌شود.

این کارشناس دینی در مورد زندگی و سیره شخصی امام کاظم (ع) گفت: در حالات امام موسی ابن جعفر داریم که «الَّذِی کَانَ یُحْیِی اللَّیْلَ بِالسَّهَرِ إِلَی السَّحَرِ» امام کاظم آن شخصیتی است که یکی از برنامه‌های زندگی ایشان شب زنده داری بود. کسی که پیرو موسی ابن جعفر است باید اهل سحر باشد. روایت می‌فرماید «شیعتنا یَنامُونَ اَوّلَ اللَّیلِ» شیعیان ما اول شب می‌خوابند. باید شب زودتر خوابید تا بتوان سحر را درک کرد. حضرت فرمود «لَیْسَ منا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلَاةَ اللَّیْلِ» از ما نیست آن کسی که اهل نماز شب نباشد.


وی با اشاره به روایتی از امام کاظم (ع) در این خصوص گفت: امام کاظم در مورد نظم زندگی و تقسیم بندی زمان طول روز فرمودند «إِجْتَهِدُوا فی أَنْ یکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات: ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یعَرِّفُونَکُمْ عُیوبَکُمْ وَیخَلِّصُونَ لَکُمْ فِی الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فی غَیرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَی الثَّلاثِ ساعات.» یعنی بکوشید که اوقات شبانهروز شما چهار قسمت باشد: اول قسمتی برای مناجات با خدا، دوم قسمتی برای تهیه معاش، سوم قسمتی برای معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیب‌های شما را به شما می‌فهمانند و در دل به شما اخلاص می‌ورزند و قسمت چهارم را هم خلوت کنید برای درک لذت‌های حلال و تفریحات سالم و بهوسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می‌شوید.


وی در پایان گفت: یک عالم سنی به نام گنجی شافعی در مطالب السؤول می‌گوید که هر موقع کارد به استخوان من می‌رسید و از همه جا ناامید می‌شدم به حرم موسی ابن جعفر می‌رفتم و عرض حاجت می‌کردم. خودش می‌گوید «کراماته تحار منه العقول» یعنی موسی ابن جعفر آنقدر کرامت دارد که عقول آدمیان مبهوت می‌شود.


در روایت آمده است که با امام کاری کردند که موسی ابن جعفر مدت‌ها در بیابان‌های شهر شام و در غار با لباس مبدل و چهره بدلی زندگی می‌کردند که کسی امام را نشناسد.

حجت الاسلام میرزامحمدی نیز در مورد شرایط حاکم بر دوران امام کاظم (ع) اظهار کرد: امام باقر (ع) و امام صادق (ع) از انقراض بنیامیه و تأسیس بنیعباس به احسن وجه استفاده کردند و توانستند هزاران شاگرد تربیت کنند. اما وقتی نوبت به موسی ابن جعفر رسید، ورق برگشت. وقتی دشمن دید از دو امام در ملأعام در مسجد و در ملاقات‌های عمومی و خصوصی بیش از شصت هزار حدیث نقل کرده اند، لذا گفتند اگر امام را رها کنیم ریشه این حکومت زده شده است. دائماً حضرت را از مدینه به عراق و شام و بغداد تبعید می‌کردند. در روایت آمده است که با امام کاری کردند که موسی ابن جعفر مدت‌ها در بیابان‌های شهر شام و در غار با لباس مبدل و چهره بدلی زندگی می‌کردند که کسی امام را نشناسد. این روایت مورد اشاره رهبر انقلاب نیز بوده است.


وی افزود: بارها «ینتقل من سجن الی سجن» از این زندان به آن زندان منتقل می‌کردند. از هفت تا چهارده سال در مورد زندانی شدن امام نقل شده است.


این کارشناس دینی ادامه داد: فردی یهودی را به عنوان زندانبان حضرت انتخاب کردند. سندی ابن شاهک زندانبان حضرت شد. روایت شده بچه‌های سندی ابن شاهک از روزنه زندان به حضرت نگاه می‌کردند در حالی که امام در سجده بودند و بسیار نحیف شده بودند. یک لحظه امام از روزنه در، به بچه‌های سندی نگاه کرد؛ از همین فرد یهودی نوه‌ای به دنیا آمد که از اعلام تشیع شد. لذا امام بخواهد دستگیری کند، از یهودی هم دستگیری می‌کند.


وی افزود: در دروه امام کاظم (ع) از آل ابی طالب هر کسی که می‌توانست قیام کرد و تنها فرد مهمی که قیام نکرد،امام موسی ابن جعفر بود. امام کاظم بخشی از سناریوی امامت شیعه است، چراکه یک سری کارهای بر زمین مانده دارد و یکسری کار برای امام بعدی. اگر قیام می‌کرد و کشته می‌شد، دستاوردی به همراه نداشت و حضرت به اندازه‌ای نیرو نداشت که بتواند مقابل‌ هارون بایستد.


وی ادامه داد: راهبردی که حضرت استفاده کرد این بود که سازمان وکالتی تشکیل دادند که از شیعیان خمس می‌گرفت. عمده شروع مسأله خمس از زمان امام کاظم است. حضرت این وجوهات را به صرّه تبدیل می‌کردند. این مسأله در کتب اهل سنت هم آمده است. کیسه‌های طلا دویست تا چهارصد سکه‌ای، که روایت شده «إَذَا أَعطَی المَرء فَقَد استَغنَی» به هر کسی می‌داد، آن طرف بی نیاز می‌شد. این یک استراتژی بود.‌هارون هم به این مسأله اشاره کرده بود که عجیب است برای اینها خراج می‌آید و ما دو خلافت داریم!


این کارشناس دینی در پایان گفت: حضرت شیعیان را دسته‌بندی کرده بودند. حضرت این مبالغ را بخشی به فقرا می‌دادند و بخشی به بغداد یا مدینه سرازیر می‌شد. حضرت اگر کوچک‌ترین موضع‌گیری سیاسی و نظامی می‌کرد کشته می‌شد. کمک امام تنها به شیعیان نبود، ابن حجر مکی می‌گوید «یدعی بباب قضا حوائج المومنین‌ای اهل سنه» لذا سنی‌ها هم به حضرت باب الحوائج می‌گویند.


فرزاد جهان‌بین عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد درباره نقش امام موسی کاظم (ع) در گسترش معارف شیعی گفت: در زمان امام کاظم (ع) جریان‌های فکری مختلفی در جامعه حضور داشتند که از جمله این جریان‌ها می‌توان به دو جریان، معتزله و اهل حدیث اشاره کرد.


وی ادامه داد: جریان معتزله تأکید افراطی به عقل داشتند و به نحو افراط در توجیه و تحلیل عقلی مسائل دینی اقدام می‌کردند. در مقابل، اهل حدیث هم با تأکیدی که صرفاً بر احادیث داشتند، دچار اعوجاجاتی شدند و نتوانستند مسائل عمده را حل بکنند. در عین حالی که بعضاً گرفتار احادیث جعلی هم شدند. لذا مسائل مختلفی در این کشاکش مطرح شد که از جمله اینها مبحث توحید و صفات الهی بود.


امام کاظم در واقع تلاش کردند شاگردانی را تربیت کنند که هم به دفاع عقلانی از دین و عقاید مذهب شیعه بپردازند و هم اینکه در ارتباط با قرآن و جایگاه قرآن و همچنین جایگاه احادیث نبوی و ائمه اطهار (ع) در کنار قرآن برای تفسیر آنچه که در قرآن است یک نگاه کامل و همه بعدی داشته باشند

وی افزود: امام کاظم در واقع تلاش کردند شاگردانی را تربیت کنند که هم به دفاع عقلانی از دین و عقاید مذهب شیعه بپردازند و هم اینکه در ارتباط با قرآن و جایگاه قرآن و همچنین جایگاه احادیث نبوی و ائمه اطهار (ع) در کنار قرآن، برای تفسیر آنچه که در قرآن است،یک نگاه کامل و همه بعدی داشته باشند.


این استاد دانشگاه ادامه داد: امام کاظم (ع) در زمینه احادیث تلاش کردند که دامنه احادیث را از احادیثی که از فرهنگ یهودی در بین مسلمانان نفوذ کرده بود و یا به خاطر رسوخ دنیاطلبی و تفسیر انحرافی از دین که برای تحکیم پایه‌های حکومت اموی جعل شده بود اینها را کنار بگذارند و همچنین تلاش کردند نوعی معنویت را در دوری از صحنه‌های واقعی سیاسی و اجتماعی معنی بکنند؛ آنها را هم کنار بگذارند و بتوانند یک نگاه کامل از اسلام و مسائل اسلامی ارائه بکنند.


جهان‌بین افزود: به عنوان نمونه اهل حدیث به روایتی تمسک می‌کردند که عنوان آن حدیث نزول خداوند به آسمان دنیا بود. این روایت از ابوهریره نقل شده بود که خدای متعال هر شب در یک سوم باقیمانده شب به آسمان دنیا فرود می‌آید.


وی یادآورشد: پذیرش و قبول این روایت مستلزم تشبیه است و اینکه خداوند از مکانی به مکان دیگری جابه‌جا می‌شود. به عنوان نمونه احمدبن‌حنبل که از اهل حدیث است این مطلب را تعدیل کرد و مطرح کرد که خداوند عرشی دارد و در عرش خود نشسته و این عرش حدی ندارد. او به حد خودش دانا است و خداوند حرکت می‌کند و سخن می‌گوید و نگاه می‌کند و معتقد بود که آن نشیمن‌گاه خدا به اندازه چهار انگشت جای خالی دارد که محل نشستن رسول خداست.


جهان‌بین تصریح کرد: این روایات بر اساس روایات تحریف شده‌ای بود که به دست مردم رسیده بود. اما امام کاظم (ع) تلاش کردند که اینها را اصلاح کنند. لذا ایشان فرمودند که خدای متعال نه نزول می‌کند و نه احتیاج به نزول دارد. در نظر او قُرب و بُعد یکی است. برای او دوری و نزدیکی معنی‌ ندارد و به عبارتی تلاش کردند یک نگاه درست از این مسأله و مسائلی از این دست را ارائه کنند. لذا این نکته بسیار مهمی بود که در بحث تلاش‌هایی که ایشان در تحکیم مبانی شیعی در بحث‌های کلامی و اعتقادی انجام دادند، قابل ارائه است.


این استاد دانشگاه در مورد دلایل زندانی شدن امام موسی کاظم توسط خلیفه عباسی هم گفت: در زمان امام موسی کاظم (ع) مسأله مهمی که وجود دارد سختی‌های خاصی است که برای شیعیان به وجود آمد. از جمله یکی از دلایل این فشار هم حرکت‌های اعتراضی متعددی بود که از ناحیه شیعیان و علویان به خلفای عباسی صورت گرفت.


این پژوهشگر معارف دینی تصریح کرد: اما این مسأله به معنای این نیست که امام کاظم (ع) از جهت سیاسی اقدامی نکردند بلکه حضرت، هم جریان وکالت را تقویت و تشدید کردند و هم در حالت ضمنی و خفا از حرکت‌هایی که علیه حکومت انجام می‌شد حمایت کردند. امام کاظم تلاش می‌کردند این جریان‌ها را رهبری کنند و همه این اقدامات موجب شد که ایشان تحت نظر قرار بگیرند و به صورت چندباره و متعدد به زندان بیفتند که آخرین بار آن از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳ هجری قمری بود که حدود ۵ سال ایشان در زندان بودند و نهایتاً هم در همین زندان به شهادت رسیدند.


منبع: مهر


انتهای پیام/4028


انتهای پیام/

ارسال نظر