صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۷:۲۶ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۷
حمید حامی:

بازار ترانه‌سرایی در دست نابکارهاست

موسیقی پاپ دچار آشفته بازاری شده است و می‌بینیم افرادی وارد عرصه موسیقی شده‌اند که حداقل اطلاعاتی در زمینه موسیقی ندارند، و کار‌ها به سمت بازاری شدن رفته که عکس آن چیزی بود که انتظار آن داشتیم.
کد خبر : 303937

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، سایت‌های دانلود موزیک، هر روز افرادی را به عنوان خواننده به مردم معرفی می‌کنند؛ خواننده‌های نوظهوری که نه صدای ماندگاری دارند و نه ترانه‌هایی که استفاده می‌کنند، ارزش و قوام ادبی دارند؛ اتفاقی که باعث می‌شود با تضعیف هر چه بیشتر وزن و جایگاه ترانه در موسیقی پاپ ایرانی شاهد ابتذال و سطحی شدن ترانه‌ها و کاهش سطح انتظارات از موسیقی باشیم. حمید حامی، خواننده صاحب سبک پاپ به دلایل تنزل سطح ترانه‌سرایی اشاره کرده است.


چه اتفاقی باعث شده حجم ترانه‌های سطحی تا این حد در موسیقی ایران زیاد شود و هر کس به واسطه آهنگین بودن کلماتی که می‌نویسد نام خودش را ترانه‌سرا بگذارد؟


در ترانه‌سرایی مثل همه رشته‌های هنری، شرط هنرمند بودن استعداد داشتن است، اما در ایران خیلی از افراد در همین سطح استعداد داشتن می‌مانند و سراغ آموزش‌های علمی نمی‌روند. مانند اتفاقی که در ورزش ما می‌افتد و خیلی از ورزشکاران ما صرفا به دلیل استعدادشان به تیم‌های ملی هم راه پیدا می‌کنند ولی کمتر می‌بینیم یک ورزشکار از کودکی آموزش علمی ببیند و در سطوح مختلف فعالیت کند تا به سطح تیم ملی بزرگسالان برسد. متأسفانه در ترانه‌سرایی هم کمتر پیش آمده است که علاقه‌مندان، از راه علمی ترانه‌سرا شوند.


اما در بعد شاعری به صورت شعر کلاسیک فکر می‌کنم قضیه عکس باشد!


در زمینه شعر کمتر می‌شود شاعرانی را پیدا کرد که تحصیلات و دانش ادبی نداشته باشند و بتوانند در زمینه ادبیات حرف اول را بزنند. شاعران قوی ما همگی بر ادبیات اشراف کامل داشته‌اند. برخی از شاعران کلاسیک ما حتی فیلسوف و عارف بوده‌اند. ما در گذشته ترانه‌سرایان قوی‌ای داشته‌ایم که در پس اشعار و ترانه هایشان تفکر وجود داشته است.


چرا از یک مقطع زمانی حدود ۳۰ ساله می‌بینیم ترانه‌های قوی کم‌کم جای خود را به ترانه‌های مبتذل می‌دهند؟!


در دوره‌ای موسیقی پاپ دچار آشفته بازاری می‌شود و می‌بینیم افرادی وارد عرصه موسیقی می‌شوند که حداقل اطلاعاتی در زمینه موسیقی ندارند. کار‌ها به سمت بازاری شدن می‌رود که عکس آن چیزی بود که انتظار آن می‌رفت. این مسئله تنها مربوط به موسیقی هم نیست، حتی در خطاطی هم می‌بینیم که به واسطه روابط سیاسی، آثار خطاطی برخی از هنرمندان درجه ۳ به نمایشگاه‌های داخلی و خارجی ارسال می‌شود و هنرمندان درجه یک خط و تذهیب در گوشه عزلت می‌مانند.


می‌شود گفت: با پایین آمدن سطح کیفی آثار موسیقی پاپ از سلیقه موسیقایی مردم هم کاسته شده است؟


مردم با اشعار کلاسیک کمتر می‌توانند ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل است که ترانه به خاطر ساختار ساده‌اش مورد توجه قرار می‌گیرد. ترانه‌سرایان قوی ما در چند دهه گذشته، در عین توانایی سرایش اشعار فاخر، سعی می‌کردند اتفاقات روزمره زندگی را در قالب اشعار روایی بسرایند. مانند ترانه‌های قصه گرگ و بره، انگشتر هزار نگین یا ماهی دلتنگ که در عین سادگی، شاعر هدفی را از سرایش آن‌ها دنبال می‌کرده است.


این آثار در زمان خودش در بالا بردن سطح سلیقه موسیقی مردم نقش داشته‌اند؟


بله، شنیدن این ترانه‌ها باعث می‌شد سلیقه مردم بالا برود. الان من کانال موسیقی دارم، سعی می‌کنم در کنار چند موسیقی پاپ، موسیقی فاخر کلاسیک هم منتشر کنم و فکر می‌کنم با این کار می‌شود مردم را به شنیدن موسیقی فاخر تشویق کرد.


پس چرا جریانی که با پشتوانه ادبیات قوی، سعی داشت سلیقه مردم را بالا ببرد به ناگهان حذف می‌شود؟‌


می‌بینیم که ترانه‌سرا‌های بعدی هم تلاش می‌کنند همان زندگی روزمره را دستمایه کار قرار دهند، اما با زبانی الکن و بی‌پشتوانه هنری. آن وقت ترانه‌ها ماندگار نمی‌شوند و مردم ارتباط قلبی با آن‌ها برقرار نمی‌کنند. فقط چند کلام است که به خاطر ریتم موسیقی، لذت کوتاه مدتی را به شنونده می‌دهد.


بعد از انقلاب در حوزه ترانه‌سرایی، هنرمند شاخص داشته‌ایم؟


شاعران خوبی داریم، مانند سهیل محمودی، عبدالجبار کاکایی، ساعد باقری و مرحوم افشین یداللهی که در عین اینکه شاعران متفکری هستند، ترانه هم سروده‌اند و فعالیت آن‌ها باعث سنگین شدن وزن ترانه پس از انقلاب شده است، اما آنچه امروز در بازار شاهد آن هستیم، هجویاتی است که به نام ترانه فروخته می‌شود.


چرا بازار این هجویات گرم است؟


در مورد ترانه و ترانه‌سرایی، غالب بازار در دست نابکار‌هاست و آن‌ها هستند که این بازار مکاره شعر فروشی را در دست گرفته‌اند و ترانه‌سرایان حرفه‌ای را گوشه نشین و دلگیر کرده‌اند. شما کمتر می‌بینید ترانه‌سرایی که پشتوانه علمی داشته باشد و کم کار نباشد، در این میان شاید مرحوم افشین یداللهی استثنا بود. الان می‌بینیم بعضی‌ها هر چه را به دستشان می‌رسد می‌نویسند و خواننده‌ای هم آن را می‌خواند و اسمش را می‌گذارند ترانه! در این بازار آن وقت می‌رسیم به ترانه شرم آور «لکنت» که تهیه‌کننده سیاسی‌کاری پشت آن بود؛ کسی که جوان‌ها را می‌آورد و عصاره آن را می‌کشید و بعد رهایشان می‌کرد.


پس فضای روشنی برای ترانه‌سرایان تازه کار نمی‌بینید؟


بی انصافی است که نگوییم استعدادی در میان این دختران و پسران جوان وجود ندارد، برخی از همین افراد آینده روشنی دارند.


من در کاری که در آینده نزدیک منتشر می‌کنم از ترانه‌های یکی از همین ترانه‌سرایان جوان به نام سما صفایی استفاده کرده‌ام که ان شاءالله آینده روشنی دارد. خانم فریبا حسینی هم ترانه‌سرای خوبی است.


امیدوارم به میزان ترانه‌سرایان خوبمان افزوده شود، این کار به بالا بردن سطح موسیقی بعد انقلاب کمک می‌کند.


منبع: روزنامه جوان


انتهای پیام/4028


انتهای پیام/

ارسال نظر