جامعهشناسی؛ علم یا ابزار قدرت
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، استفاده از نظرات کارشناسان در حل مسائل و نابه سامانیهای اجتماعی ضرورتی است که باید بیش از پیش مورد توجه مدیران قرار گیرد. در این میان جامعه شناسان به دلیل ارتباط مستقیم دانش جامعه شناسی با مسائل اجتماعی نقش مهمی در تبیین و حل مسائل اجتماعی دارند اما به نظر میرسد در مدیریت کشور ما به امر اجتماعی و مسایل و مشکلات مردم با عینک سیاسی نگاه میشود و جامعه شناسان نقشی در حل و فصل مسائل ندارند. برای بررسی این موضوع سراغ تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس ایرانی و استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران رفتیم و با او درباره جایگاه جامعه شناسان در مسایل و اتفاقات روز و امراجتماعی گفتگو کردیم. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
*آقای دکتر چرا در تحلیل مسایل و اتفاقات روز درجامعه ایران از جامعه شناسان استفاده نمیشود و یا به بیان دیگر ما شاهد تحلیل جامعه شناختی از اوضاع نیستیم؟
ببینید ما یک idal type از جامعه شناسان میسازیم که در فلان جا برای تصمیمگیری در امور مختلف جامعه شناسان را به کار میگیرند پس آنها موفقاند و ما هم باید این کار را بکنیم. در حالی که اصلا اینطور نیست که بگوییم در فلان کشور چون جامعه شناسان سرکار هستند، اوضاع خوب است. ضمن اینکه اتفاقاً در جمهوری اسلامی ایران همه جامعه شناسان سرکار هستند و مشاغل و مناصب دولتی دارند.
الان مثلا تعداد زیادی از همین اعضای هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سرکارهایی هستند که میتوانند نظر بدهند و در تصمیم گیری امور مشارکت داشته باشند مثل عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی یا عضویت در شورای عالی فضای مجازی و... اینکه از نظرات این افراد برای تصمیم گیریها استفاده نمیشود را باید جای دیگری جست.
*اینکه میگویید جامعه شناس واقعی وجود ندارد به چه معنی است؟
به نظرم ما داریم متوهم میشویم که یک سیستم ظالم وجود دارد که جامعه شناسان را در درون خود راه نمیدهد، ولی من اتفاقاً میگویم سیستم اینها را به کار میگیرد و همه آنها هم یا طرحهای کلان ۵۰۰-۶۰۰ میلیونی دارند یا رئیس گروه و دانشکده هستند و اتفاقا همین آدمها امروز جامعه را به بن بست رساندند. استادی دانشگاه و سرکلاس رفتن چیز بزرگی است ولی ما آن را کم میشماریم و فکر میکنیم اگر من را رئیس جمهور کنند مشکلات حل میشود در حالی که اینطور نیست.
یکی از اتفاقاتی که میتواند امروز به ما کمک کند این است که جامعه شناسان به دانشگاه برگردند. به آنها چه مربوط فلان حزب و دسته و اینها چه میکنند. دلیل این یورش به مناصب هم به دست آوردن پول است. طرف برای اینکه خانه اش را از دولت آباد به خیابان دولت و ماشین پیکانش را به هیوندا تبدیل کند میرود در فلان دستگاه دولتی طرح میگیرد و کار میکند بعد ما توقع داریم که مشکلات جامعه را حل کند.
مشکل اصلی این است که من ِ استاد دانشگاه کار خودم را درست انجام نمیدهم، معلم خوبی نیستم، مولف خوبی نیستم، محقق و مدرس خوبی نیستم و چون اینها را بلد نیستم بهانه میگیرم و میگویم سیستم من را به کار نمیگیرد. وزیر کار و رفاه اجتماعی که در کشور ما ادعای جامعه شناسی دارد و موقعیتی هم دارد که هرکنش و تصمیمش میتوانست تأثیرگذار باشد ولی میبینید که کاری نمیکند و نتوانسته برای کاهش فاصله طبقات و میزان تعارضات اجتماعی کاری کند و تفکر رفاهی و تامین اجتماعی در این کشور شکل بگیرد.
*یعنی از نظر شما اساساً کار جامعه شناس این نیست که وارد تصمیم گیری امور شود؟
هست ولی کار یک جامعه شناس واقعی است، نه شبه جامعه شناسانی که خودشان را جامعه شناس میدانند ولی واقعاً جامعه شناس نیستند. جامعه شناس کسی است که خوب درس خوانده باشد، به یک سنت اعتقاد داشته باشد و با جامعه اش در ارتباط باشد و به آن گوش داده باشد و گوشش به صدای تغییرات اجتماعی عادت کرده باشد نه اینکه از تلویزیون و رسانه اخبار را بشنود و تازه به فکر بیفتد.
اگر یک جامعه شناسی در جای دیگر دنیا کاری انجام میدهد، دلیلش این است که او از صبح تا شب با پدیدههای اجتماعی زیست میکند. در حالی که جامعه شناسان اینجا از جامعه شناسی به عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت و منابع استفاده میکنند نه به عنوان یک علم. توجه داشته باشید که من استاد دانشگاه یا جامعه شناس قرار نیست که وزیر بشوم.
*پس با این حساب جامعه شناسی نمیتواند در چنین شرایطی به ما کمک کند؟
جامعه شناسی میتواند در چنین شرایطی به ما کمک کند درصورتی که جامعه شناسان کنش جامعه شناسانه داشته باشند. آن وقت او به یک چانه زن اجتماعی تبدیل میشود، کسی که کاشف اتفاقات و وقایع اجتماعی است و حاضر است برای مشکلات اجتماعی مثل شکاف اجتماعی فغان بکشد نه اینکه برود پروژه بگیرد.
مثلاً برای حوادثی که دی ماه در تهران پیش آمد ما هیچ تبیین و تحلیل جامعه شناسانه ای ندیدیم. متأسفانه رسانهها هم چون تابع جناحهای مختلف هستند تحلیلهایی که وجود دارد را نمیبینند و بیشتر دنبال کنشگران سیاسی و نامهای بزرگ هستند تا جامعه شناسان. اغلب رسانهها سراغ کسی میروند که حرفهای جناح خودشان را از آن فرد بشنوند.
در بحرانی ترین شرایط تاریخ جهان غرب، جامعه شناسان تز سامان اجتماعی دادند، نه فروپاشی اجتماعی و همین تز جامعه را ملتهب نکرد و سامان داد ولی اینجا در کشور ما همه درباره فروپاشی اجتماعی صحبت میکنیم، چرا؟ برای اینکه دیده بشویم.
در این ۴۰ سال بعد انقلاب یکسری نشستند و راجع به علم دینی صحبت کردند و هیچچیز از بحثهایشان درنیامد. در مقابل، دموکراسی خواهان اجتماعی ما هم با بحثهای دموکراتیک خود، استبداد را اشاعه دادند و دکان درست کردند. رسانهها هم این دعواها را تکرار کردند.
نکته این است که ما مدتهاست مسئله مان را ازدست داده ایم. آقایانی هم که صحبتهای تند و انتقادی میکنند، میخواهند بیشتر دیده بشوند نه اینکه مشکلی را حل کنند. قرار نیست من در دانشگاه فغان کنم بلکه باید تکنیک و شیوه زیست دانشگاهی را تولید کنم نه اینکه به فکر دوگانه سازی نظام دانشگاهی باشم.
*با وجود این صحبتهایتان، شما در سخنرانیهایتان گفته بودید که از نهاد علم در ایران دفاع میکنید.
بله الان هم دفاع میکنم. من از کف نهاد علم در ایران دفاع میکنم، چون اگر همین مقدار علمی هم که داریم از دست بدهیم دانشگاههایمان میشود محل تولید بن لادن. از همین مقدار کف علم هم بعد از ۷-۸ سال تفکر انتقادی در میآید و یک پدیده اجتماعی را مرکزی میکند. به نظرم در همین چند سال ما رشد خوبی هم داشتیم. اگر امروز تحملی وجود دارد که صدای من شنیده شود و من حرف بزنم به خاطر همین کف علم است.
دلیلش هم این است که دانشگاه در این سالها کمی از ساحت سازمانی به ساحت نهادی انتقال یافته است و یک چیزهایی در آن شکل میگیرد و پیش میرود و از آن حتماً پدیده و اتفاق خوب و درخشانی در میآید. امروز دیگر ما نمیتوانیم انقلاب فرهنگی کنیم و دانشگاه را ببندیم درحالیکه قبلاً این اتفاق میافتاد به خاطر همین هم من از این کف علم در ایران دفاع میکنم میدانم کافی نیست.
*به نظر میآید در ایران امر اجتماعی اساساً به رسمیت شناخته نمیشود و سیاستمداران ما در مواجهه با مسائل مختلفی که در کشور پیش میآید با یک عینک سیاسی به آن پدیده اجتماعی نگاه میکنند، نظر شما در این باره چیست؟
بله سیاسیون امر اجتماعی را با عینک سیاسی میبینند ولی نظام اجتماعی به گونه ای است که انباشت کنش اجتماعی در حال اتفاق افتادن است، به همین دلیل هم امروز هیچ کس نمیتواند به جامعه بگوید چه بکن چه نکن. این همان اتفاقی است که ما از آن تحت عنوان از دست دادن گروههای مرجع یاد میکنیم. جامعه انباشت خواستهها و انتظارات شده و راه خودش را میرود. به خاطر همین هم من معتقدم هر دولت و رئیس جمهوری سرکار میآمد، در منطق کنش سیاسی فرقی ایجاد نمیشد، چون به جامعه برنمی گردیم. فردای انتخابات ریاست جمهوری مردم، اقتصادشان و گروههای اجتماعی فراموش شدند. اگر جامعه مهم بود ما به این جا نمیرسیدیم.
من همین دولت فعلی را بارها به دلیل فقدان گروهها و نمایندگان اجتماعی نقد کردم. اگر میخواست به این بن بست نرسد باید نمایندگان اجتماعی را انتخاب میکرد که دغدغه جامعه داشته باشند. اگر اقتصاد ما به بازار، امور مالی ما به کنشگران و بانکداران وصل بود، حوزه فرهنگی ما به دانشگاهیان وصل بود و حوزه ما هم به دینداران وصل بود اوضاع خیلی بهتر از چیزی که الان هست میشد. هرکنشی که نظام سیاسی مستقلا انجام بدهد معطوف به قدرت و مرکزیت میشود.
به نظرم یکی از بهترین اتفاقاتی که درچنین شرایطی رخ داد اعتصاب بازاریان در بازار تهران بود چون اعلام کردند که مشکل مشخصاً در اقتصاد است و نه سیاست. بازاریان به عنوان کنشگران اقتصادی وارد عرصه شدند و گفتند مشکل در سازوکارهای اقتصادی است.
دلیل اینکه مردم به خرید ارز و سکه و امثال این هجوم میآورند این است که به تصمیم گیرندگان اقتصادی بفهمانند که شما نتوانستید ارزش پول را حفظ کنید پس ما هم پولمان را تبدیل به یک کالای دیگر میکنیم تا ارزشش حفظ شود. وقتی مردم به سیستم اقتصادی و سیاسی بی اعتماد میشوند دیگر به حرف مسئولان گوش نمیدهند و کار خودشان را میکنند.
تنها راه حل این مشکل هم همراهی سیاست با جامعه است نه اینکه جامعه را عوض کنیم بلکه سیاست باید خودش را با جامعه همراه و هم سو کند.
*پس وظیفه جامعه شناسان چه میشود؟
جامعه شناس وظیفه اش توضیح و شفاف سازی دامنه تبلیغات اجتماعی است. اگر زمانی جامعه شناس به این نتیجه رسید که کسی امکان مداخله گری، سیاستگذاری و تصمیم سازی نداشت باید وارد عمل و تصمیم شود. ولی اگر کسانی در این موضع قرار داشتند و صلاحیت کار هم داشتند، ورود جامعه شناس به این حوزه جز خیانت چیز دیگری نیست. کماکان هم که جامعه شناسان الان وارد سیستم شدند جز خیانت کاری نکردند.
مثلاً ما الان هیچ اطلاعاتی راجع به اینکه چند خانواده اطراف ایران به صورت ایلیاتی زندگی میکنند نداریم. نمیدانیم چه کسانی هستند و نمیدانیم که این خانوادههایی که به صورتی ایلیاتی زندگی میکنند اگر روزی جنگ شود، کانال برای عبور دشمن میشوند یا درمقابل دشمن مقاومت میکنند. مردم شناسان ما هیچ کاری در این حوزه انجام نداده اند، به بیان دیگر ما نمیدانیم در کشورمان چه خبر است. جامعه شناسی در بدو امر کارش گرفتن آمار اجتماعی و بیان روابط بین امور است. اگر در چنین شرایطی کسی گوش نکرد باید کار به دست امور اجرایی برسد.
*به نظر شما اساساً صدای جامعه شناسان ما به گوش کسی میرسد؟
می رسد، جامعه شناس اگر کارش را خوب انجام دهد صدایش به گوش همه میرسد. جامعه شناس اگر تحلیل دقیقی داشته باشد نتیجه آن منجر به اصلاح اجتماعی میشود، اما در حال حاضر هیچ تحلیل دقیقی از وضعیت موجود وجود ندارد. رسانهها هم در این میان صحبتهای سیاستمداران را بولد میکنند، اما توجهی به سخنان و تحلیل جامعه شناسان نمیکنند. بنابراین رسانهها هم باید مسیرشان را عوض کند.
*شما در یکی از سخنرانیهای تان اشاره کرده بودید که روشنفکری مزاحم علم است، منظور شما از این چیست؟ در حالی که روشنفکر میتواند مسائل جامعه را به خوبی فهم کند و آن را تحلیل کرده و آن را عمومی کند؟
وقتی دغدغه روشنفکرانه داشته باشید یعنی یکسری مفروضات دارید که میخواهید آنها را اثبات کنید، بنابراین همه باید در خدمت شما باشند. همین ماجرا پدر نظام دانشگاهی را درآورده است. یک بازی غلط در جامعه شکل گرفته و همین بازی غلط تمام علوم اجتماعی را دوگانه میکند. دغدغه روشنفکران در اقتصاد و سیاست وارد دانشگاه شده و رساله دربارهاش نوشته میشود و این ماجرا در دانشگاه دعوا درست میکند.
روشنفکری در ایران تقلب بزرگی انجام داده است. به میزانی که سروش و شریعتی برای علوم انسانی ایران خطا کردند، از نظر من به همان اندازه مصباح هم خطا کرده است و هر دو قشر به یک اندازه علوم انسانی در ایران را که قرار است امر اجتماعی و قصه و غصه من را توضیح بدهد نابود کرده اند.
ما چهل سال است که داریم درباره آرمانها و آرزوهای این افراد حرف میزنیم و کار میکنیم. به عنوان نمونه حرفهای مطهری علم نیست ایدئولوژی است و یک سامان ایدئولوژیک میسازد به همین دلیل همه این مطهری خواندهها، شریعتی خواندهها، سروش خواندهها و... امروز نمیتوانند درباره وضعیت ایران حرف بزنند و نظر بدهند. بنابراین روشنفکری به معنای ایدئولوژیک باید از دانشگاه بیرون انداخته شود.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 4028
انتهای پیام/