فلسفه جیب بری ترامپ!
گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ ترامپ در هر نشست جهانی با تردستی جیب شرکای جهانی خود را میزند، در همین نشست ناتو مدام به جیب دولت آلمان و دیگر شرکا و رفقای خود نگاه میکرد. اظهارات او علیه مرکل و اینکه باید دولتهای اروپایی برای ناتو هزینه کنند نشان داد آمریکا حاضر نیست در حفاظت از آلمان و فرانسه روند گذشته را ادامه دهد. ترامپ گفت: آنها باید بخشهایی از هزینههای ناتو را پرداخت کنند.
ترامپ پیش از این هم در نشست جیهفت با اعلام جنگ تعرفهها رسما اعلام کرد؛ برای جبران بخش عظیمی از هزینههای دولت آمریکا مجبور است بر کالاهای وارداتی از سوی شرکای تجاری خود تعرفههای سنگینتری را وضع کند. او در ملاقات با سران عرب و قارونهای خلیج فارس نیز به آنها گفته بود که هزینههای دفاعی خود را باید بیش از پیش به آمریکا پرداخت کنند. هزینههای نظامی آمریکا که عمدتا صرف قدرتطلبی و قدرتنماییهای کاذب میشود، بار عظیمی را بر دوش مالیاتدهندگان آمریکایی گذاشته است. آنها به این نتیجه رسیدهاند که هر سال هزینه 700 میلیارد دلاری برای نشان دادن ضخامت بازوی واشنگتن، حماقت است. به همین دلیل ترامپ صریحا رهبران کاخ سفید قبل از خود را احمق نامیده است که میلیاردها دلار هزینه نظامی در غرب آسیا کردهاند اما نتیجهای مطمئن و امن نگرفتهاند. اساسا او در انتخابات بیشترین رأی را از آمریکاییهایی گرفت که مخالف جنگ بودند و هزینههای بی حد و حصر نظامی واشنگتن را بر نمیتابیدند.
اوضاع داخلی آمریکا بر حسب گزارشهای رسمی و غیر رسمی خوب نیست، ثروتمندترین کشور جهان توسط بدهکارترین دولت جهان اداره میشود.
وخامت اوضاع در واشنگتن طوری است که دولت کنونی برای رهایی از وضع موجود حاضر شده است عطای رهبری جهان و اداره جامعه جهانی و زعامت آن را به لقایش ببخشد و قدری نگاه به داخل داشته باشد. به قول سندرز 300 میلیون زیرساخت در آمریکا در حال فروریزی است. به همین دلیل تمام قول و قرارها و پیمانهای آمریکایی اعم از اقتصادی و نظامی با جهان، لرزان و زیر سؤال است. صداهایی که از واشنگتن به گوش میرسد جالب است، باید آنها را رصد کرد و یک خوانش جدید از سرنوشت سرمایهداری و لیبرالیسم در این خطه ارائه داد.
مرتب شنیده میشود آمریکا از یونسکو خارج شد، از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شد، آمریکا دیگر حاضر نیست به تعهدات مالی خود به سازمان ملل عمل کند. آمریکا تهدید به خروج از ناتو کرد. از پیمان گات خارج میشود، فلان پیمان و بهمان قرارداد را زیر پا میگذارد و... این رفتار حقوقی و دیپلماتیک قدری عجیب است که جیغ متحدان او را هم درآورده است.
آمریکا به رشد اقتصادی چین حسد میورزد، روسیه را همچنان رقیب اصلی قدرت نظامی خود میداند، با آنکه روسها را بردند به خیمه جی8 اما با وضع تحریمها و به هم خوردن ماه عسل به خاطر دعوای شبه جزیره کریمه، مسکو را از جی 8 اخراج کردند. اوضاع آمریکا خوب نیست. فقر و فلاکت نهان و آشکاری در این کشور ثروتمند وجود دارد که حتی رهبران کاخ سفید و کنگره نمیتوانند طعم تلخ آن را در مذاق خود پنهان کنند.
دو هفته پیش در آمریکا یک گزارش از سوی پروفسور فیلیپ آستن، گزارشگر ویژه سازمان ملل منتشر شد که تکان دهنده است. وی که بر اساس قطعنامه 3519 شورای حقوق بشر این گزارش را تهیه کرده است، می گوید: 44 میلیون نفر در آمریکا زیر خط فقر زندگی میکنند. 5/18 میلیون نفر از این تعداد زیر فقر شدید و 3/5 میلیون نفر در شرایط فقر مطلق زندگی میکنند.
او که از 5 ایالت کالیفرنیا، آلاباما، جورجیا، پورتوریکو، ویرجینیای غربی و واشنگتن دی سی بازدید و گزارش تهیه کرده بود، گفته است :
553742 نفر در آمریکا بیخانمان هستند و بر اساس آمارهای رسمی این تعداد در فقر فلاکت باری به سر میبرند رهبران آمریکا حتی اگر دلشان هم برای این جمعیت میلیونی نسوخته باشد اما حداقل چشمان سیاستزده آنها به رأی این جماعت در انتخابات کنگره و ریاست جمهوری که هست. لذا باید کاری برای آنها بکنند. قوه عاقلهای که پشت حرفهای به ظاهر لات منشانه ترامپ در محافل داخل و خارجی وجود دارد که به وی دیکته میکند؛ "تو فقط دو ماموریت بیشتر نداری؛ 1- درآمد دولت را به هر بهانهای بالا ببر 2- هزینههای غیر ضرور از جمله نظامی و اقتصادی را با جیببری از شرکا کاهش بده."
آمریکاییها بر اساس این راهبرد، رمق راهاندازی یک جنگ نه در غرب آسیا و نه در هیچ جای دنیا را ندارند. دلیل رفتن ترامپ به پیونگ یانگ برای دست بوسی رئیسجمهور کره شمالی هم همین بود. آمریکاییها حداکثر در حد ضرورت اگر تهدیدی در هر جای دنیا از جمله غرب آسیا احساس کنند به جنگ نیابتی روی می آوردند و آخر هم اگر ببینند هوا پس است عقب مینشینند.
دلیل عقبنشینی آنها در عراق و عربستان و ترک برخی سیاستهای ماجراجویانه در این منطقه همین است. بعید نیست با اوج گیری مشکلات داخلی آمریکا آنها بساط ناوگان و حضور نظامی خود در برخی نقاط جهان را جمع کنند. کما اینکه ترامپ در سفر به کره شمالی از توقف مانورها و ترک نیروهایش از شبه جزیره کره خبر داده بود.
آمریکا امروز بیش از هر زمان ضعیف تر و ضربهپذیرتر شده است .
تهدید رئیس جمهور ما در بستن تنگه هرمز در صورت ادامه شرارت آمریکا ریشه در چنین درکی دارد. آمریکای امروز نه قابل تکیه است نه قابل اعتماد، و از همه مهمتر نه قابل اعتناء!
نگاه نظام به شرق و تحکیم روابط راهبردی با چین و روسیه محصول چنین درکی است. امپراتوری آمریکا در حال فروپاشی است، کمااینکه امپراتوری شوروی فرو پاشید. طی چند دهه اخیر هیچ اثر تئوریک از فیلسوفان غربی برای سرپا نگه داشتن تفکر لیبرالیسم و آرمانهای سرمایهداری غربی ارائه نشده است، کفگیر آنها به ته دیگ نظریه پردازیهای فریبنده قرن گذشته خورده است. فیلسوفان غربی هیچ حرفی برای سرپا نگه داشتن ارزشهای مدرنیسم و پسامدرنیسم ندارند. بعد از این باید آموزههای لیبرالیسم را در کتابخانهها و اثر تمدنی آنها را در موزهها دید. جهان صدای شکستن استخوانهای سرمایه داری غربی را در نشستهای سران آن میشنود. امپریالیسم خبری جهان نمی تواند این صداها را با غوغاسالاری و شارلاتانبازی رسانهای پنهان کند.
*سردبیر روزنامه رسالت
انتهای پیام/