کشور ما هنوز یک برنامه ملی شرایط اضطراری و بحرانی ندارد/ مدیران ارشد ما روحیه ستادی ندارند
مهرو ماهر-گروه اجتماعی، حمیدرضا اسکاش در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا در خصوص عدم مدیریت بحران در کشور اظهار کرد: با وجود مسئولان دلسوز در سامانه مدیریت بحران کشور و حتی قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران در استانها تحت عنوان اداره کل مدیریت بحران، هنوز سامانه مدیریت بحران کشور یک سامانه بدون برنامه است. البته از واژه برنامه در تمام سازمانها بسیار استفاده میشود اما این برنامه اجزایی دارد که ما باید برای انجام و ساماندهی یک واقعه آمادگی داشته باشیم.
به گفته وی، آمادگی و برنامه داشتن به این معناست که بدانیم برای چه شرایط خاصی چه اقداماتی را توسط چه کسانی در چه بازه زمانی و در چه شرایطی با چه امکاناتی باید انجام دهیم که به مجموعه این موضوعات، برنامه اطلاق میشود.
وی ادامه داد: مسلما مدیریت بدون برنامه دچار یک نقیصه و اختلال بسیار کلی و موثر است. یکی از اجزای مهم هر مدیریتی، برنامهریزی است. متاسفانه هنوز کشور ما، برنامه ملی برای شرایط اضطراری مختلف از قبیل زلزله، بحرانهای آب و هوایی و تکنولوژیک ندارد. بنابراین از کسانی که باید پاسخگو باشند باید پرسید که وقتی مرتبا و دائما در سخنرانیهای خود ذکر میکنند که ایران از نظر شرایط اضطراری و بحرانی جزو 10 کشور اول است و 41 نوع بلایا در آن به ثبت رسیده پس چرا کشور ما هنوز یک برنامه ملی شرایط اضطراری و بحرانی ندارد.
این مدرس دانشگاه در خصوص وضعیت مدیریت بحران در کشور گفت: سامانه مدیریت بحران کشور ما از نظر امکانات سخت افزاری، ساختمانها و حتی مراکز ستادی تحت عنوان ای او سی تجهیز شده است اما امروز مغز کار تحت عنوان برنامه مغفول مانده است.
سامانه مدیریت بحران کشور متولی آمادگی کشور در شرایط بحرانی است
اسکاش یادآور شد: سامانه مدیریت بحران کشور متولی آمادگی کشور در شرایط بحرانی است و تنها مرکز متولی و مسئول ایجاد آمادگی در شرایط بحرانی کشور، سامانه مدیریت بحران کشور است که متاسفانه سامانهای بدون برنامه است. در سطح کلان کشور شورایی به نام شورای عالی مدیریت بحران کشور وجود دارد که در راس این شورا رئیس جمهوری حضور دارد. اعضا این شورا شامل 30 تا35 تن از وزرای وزارتخانهها، روسای قوا، نهادهای وابسته به دفتر مقام معظم رهبری و مدیران عالی کشوری هستند. معاونان این اعضا، شورای دیگری را تحت عنوان شورای هماهنگی مدیریت بحران کشور ایجاد میکنند که این شورای هماهنگی لایه دوم را بر عهده دارد که در راس آن نیز وزیر کشور حضور دارد. همچنین در این شورا دبیرخانهای ساماندهی شده که موتور محرک این شورای هماهنگی است و ریاست و مسئولیت این دبیرخانه با رئیس سازمان مدیریت بحران کشور است.
این پژوهشگر و محقق یادآور شد: رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، معاون وزیر کشور و رئیس این دبیرخانه است که گهگاه جلساتی را برگزار میکند. این شورای هماهنگی در سطح استان تحت همین نام در استان و شهرستان فعالیت میکند. به همین شکل در برخی شهرهای کلان مانند پایتخت نیز در سطح شهر هم ما این شورا را داریم اما غیر از کلانشهرها تا سطح فرمانداری در شهرستانها میرود.
اسکاش ادامه داد: بر همین اساس ساختار، تشکیلات، کارمند و مسئول و ساختمان وجود دارد اما در این میان، برنامه غایب است در حالی که همه چیز در قالب برنامه تعریف و تنظیم میشود که چه آموزشها و تجهیزاتی نیاز داریم و رویهها و عملکرد باید به چه نحوی پیش رود بنابراین وقتی که سامانه مدیریت بحران منطقه و سازمانی بی برنامه باشد قطعا دچار اختلال می شود.
وی در مورد آمادگی در شرایط بحرانی نیز گفت: اصطلاح آمادگی یکی از اصطلاحات کثیرالانتشار در سازمانها و ارگانهای کشور است اما متاسفانه کمتر به عمق موضوع توجه میکنند. آمادگی به معنای برنامه داشتن، سازماندهی منابع انسانی، ساماندهی وضعیت اضطراری، آموزش منابع انسانی، تهیه و تامین تجهیزات، امکانات مناسب، بودجه، تمرین و مانور و توان افزایی است که تمام این موارد را در کنار هم آمادگی مینامند. بسیاری از مدیران ما بیشتر به قسمتهای سخت افزاری و بودجه و تجهیزاتی این چرخه علاقمندند و راس مطلب که همان برنامه ریزی است در اغلب موارد مغفول واقع میشود.
این پژوهشگر یادآور شد: آمادگی کشور برای سوانح و بلایا از نظر من به عنوان یک کارشناس، آمادگی مطلوبی نیست. کشور ما یک کشور بی برنامه در برابر سوانح و بلایای تهدید کننده است.
تهیه نقشههای ارزیابی خطرپذیری در کشور مغفول مانده است
وی ادامه داد: یکی از کارهایی که طبق قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور باید به آن عمل میشد، ارزیابی خطرپذیری و ریسک پذیری و تهیه نقشههای خطرپذیری کشور است زیرا هیچ اقدامی در رابطه با مدیریت بحران قابل توجیه نیست مگر اینکه مبتنی بر نقشه ارزیابی خطر پذیری باشد. باید توجه داشته باشیم که چه سوانحی مازندران را تهدید میکند و براساس این ارزیابی اولویتبندی کنیم، مسلما سوانح طبیعی تهدید کننده مازندان با سوانح بوشهر و سیستان و بلوچستان یکسان نیست، حتی سوانح غرب و شرق کشور نیز با هم متفاوتند، بنابراین باید ریسکهای مناطق مختلف را شناسایی و اولویتبندی کنیم تا تمام اقدامات ما از جمله برنامه ساماندهی بودجه براساس اولویتهای موجود صورت گیرد.
اسکاش تصریح کرد: مرحله ارزیابی خطر پذیری و تهیه نقش ریسکپذیری منطقه نقش اساسی و پایهای برای اقدامات در شرایط بحرانی دارد اما متاسفانه تاکنون مغفول واقع شده است. کشور ما نقشه خطرپذیری کاملی ندارد اما مسئولیت با متولیان کلان کشور بوده که به این موضوع رسیدگی کنند.
مسئولان ارشد کشور در شرایط بحرانی روحیه ستادی ندارند
این پژوهشگر بزرگترین مشکل کشور را ضعف عملکرد ستادی و گروهی در شرایط بحرانی و اضطراری دانست و گفت: ضعف عمده ما نبود روحیه و عملکرد ستادی است زیرا اغلب مسئولان روحیه عملیاتی و میدانی دارند و زمانی که اتفاق و حادثهای بروز میکند، شخصا در میدان حادثه حضور پیدا میکنند که البته یکی از بزرگترین مشکلات ناشی از حضور مدیران در صحنه حادثه خالی ماندن ستادهای عملیاتی است. در حالی که ستاد، مسئول رسیدگی و ساماندهی عوامل در صحنه است. تمام سرنخهای عملیاتی در ستادها میآید و بر اساس برنامهای از پیش هماهنگ شده تنظیم و دسته بندی میشود. در ستادها مشخص میشود که چه ارگانی با چه تجهیزات و امکاناتی در چه زمانی باید در منطقه امدادرسانی و خدمت رسانی کند. بسیاری از دستگاهها عملیاتشان در صحنه وابسته به یکدیگر است. تنها محلی که دستگاهها و عملیات را با یکدیگر هماهنگ میکند ستاد است، بنابراین نتیجه ستادهای خالی، نبود هماهنگی و آشفتگی میدانهای عملیات خواهد بود.
سامانه متمرکز آماری و اطلاعاتی در شرایط بحرانی وجود ندارد
وی یادآور شد: نبود یک سامانه متمرکز آماری و اطلاعاتی نیز یکی دیگر از مشکلات زمان وقوع بحران در کشور است. دقیقا همان جایی که تمام آمار و اطلاعات جمع آوری و پردازش شده و دادهها تبدیل به اطلاعات معنادار میشود و اطلاعات قابل رویت مانند نمودار و جدول میشود همان ستادهای بحران هستند به عنوان مثال در حادثه اخیر سیلاب و آب گرفتگی در استان های کشور آمارهای متنوعی دریافت شد چون هر سازمان و ارگانی آمار مربوط به خود را ارائه میداد. اورژانس، فرمانداری، استانداری، هلال احمر، پزشکی قانونی و آتش نشانی هر یک آمارهای جداگانهای را اعلام کردند در حالی که باید یک مرکز واحد به عنوان ستاد اطلاع رسانی و فرماندهی بحران این وظیفه را عهده دار میشد اما متاسفانه چنین ستادی در کشور وجود ندارد.
این مدرس دانشگاه یادآور شد: در حالی که رسانهها باید تنها با یک مرجع اطلاعاتی در زمان وقوع بحران در ارتباط باشند و آن مرکز پاسخگو باشد اما با توجه به اینکه چنین مرکزی در کشور وجود ندارد بنابراین به دلیل ضعف ستادی، رسانهها از منابع مختلف اطلاعات و آمار را میگیرند که این آمار و اطلاعات با هم همخوانی ندارد.
مدیریت بحران جامعه محور باید به مردم آموزش داده شود
این مدرس دانشگاه به راهکار اصلی برای مدیریت بحران در کشور اشاره کرد و گفت: در درجه اول، تشکیل واحد ستاد مدیریت و فرماندهی بحران کشور در شرایط اضطراری است و این به نه معنای تهیه ساختمان و تشکیلات اداری و ساختاری بلکه به معنای گردهم آمدن فرماندهان و مدیران در زمان بحران در یک مرکز است تا بحران را از آن مرکز کنترل و هماهنگ کنند. البته اگر بی برنامه باشند باز هم در کنار هم جمع شدن هیچ نکته مثبتی نخواهد داشت.
وی افزود: باید از دو سو به این مساله رویکرد داشته باشیم، در مرحله اول لایه مدیران ارشد کشور را هدف قرار دهیم و از سوی دیگر باید در مدیریت بحران جامعه محور، روی مردم حساب باز کنیم و مردم باید بتوانند از یکدیگر حمایت کنند تا نیروهای امدادی به محل حادثه برسند زیرا هنوز تعدادی از مردم در برخی مناطق نمیتوانند خود را از نجات دهند بنابراین باید به نوعی خود امدادی را به مردم آموزش دهیم، جوامع باید آموزش داده شوند، ساماندهی شده و هم توانمندسازی آنان استمرار داشته باشد. متاسفانه مدیریت بحران مردمی و جامعه محور کمرنگ است اما حضور در میدان از سوی مدیران و مردم بسیار پررنگ و آشفته است بنابراین پیشنهاد میکنیم که متولیان ارشد مدیریت بحران را در کشور با ستاد نشینی و عملکرد ستادی آشنا کنیم.
انتهای پیام/