قلم، این توسن تیزتک حقایقنگار
برجستهترین و البته به تعبیری، تنها وجه ممیزه انسان و سایر ماخلقالله در نعمت برآمده عقل و قدرت ادراک، نمودار است و بیگمان شاخصه خلیفهاللهی انسان در این تنها وجه مذکور، تعریف دارد که تعقل زیرساخت اصولی در تعریف کامل و جامع انسانیت است و انسان در تفسیر متعالی، چیزی جز قوه تعقل و ادراک نیست و این پیامبر درون است که به مدد انبیا الهی، راه انسان به سعادتکده جاوید را میگشاید.
و اما در این کارگاه بیبدیل خدایی، تمام فرضیهها به قوت تحلیل به اصول بایسته زندگی در تمام زمینهها بدل میشود و فارغ از کم و بسیار، همگان از آن به اندازه وسع، بهره میبرند که ریشه سعادت در همراهی با عقل است و ادبار به عقل، ره به شقاوت و تیرگی محض دارد.
حاصل درایت آدمی که با عقل حمایت جدّی میشود و تدبیر، حاصل خلّاقه اوست به دو ابزار متعالی، تحریر(آزاد) میشود که اولی در قدرت تکلم، نمایان است و دومی به یاری قلم، جاری میشود و این دو افسون نیز تنها وابسته به آدمی، تعریف میشود و هیچ مخلوقی را یارای سخن گفتن به مدد عقل و نوشتن به تدبیر قلم نیست، جز آدمی و لذا در باور ماست که" اول ما خلق الله عقل" و یا اینکه "اول ما خلق الله قلم" که این دو تعبیر، نشان از اوج برجستگی کلام عاقلانه و قلم مدبرانه دارد.
قلم را به حکمت دبستان، برمیگیریم و به الفبای کلام، سطر سطر مینگاریم تا ماحصل، در وصول به اهداف تحصیلی، منطبق با مقررات آموزشی کشور در دل مدارک تحصیلی بنا به مقاطع آموزشی و پژوهشی، تعریف شود ولی این تمام جانمایه قلم نیست که فقط فرصت مختصر قلم برای حضور در جرگه قلمبهدستان است و بعد از فرصتی، شاید قلم را ابزاری برای پاسخ به ارباب رجوع در دل ادارهای بپنداریم که البته این نیز نمیتواند به تنهایی، شاخصه «ن و القلم و ما یسطرون» باشد که آفریدگار بر او سوگند یاد کند؛ پس قلم باید فراتر از روزمرگیهای قلم، تعبیر شود که به اعتبار نگارش بروندادهای عقل معتبر است و با آزادگی در نوشتار، میتوان جهان را به زینت عقل و ادراک آراست و در این سرفصل از تقریر، باید دل به عزت واژهها سپرد و متین و موقر نوشت و از سینه شرحه شرحه، شرحی نگاشت و در واکاوی دنیا از کجا؟ و در کجا؟ و به کجا؟ را تعبیر کرد تا حق قلم ادا شود.
قلمبهدستان بسیارند ولی حق قلم به نیکی ادا نمیشود و انسان کماکان در سرگشتگی و حیرت است و در روزگاری زندگی میکنیم که به حاصل قلم در دل جریدهها، کتب و دستنوشتهها، بیاعتناییم و سهم فرهنگی ما در تولید و خوانش کتاب، هر روز بیپرواتر، کم و کمتر میشود و دنیای ما را سرسام وجوهات ملی و ارزی گرفته و قدرت ادراک آدمی جز در محدوده امرار معاش به جایی دسترس ندارد و افسوس که دیگر کسی را یارای نوشتن نیست و البته خوانندگان نیز به شدت فروکاستهاند و آدمی در قدرت تفکر دیگران شریک نیست و این قضیه به تنهایی آدم، بیش از پیش تاخته و از او بینوایی در خرگه دنیا ساخته است.
قلم به همتایی عقل معتبر است ولی عقل و قلم اسیر روزمرههای بیثمرند و تعداد آنان که قلم را حرمت میگذارند به نایابی آنان است که به قدرت ادراک، ره مییابند و البته آنان که عقل را سرمایه میسازند؛ بیگمان راه به نجات خواهند داشت.
و اما در معانی سیاست و رفتار اجتماعی این قلم است که مینگارد و به اعتبار عقل نگارنده، میتوان؛ تحلیل کرد و با تفسیر بخشی از زندگی، کیفیت و چگونگی حیات را با شاخصه تعالییافتگان باور کرد و به تاسی آنان، مسیر سعادت را یافت بنابراین، قلم، طلایهدار سپاه آگاهی و تدبیر است که باید در حوزه تقدس او نتاخت و منطبق با حرمت او، حرمتش را شناخت.
به خاطر داشته باشیم که روز اهالی قلم به احترام و اعتبار قلم معنا یافته و هر که با ادب و منطبق با اصول پاسداشت قلم از قلم بهره دارد در چنین روزی باید او را به بزرگای قلم، بزرگ دانست و چه بسیار ناخوب است آنان که قلم پاکطینت را به خُبث سیاست و مادیات میآلایند و شان او را در هم میشکنند.
روز قلمداران، روز باران سعادت است که از اندیشه سیال و مبارک قلم بدستان متعهد بر چهره جوامع مترقی، طراوت میپاشد و ای کاش در جرگه قلمداران با صفا باشیم و از درج حقایق، خویش را به قایق صداقت برسانیم و از توفانکده دنیا به سلامت درگذریم که اگر جز این باشد سر در فلاکت خواهیم داشت و در روز واپسین باید به قلم نیز پاسخ گفت که چرا حقش را ادا نکردیم و به وظایف انسانی بیالتفات شدیم.
روز پاسداشت اهالی قلم را در هر جرگهای بویژه در جمعیت رسانهسازان مکتوب سرزمینم تبریک میگویم و امیدوارم قلم در جایگاه واقعی خود به پایگاه احقاق حقوق انسان بدل شود و از انسانیت بنگارد.
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ...
*مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/