صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۳۷ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۳
روایت یک شاهد عینی از آلودگی گرد و غبار در خوزستان؛

طوفان شن در کرانه کارون

به صورت اتفاقی در زمان بروز گرد و خاک در شهر اهواز اقامت داشتم شدت بحران را بسیار وسیع‌تر از آن دیدم که در عکس‌ها و تصاویر به نمایش در می‌آید. باد به همراه خاک از هر روزنه‌ای وارد می‌شود و آثار ریزگردها را در اتاق‌های بسته نیز می‌توان دید اما برای حفظ سلامت چه می‌توان کرد؟
کد خبر : 2906

گروه اجتماعی - آرزو غلامی: صحرا نوردان و صحرا نشینان در کویر با طوفان شن آشنا هستند. آنان که در میان تپه‌های شنی زندگی می‌کنند یا گذری به آن مسیرها دارند، می‌دانند در صورت وزیدن باد دیو و برخواستن شن‌ها ناچارند فکر مقصد از سر بدر کنند و برای جان، پناهی بجویند. در غیر اینصورت نه چشم هایشان راه مقصد را پیدا می‌کند و نه جانشان توان به‌درون کشیدن هوایی از خاک و گرد را دارد.


چاره ای نیست جز توقف موقت مسیر عادی زندگی. مانند حمله قومی غارتگر که به محض دیدن آسمانی که از سم اسبان سواران خاموش تیره می‌شود مردمان هرچه کار و توشه دارند بر زمین می‌گذارند و به خانه‌ها پناه می‌برند، در و پنجره و روزنه‌ها را می‌بندند و منتظر می‌نشینند تا سواران بگذرند.


این وصف حکایت امروز مردم خوزستان است. استانی که در فاصله ای کمتر از یک ساعت آسمان صاف و خورشید درخشان در ابری غلیظ از گرد و خاک محو می شود و وسعت دید به کمتر از پنجاه متر می رسد. در زمان وقوع گرد و خاک در آسمان و در هر ساعتی از روز، تنها باید از خیابان ها و محل کسب و کار به خانه ها پناه برد تا بتوان از عواقب ناشی از تنفس ریزگردهای آن توده گرد و خاک در امان ماند.


به محض ورود توده گرد و خاک به شهرهای خوزستان و تعطیلی مدارس و ادارات و مغازه ها شهر با موجی از ترافیک سنگین مواجه می شود و همین، سبب بروز تصادف به علت نبود دید کافی و حجم وسیع ماشین ها در خیابان ها می شود. سپس در زمانی کمتر از یک ساعت شهر به متروکه ای بدل می‌شود که جز گردی از خاک بر سطح خیابان ها و پل ها و ساختمان‌ها و آسمانی که پیدا نیست هیچ از شهر باقی نمی ماند.


گویی در آن زمان شهر جانش را از دست می دهد و باز زنده شدنش در انتظار فرونشستن باد است و فرقی ندارد که در آن شهرها مسافر باشید یا بومی، باید از فضای بدون سرپناه فرار کرد. بله در خوزستان زندگی در دست های باد است. تنها بیمارستان ها و درمانگاه ها برای کمک به خیل عظیم آسیب دیدگان در حال کارند. زندگی در این استان به مراتب سخت تر و مشقت بارتر از آن چیزی ست که در تصاویر و اخبار می بینیم و می شنویم.


من به صورت اتفاقی در زمان بروز گرد و خاک در شهر اهواز اقامت داشتم شدت بحران را بسیار وسیع تر از آن دیدم که در عکس‌ها و تصاویر به نمایش در می آید. باد به همراه خاک از هر روزنه ای وارد میشود و آثار ریزگردها را در اتاق های بسته نیز می توان دید و تنها کاری که برای حفظ سلامت میتوان کرد استفاده از ماسک است.


وقوع این پدیده به لحاظ اقتصادی نیز برای ساکنین دائم یا موقت شهرهای خوزستان خسارت بار است. لغو پروازها، تعطیلی ادارات، مراکز اقتصادی و تجاری، فروشگاه ها و مکان های گردشگری عملا ایام تعطیل را در آن استان بیشتر از سایر استان ها می کند. مسافرینی را که به علت انجام امور شغلی و تجاری، که با توجه به موقعیت استان خوزستان تعداد قابل توجه ای دارند، را با مشکل مواجه می کند و همینطور برای گردشگرانی که رود کارون را در غباری از خاک و پل هایش را ناپیدا می بینند دردسر آفرین است.


خوزستان که بخش قابل توجه ای از درآمد کشور را به زیر خاک دارد و در این روزها بارها و بارها مانند ثروتش در زیر خاک مدفون می شود و سوالی که در ذهن مردم آن سامان همواره جاریست این است که چرا برای بهبود این شرایط دشوار کاری تاثیرگذار صورت نمی گیرد و اگر راه حل این بحران از توان کشور خارج است چرا مسئولین به خوزستان سفر نمی کنند و شرح ماوقع نمی دهند و گزارش اقدامات صورت گرفته و حتی صورت نگرفته را برای حدود 5 میلیون جمعیت ساکن استان خوزستان توضیح نمی دهند؟ در حالی که علت بروز چنین طوفان هایی محدود به موقعیت جغرافیایی و برون مرزی نیست بلکه بخشی از آن مربوط به ساخت سد و برداشت بی‌رویه آب بدون در نظر گرفتن حق آبه تالاب ها و بدنبال آن کم آب شدن و خشک شدن تالاب های استان خوزستان از جمله تالاب های شادگان، هورالعظیم، بامدژ و میانگران است. همچنین کم توجه ای در بخش توسعه بیابان زدایی که بی شک نیاز به سرمایه گذاری مستمر و بدون وقفه دارد.


راه حلی که برای جلوگیری از ورود گرد و خاک به استان خوزستان از مرزهای عراق و صحرای آفریقا وارد ایران می شود تامین هزینه جهت مالچ پاشی است. از طرفی قطع نخلستان های متراکم جنوب عراق نیز یکی از عوامل موثر در حجم ورود خاک است. همین‌طور پدیده گسترده خشکسالی در خاورمیانه و ایران طی سال های اخیر بر بار مشکل مردم خوزستان افزوده است.


با وجود همه این عوامل به نظر می رسد اگر نتوان بطور کامل جلوی ورود گرد و خاک را گرفت ولی می توان از شدت آن کاست. شکل دادن تیمی متخصص جهت کارشناسی و برنامه ریزی دراز مدت و توجه مورد نیاز به شرایط بحرانی استان خوزستان امروز شاید از هر اقدامی ضروری تر است. استانی که ظرفیت بسیار دارد و در شرایط بیکاری و رکود اقتصادی در ایران از معدود استان هایی است که از بحران بی کار فاصله دارد و ساکنان آنرا قومیت های مختلف تشکیل داده اند.


استانی که نباید از یاد برد سالها درگیر جنگ بود و مناطقی از آن هنوز در محرومیت به سر می برند و پس از گذشت 25 سال از زمان جنگ همچنان از کم آبی و کمبود امکانات رفاهی رنج می برند. استانی که امروز بیش از هر جای دیگر چشم امید به راه حلی ملی برای نجات "زندگی" در خود دارد. استانی که ساکنانش درست یا غلط همواره این سوال را در ذهن دارند که سهم استان خوزستان از ثروت طلای سیاه در دل خاکش چقدر است.


انتهای پیام/

ارسال نظر