کارتونهای غربی و لوح سفید وجود کودکان
زمانی کارتونهایی مانند سفیدبرفی، سیندرلا، دیو و دلبر و ... که نماد بیچارگی، سرخوردگی، تنهایی و آزاردیدگی بودند و با توسل به نیروهایی غیرخدایی و سحر و جادوگری به همه مشکلات فائق میآمدند و پیروزمندانه راه خوشبختی را در پیش میگرفتند و به نوعی محبوب نیز واقع میشدند، خوراک روزانه کودکانمان بود. اکنون الگوهای دیگری انتخاب شده و روانه بازار شدهاند تا ذهن و روح بچهها را به همان شکلی که سازندگان این برنامهها، خواهانش هستند، بسازند. کارتونهای بسیاری که مروج زندگی و فرهنگ غربی است.
فرهنگی که تلاش دارد، ذهن کودک شرقی را شیفته فرهنگ غربی نشان بدهد. به وی الگودهی کند و ارزشهای دنیای غربی را تحمیل کند. در همه این کارتونها، یک هدف دنبال میشود. بیشتر شخصیتهای آنها از نیرویی فوق بشری و ماورایی برخوردارند و از جانب نیروهای اهریمنی ناشناس حمایت میشوند. برابر مفاد این کارتونها، هیولاها و موجودات ترسناک، گاهی بدل به شخصیتهای مثبت میشوند. به عنوان مثال میتوان به کارتون «بنتن» اشاره کرد. لابد در اطراف خود متوجه حالات کودکانی که خود را «بنتن» میپندارند، شدهاید. برابر تأثیر این شخصیتهای کارتونی شاهد مدشدن لباس و اسباببازیهای مربوط به آنان در میان کودکان هستیم.
بنتن، شخصیت کارتونی شبیه مرد عنکبوتی و سوپرمن از دیار آمریکاست. پویانمایی بنتن، مجموعهای تلویزیونی ساخته کشور آمریکاست و بنتن، پسر کوچک ناتوانی است که در مدرسه و خیابان نیاز به یاری دیگران دارد و مدام مورد مضحکه و آزار دوستان قرار میگیرد. اما به ناگاه آن هم فقط با یک ساعت جادویی که از فضا(ازطرف نیروهایی مافوق بشری) نصیبش شده است، تبدیل به موجودی قوی و نیرومند میشود که میتواند به تمام قدرتها پیروز شود. او قادر است به ده شکل متفاوت درآید و در صورت لزوم از آنها استفاده کند. محبوبیت این سریال آمریکایی در جهان به حدی است که بنابر نقل برخی سایتهای خبری، حدود دو و نیم میلیون فقط بازی مربوط به شخصیتهای این کارتون، فروش داشته است!
این کارتون، انیمیشن یا پویانما فقط میتواند اوقات فراغت کودکان ما را پر کند. کودکان ما در آپارتمانها فرصت و مکانی برای بازی ندارند. بنتن، میتواند برای آنان یک قهرمان باشد به همین سادگی!!! در برخی جاها در تمرین نقاشی و طراحی از چهره جناب بنتن به عنوان الگو استفاده میشود. این سریال اگرچه محتوای آموزندهای ندارد و فقط هیجان بچهها را برمیانگیزد، طرفداران خاص خودش را در عالم مجازی اینترنت دارد؛ در این انیمیشنها کودکان با نابودی دیگران به هیجان میآیند. متاسفانه زرق و برق وسایل کودکانه خارجی مربوط به این کارتون و کارتونهای غربی مشابه آن به دلیل نبود تولیدات داخلی مناسب، بازارهای داخلی را پر کرده است.
به دلیل نبود جذابیت کودکانه در تولیدات داخلی، خانوادهها مجبور به قبول سلیقه فرزندان خود میشوند که این مهم توجه بیش از پیش را طلب میکند. تخیلی کردن زندگی کودکان، تجملگرایی، رواج بی بند و باری و فرهنگ غرب از مهمترین مشکلاتی است که الگوگیری از شخصیتهای هالیوودی برای کودکان به وجود میآورد. این مهم میتواند در سنین بالاتر در آنها نهادینه و موجب دور شدن آنان از فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی شود. کودکان و نوجوانان نسل نوپا و آیندهسازان فردای کشور است که احتیاج به توجهات درخور تأمل دارند. میتوان این توجهات را به چند بخش روحی، عاطفی، تفریحی و ... تقسیمبندی کرد.
در جامعه امروز با توجه به دسترسی آسان و راحت به وسایل الکترونیکی مانند: اینترنت، ماهواره، دستگاههای مختلف بازی و سرگرمی الکترونیکی، CDهای کارتونی و فیلمهای سینمایی گوناگون خارجی نباید کودکان امروز را با کودکان دیروز مقایسه کرد، چه بسا که طرز تفکر و میزان تخیل و حتی شیطنتها و بازیهای بچهگانهشان کاملاً با هم متفاوت است. کودکی که ممکن است حتی برای یکبار هم پایش به توپ نخورده باشد و فقط از طریق گیمنت قادر به بازی کردن است، قابل مقایسه با کودکان پرجنب و جوش گذشته نیستند؛ حضرت علی(ع) میفرمایند: «صفحه دل کودکان، همچون زمین مستعدی است که هیچ گیاهی در آن نروییده و آماده هر نوع بذرافشانی است.»
در فرهنگ دینی و ارزشهای ملی شاهدیم که برای انتقال تعالیم یا حتی مفاهیم پیچیده و پیامرسانی به کودکان و تأثیرگذاری بر ذهن و دل آنها از قصه و داستان استفاده میشود. بهرهگیری از این فرهنگ شفاهی، میتواند سنت، عرف، آداب و رسوم، خرد و حکمت را به دیگران منتقل کند. بی شک این خلأ فقط با آموزههای ملی و مذهبی قابل جبران است. آموزههایی که میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای اساسی بچهها باشد و بذر تغییر فرهنگها را از ریشه بخشکاند و دشمنی را که در کمین نشسته تا با سادهترین ابزار، جنگ نرم خود را پیش ببرد در بطن نابود کند.
ادبیات غنی، قوی و پربار ملی و مذهبی ایران با بهرهگیری از گونهها و تکنیکهای ادبی، امکان اندیشهورزی و طرح پرسش را برای بچهها فراهم میکند، به آنها شناخت و معرفت دینی و وطنپرستانه میبخشد و میتواند سازنده شخصیت آنها باشد. در واقع هویت ایرانی و اسلامی با بذرپاشی در نهاد نونهالان میتواند آنها را شکوفا کرده و با ایجاد روشنگری، رسالت خود را به شکل مطلوبی انجام داده و باغبان خوبی برای بچهها باشد و به جنگ فرهنگسازیهای کاذب هم برود. در ایران قبل و بعد از اسلام، اساطیر و شخصیتهای واقعی و قابل افتخاری وجود دارد که میتوانند راهنما و راهگشای دانشآموزان باشند. پهلوانانی مانند رستم و دانشمندان بزرگی مانند ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، فارابی و ملاصدرا میتوانند الگوهای خوبی برای دانشآموزان باشند.
با ساخت فیلمها و انیمیشنهایی در اینباره که مورد توجه نوجوانان و جوانان نیز باشد، باید از ورود فرهنگهای بیگانه جلوگیری کرده و از اسطورههای خود استفاده کنیم. از نظر روانشناسی ثابت شده است که جوانان بویژه نوجوانان علاقه بسیاری به الگوسازی و اطاعت از الگوها دارند و اگر نتوانیم این نیاز آنها را به طور سالم و بومی برآورده کنیم، آنها برای رفع این نیاز از الگوهای غیر بومی استفاده میکنند که این شروع تهاجم فرهنگی در سنین کودکی و نوجوانی میشود. یادمان باشد، تصاویر موجود روی لوازمالتحریر، دریچه ورودی برای آشنایی با یک فرهنگ بیگانه در سنین نوجوانی و کودکی است.
*رئیس اداره روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر
انتهای پیام/