صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۲۸ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۷

واکاوی ابعاد جدید پروژه عادی‌سازی روابط میان اعراب و صهیونیسم

برخی از روابط پشت پرده حکّام مرتجع عرب با رژیم صهیونیستی به عنوان عادی سازی روابط یاد می کنند و برخی دیگر معتقدند که این روابط، چیزی فراتر از عادی‌سازی است.
کد خبر : 288384

به گزارش گروه رسانه‌‌های دیگر خبرگزاری آنا، مدتهاست که بحث و مناقشه پیرامون عادی سازی روابط کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی، در رسانه ها و محافل سیاسی مختلف مطرح می شود. برخی از روابط پشت پرده حکّام مرتجع عرب با رژیم صهیونیستی به عنوان عادی سازی روابط یاد می کنند و برخی دیگر معتقدند که این روابط، چیزی فراتر از عادی سازی است. این دسته معتقدندکه روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی اساسا هیچگاه دچار چالش نشده که اکنون از آن به عنوان عادی‌سازی یاد کنیم و به همین دلیل بهترین توصیف برای این روابط، «علنی سازی» است و نه «عادی سازی». در هر صورت، به نظر می رسد که این عادی سازی یا علنی سازی روابط میان اعراب و تل آویو وارد مرحله تازه ای شده است و «نتانیاهو» در این خصوص می گوید: « به ذهنم هم خطور نمی کرد در زندگی ام شاهد چنین روابط دوستانه و همکاری بین اسرائیل و کشورهای عربی باشم».


نخست وزیر رژیم صهیونیستی در ادامه اظهاراتش در این خصوص که در چند پست توئیتری منتشر شد، مدعی می شود: «این موضوع نوید همه خوبی ها است. تاثیر این رویداد بر افکار عمومی کشورهای عربی آغاز شده است. آنان اکنون به اسرائیل به گونه ای متفاوت می اندیشند و این همان چیزی است که اسرائیلی ها آرزوی آن را در سر می پروراندند». این درحالی است که نخست وزیر رژیم صهیونیستی پیشتر نیز در اظهارنظری در همین خصوص گفته بود: «روابط میان اعراب و اسرائیل به شکلی فراتر از خیال رو به گسترش است». این سلسله اظهارات سریالی حاکی از آن است که در سایه تحولات خطیرِ کنونی در منطقه همگرایی و هم افزایی حکّام عرب با صهیونیستها بیش از پیش افزایش پیدا کرده به گونه ای که موجب به وَجد آمدن مقامات صهیونیستی شده است.


شکاف میان کشورهای عربی و مسابقه برای نزدیکی به تل آویو


طی چند سال گذشته به ویژه همزمان با آغاز بحران سوریه در مارس 2011 به نوعی شکاف جدیدی در میان کشورهای عربی به وجود آمد. بدین ترتیب، صف آرایی کشورها میان یکدیگر و دو قطبی شدن کشورهای جهان عرب موجب شد تا برخی از این کشورها و رژیم های مرتجع عرب مسابقه جدیدی را برای برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی آغاز کنند. در این میان، عربستان سعودی، بحرین و امارات جزو رژیم هایی هستند که همزمان با بحران سوریه یک جبهه «عبری ـ عربی» علیه محور مقاومت تشکیل دادند؛ به ویژه عربستان سعودی که به شدت در پی برقراری رابطه با تل آویو است، طی سه سال گذشته مقامات عربستان سعودی ازجمله «عادل الجبیر»، وزیر خارجه و «أنور عشقی» یکی از افسران بلندپایه امنیتی عربستان سعودی طی چند نوبت به اراضی اشغالی سفر کرده و با مقامات رژیم صهیونیستی به گفتگو نشستند.


مقامات مختلف سعودی در جریان سفرهای دوره ای خود به اراضی اشغالی، با مقامات صهیونیست در خصوص برقراری رابطه میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و رژیم صهیونیستی، گفتگو کردند. این نکته را نباید فراموش کرد که عربستان سعودی طی هفت سال گذشته یعنی درست همزمان با بحران سوریه، به منظور ضربه زدن به محور مقاومت در منطقه و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران، 60 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار گروهک های تروریستی قرار داده است. به همین دلیل، طی چند سال اخیر وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی صراحتا اعلام کرده که درخواست برقراری رابطه با اسرائیل از سوی مقامات کشورهای عربی به حدی زیاد است که تل آویو تاکنون موفق نشده که تمامی این درخواست ها را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. این یک ننگ بزرگ برای حکّام مرتجع عرب تلقی می شود. آنها بدون دریافت هیچگونه امتیازی از رژیم صهیونیستی، تلاش گسترده ای را برای برقراری رابطه با این رژیم به کار بسته اند.


بحران داخلی و تسریع روند عادی سازی روابط


این امر نشان می دهد که رژیم های مرتجع عرب دچار یک نوع «بحران داخلی» هستند. حتی مسأله «معامله قرن» که از سوی «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا و «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی طراحی شده هم در این چارچوب قرار می گیرد؛ بدان معنا که تلاش می‌شود در قالب این طرح، ضمن به حاشیه رانده شدن مسأله فلسطین، طرح عادی سازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی عملیاتی و اجرایی شده و روند آن نیز تسریع شود. عربستان سعودی هم هزینه این معامله قرن را تقبل کرده است؛ کما اینکه انتقال سفارت ایالات متحده آمریکا از تل آویو به بیت المقدس نیز با همکاری ها و هماهنگی های گسترده عربستان سعودی محقق شده است.


لذا باید گفت که در زمینه عادی سازی روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی، انتظاری بیش از آنچه که شاهد هستیم از رژیم های مرتجع عرب نمی رود. به هر حال، زمانی که «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی از بی سابقه بودن روابط تل آویو و رژیم های عربی سخن می گوید، تصور وی این است که درحال حاضر، جهان عرب در شرایط بسیار نامناسبی قرار دارد و رژیم های عربی به شدت نیازمند برقراری روابط گسترده با تل آویو هستند. این موضوع آنجا بیش از پیش آشکارتر می شود که بدانیم یکی از شروط اصلی رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا برای کمک به رژیم های عربی، برقراری روابط و مناسبات گسترده آنها با تل آویو است.


«اشتباه محاسباتی» نخست وزیر رژیم صهیونیستی


واقعیت این است که حساب ملت های عربی از رژیم های مرتجع عرب متفاوت است. اخیرا نیز میزان تنفر و انزجار ملت های عرب از تل آویو به دلیل جنایت های رژیم صهیونیستی علیه شهروندان فلسطینی به ویژه طی سه ماه گذشته بیش از پیش افزایش یافته است. بنابراین، اینکه نخست وزیر اسرائیل مدعی می شود که حرکت مقامات عربی به سمت رژیم اسرائیل موجب بازخورد مثبت افکار عمومی عربی نسبت به این رژیم شده نشان می دهد که وی ملت های عرب را با حکّام مرتجع اشتباه گرفته است. امروز این مسأله به یک واقعیت عینی تبدیل شده که حتی ملت هایِ تحت سلطه رژیم های مرتجعی همچون عربستان سعودی، امارات و بحرین، به شدت از رژیم صهیونیستی متنفر هستند. هیچکس جز نتانیاهو نمی تواند وجود این واقعیت آشکار را انکار کند. بنابراین، آنچه که به نظر می رسد این است که نخست وزیر رژیم صهیونیستی در برآورد خود از شرایط حاکم بر کشورهای عربی، دچار نوعی اشتباه محاسباتی شده است.


شکست در ایجاد جبهه «عبری ـ عربی» علیه ایران


امروز می توان گفت که عربستان سعودی از تمامی امکانات در نزد خود برای تضعیف محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران استفاده کرده است. ریاض در تمامی حوزه ها از جمله حوزه های امنیتی، نظامی، اقتصادی، نفتی و ... از هیچ تلاشی برای ضربه وارد آوردن به جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازوی اصلی مقاومت در منطقه دریغ نکرده است. حتی مقامات عربستان سعودی در مقطعی یک باج 500 میلیارد دلاری به دولتمردان آمریکایی دادند تا واشنگتن به تضعیف محور مقاومت بپردازد. پس از تهدید دونالد ترامپ مبنی بر احتمال ایالات متحده برای خروج از سوریه نیز سعودیها بلافاصله مبلغ 4 میلیارد دلار به کاخ سفید پرداخت کردند تا پروژه ضد مقاومتی و ضد ایرانی واشنگتن در سوریه متوقف نشود.


عربستان سعودی در حال حاضر 100 شبکه ماهواره ای فعال را در اختیار دارد و گردش مالی عربستان در حوزه رسانه سالانه به 10 میلیارد دلار می رسد و این رسانه ها جریان سازی های شدیدی را علیه ایران و مقاومت راه اندازی کرده اند. اما در هر صورت سعودیها به جز امکانات مالی و رسانه ای، هیچ ظرفیت دیگری برای مقابله با محور مقاومت ندارد. به جز چند کشور معدود در جهان عرب که از عربستان سعودی کمک دریافت می کنند، سایر کشورها نگاه مثبتی به ریاض ندارند. لذا عربستان سعودی در ایجاد یک «جبهه عبری ـ عربی» علیه مقاومت و ایران با ناکامی بزرگی مواجه شده است.


منبع: فارس


انتهای پیام/

ارسال نظر