اظهار ضعف در برابر دشمن در یک شوی سیاسی
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، علی محقق در یادداشتی نوشت: برخی تصور می کنند که باز گذاشتن مسیر مذاکره ایران – آمریکا اتفاقی بسیار خوب برای ایران محسوب می شود و باید آن را به فال نیک گرفت. استدلال این جماعت این است که این موضوع اختیار عمل دولت را بیشتر می کند و کسانی که پیشنهاد مذاکره با آمریکا را داده اند به دنبال کمک به کشور هستند. اما آیا نامه ای که اخیرا به نام برخی از اصلاح طلبان نوشته شده است، می تواند مشکلی از کشور حل کند؟ چرا مبنای نگارش این نامه و پیام هایی که این نامه صادر می کند هر دو معیوب هستند؟
چرا مبنای نگارش نامه معیوب است؟
نگارندگان این نامه در پس ذهن خود اینگونه تصور می کنند که آمریکا بازیگری است که باید دوباره با آن وارد کارزار مذاکره و نتیجتا توافق شد. برای مثال غلامحسین کرباسچی به عنوان یکی از نگارندگان این نامه در مصاحبه با روزنامه اعتماد می گوید «در نامه اشاره شده است که اگر امریکا تضمین دهد بدعهدی نکند و مسوولان بتوانند چنین تضمینی از این کشور اخذ کنند، بدون پیش شرط جدید میتوان برای حل مسائل با امریکا گفتوگو کرد. این نامه مشروط بر آن است که امریکا دیگر در قبال ایران بدعهدی نکند.» این در حالی است که صحت این گزاره شدیدا مردود است. نویسندگان این نامه به خوبی می دانند که آمریکا اگر بنای تضمین داشت، همین عهدنامه ای که با زحمت و مشقت به دست آمده بود را نقض نمی کرد، تا هم خود را روبروی کشورهای اروپایی قرار ندهد و هم متهم به نقض عهد نشود.
مبنای نگارش این نامه بر روی حسن نیت طرف آمریکایی قرار داده شده است. این در حالی است که دست کم در دولت فعلی آمریکا هیچ رنگی از اجرای تعهدات بین المللی سابق آمریکا نیز وجود ندارد، چه رسد به این که ترامپ شخصا بخواهد تعهدی را ترتیب داده و آن را انجام دهد. به همین دلیل است که در پاسخ به این سوال که «زمانی که این نامه را مینوشتید به نوع ضمانت امریکا نیز فکر کردهاید؟ ضمانت امریکا چگونه باید باشد که بتواند اعتماد ایران را جلب کند؟» یکی از نویسندگان این نامه می گوید «این موضوعات ریز ماجرا است و ما نمیتوانیم الان در این باره صحبت کنیم. به عنوان مثال وقتی یک معاهده بینالمللی بسته میشود، باید نیازمند تصویب در مجلس امریکا باشد اما اکنون بحث ما جزییات ماجرا نیست. اجمال مساله آن است ایران بتواند در چنین شرایطی که امریکا نیازمند مذاکره با ایران است و بارها آن را اعلام کرده، ایران یک ژست بینالمللی اینچنینی داشته باشد.»
با توجه به استدلال هایی که نویسندگان و امضا کنندگان این نامه داشته اند، به نظر می رسد، مقصود از نگارش این نامه صرفا «نگارش» بنا به توصیه ای بوده که از یک فکر سیاسی خاص نشات می گیرد، در غیر این صورت نامه ای که پای آن را ابولفضل بازرگان از یک سوی میدان و غلامحسین کرباسچی از سوی دیگر میدان با عقاید سیاسی متفاوت و بلکه متناقض، امضا کنند مشخص است که به دنبال هدف عملیاتی خاصی نیز نبوده است.
نامه اخیر به واقع یک شوی سیاسی است
در تحلیلی می توان گفت این نامه صرفا یک شوی سیاسی به منظور ایجاد یک فضای باز در ذهنیت جامعه در این خصوص است که «مذاکره با آمریکا را نباید یک تابو دانست». به نظر می رسد نویسندگان این نامه مستقیما تصور می کنند که نگارش این نامه در چارچوب مخالفت با صدای حاکمیت در خصوص عدم اعتماد به آمریکا و برداشت حاکمیت و مردم در خصوص «ممنوعیت مذاکره با آمریکا است.» به همین دلیل است که نامه اخیر را می توان صرفا یک شوی سیاسی و یک بازی و جنگ روانی برای ایجاد یک موج در جامعه عنوان کرد که دوباره گزاره «مذاکره با آمریکا، عامل حل مشکلات کشور است»، تبدیل به کلید واژه و مطالبه ای عمومی شده و حاکمیت ناچار به تن دادن به این مطالبه شود.
مشابه این نامه در سال های بعد از 11 سپتامبر
مشابه این نامه در سال های بعد از جنگ 2001 آمریکا علیه افغانستان نیز نوشته شده بود. در آن زمان مجلس ششم که مجلسی دوم خردادی یا اصلاح طلب بود ، دست به انجام اقدامی مشابه زده بود. در سال 1381، برخی از اصلاح طلبان به این جمع بندی رسیدند که شرایط به گونه ای شده که ضروری است رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز همانند امام (ره) جام زهر دیگری را بنوشد. به این عبارت توجه کنید: «اگر جام زهری باید نوشیده شود، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بی تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه از سوی ملت با همان پاداش مواجه می شود که امام راحل روبه رو شد.» جملات مذکور، بخشی از نامه ای است که 135 نماینده یعنی حدود پنجاه درصد نمایندگان دوم خردادی مجلس ششم در سال 1381 برای رهبر معظم انقلاب اسلامی و رسانه های خبری ارسال کردند. مدتی بعد از ارسال این نامه، بهزاد نبوی نائب رئیس مجلس ششم در مصاحبه با خبرنگاران گفت؛ ارسال نامه با امضای 135 نماینده به دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 3 خرداد 1381 برای خبرگزاری های داخلی از جمله ایرنا و ایسنا ارسال گردید. در آن ایام، نامه مذکور در رسانه های خارجی و شبکه های خبری ضد انقلاب خارج ازکشور بازتاب گسترده ای پیدا کرد. علت بازتاب گسترده نامه این بود که دشمنان و ضد انقلابیون اعلام کردند، سرانجام جمهوری اسلامی به نقطه تسلیم رسید و تهدیدات آمریکا علیه ایران کارساز واقع شد و آمریکا به خواسته خود رسید. محتوای نامه این بود که آمریکا بعد از 11 سپتامبر با لشکرکشی به افغانستان در اطراف ایران مستقر شده و ایران را به محاصره در آورده و هر لحظه احتمال حمله آمریکا به ایران می رود. نویسندگان نامه به رهبر معظم انقلاب می نویسند:« در صورت حمله آمریکا به ایران، هیچ کاری نمی توان کرد و ایران همانند زمان جنگ اول و دوم اشغال می گردد و همه چیز از بین می رود.»
بنابراین این ماجرایی که اینک برخی از اصلاح طلبان صورت داده اند، سبقه ای در تاریخ نیز دارد. در آن زمان نیز این افراد بدون توجه و نگاه به توانایی های داخلی از جمله توانایی های مربوط به روحیه ملی و موقعیت نظامی و لجستیکی، به مانند موجودات خودباخته، تصور می کردند ایران در برابر آمریکایی ها دست بسته است و حالا که آمریکا در اطراف ایران خیمه زده است، رهبر انقلاب بایستی جام زهر را نوشیده و تسلیم آمریکایی ها شود.
پیام های معیوب نامه اخیر
علاوه بر استدلال های معیوب این نامه، نویسندگان این نامه در حال فرستادن پیام های معیوب و اشتباه به طرف آمریکایی نیز هستند. در شرایطی که اقتصاد کشور درگیر مشکلاتی از جمله سوء مدیریت در کنترل تورم و گرانی است، نگارش این نامه این پیام را مخابره می کند که راه حل اقتصاد ایران، مذاکره با آمریکا است. مسئولان آمریکایی چه در دولت باراک اوباما و چه در دولت ترامپ به این موضوع که ایران از ناحیه اقتصاد آسیب پذیر است و بایستی تمرکز آمریکا بر روی همین موضوع باشد، اصرار ورزیده بودند. برای مثال «برد شرمن» نماینده دموکرات کنگره آمریکا در نشستی در موسسه «هادسون» مدعی شده بود «واشنگتن میتواند با وضع حدنهایت تحریمهای جدید علیه ایران بدون کوچکترین اشارهای به توافق هستهای، ضمن حفظ حمایت اروپا، دولت ایران را به زانو درآورده و برای لغو این تحریمها مجبور به التماس کند.» این موضوع به کرات از طرف تیم ترامپ نیز تکرار شده و می شود.
این دید مقامات آمریکایی که صرفا هم به برد شرمن مختص نیست از کجا ریشه می گیرد؟ پاسخ مشخص است، اعلام و اعمال ضعف توسط دولت و برخی از وابستگان دولت. وقتی در حین مذاکرات هسته ای دولت از خزانه خالی خود سخن می گوید، نتیجه مستقیم آن این است که آمریکایی ها تصور می کنند که رفع تحریم های ظالمانه آن ها علیه ایران یک لطف به ملت ایران است. با همین زاویه دید است که آن ها تصور می کنند اگر دوباره گزینه تحریم را فعال کنند ایران به تعبیر آن ها به التماس آمریکا خواهد رفت. موضوع از آن جایی ریشه گرفته شده است که تیم رسانه ای، فکری و اجرایی دولت و حتی شخص رئیس جمهور کمافی السابق بر این موضع خود اصرار دارند که برجام توانسته تمام مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. در حالی که به تعبیر سفیر انگلیس در تهران ، ایران حتی نتوانسته با یک بانک اروپایی تعامل برقرار کند و این در حالی است که هنوز رسانه های دولتی از آورده 66 میلیار دلاری برجام سخن می گویند.
این نامه و امثال این نامه صرفا آمریکایی ها را در رسیدن به هدفشان یاری می کنند و گرنه عائدی خاصی برای ایران ندارند و مسلم است که آمریکایی ها به دنبال مذاکره مجدد با ایران بر سر مسئله موشکی هستند و اظهار ضعف اصلاح طلبان و برخی عناصر دولتی آنها به ناکارآمدی اقتصادی، تنها اظهار ناتوانی در برابر دشمن تاویل و ترجمه می شود.
منبع: فارس
انتهای پیام/