برخی رفتارهای مردم مشکلات اقتصادی را تشدید میکند
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، در روزهایی که گرانی، افسار پاره کرده و آه و ناله خاص و عام، از آشفتگی اقتصادی کشور، بالا گرفته است، نشستن پای سخنان کسی که سهم هر کسی را در این آشفتگی، مشخص کند و یکطرفه به قاضی نرود، غنیمت است و میتواند به عبور از وضعیت موجود کمک کند.
محمّدحسن قدیری ابیانه، اگرچه مانند بسیاری از کارشناسان، نقش دولت در وضعیت نابهسامان اقتصادی را پررنگ میداند، امّا بدون ملاحظهکاری، سهم مردم را نیز مشخص میکند و به تفصیل، درباره آن توضیح میدهد.
او معتقد است مجموعهای از عوامل، دستبهدست هم دادهاند که شرایط موجود بهوجود آمده است؛ از سیاستهای غلط دولت و برخی ساختارها گرفته، تا توطئههای خارجی و برخی رفتارهای اشتباه مردم.
سفیرسابق ایران در مکزیک و استرالیا که کتابهایی را با عناوین «سبک اقتصادی و فرهنگی زندگی» و «توهم نفتی و اقتصاد استراحتی- برنامه رهایی از اقتصاد نفتی» تألیف کرده، به سفرهای بیرویهی خارج از کشور مردم اشاره میکند و میگوید: «صدها هزار نفری که برای گذراندن تعطیلات خود، به خارج سفر میکنند و ارز مصرف میکنند، آنها نیز در افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملّی، از بین بردن زمینههای اشتغال و حتی بیکار شدن شاغلین و تضعیف اقتصاد کشور، صاحب نقش هستند و نباید عملکرد آنها را در وضعیت اقتصادی کشور نادیده گرفت.»
قدیری ابیانه، سؤالات جدّیای را نیز پیش روی دولت قرار میدهد: «به چه دلیل دولت باید ارز به نرخ دولتی را برای مسافران خارجی، و یا برای ورود کالاهای خارجی از جمله خودروهای خارجی، اختصاص دهد؟»
آنچه پیش رو دارید، گفتگو با این کارشناس مسائل استراتژیک است.
- اثرگذاری توطئههای خارجی، به دلیل مشکلات داخلی است
*در این روزها شاهد بیرویه افزایش قیمت بسیاری از کالاها هستیم؛ از سکّه گرفته تا خودرو و بسیاری از کالاهای مصرفی. علّت این موضوع را چه میدانید؟
_ بخشی از این افزایش قیمت، طبیعی و بخشی دیگر، آثار روانی این قضیه است. مقصر این وضعیت، هم دولت است هم مردم و هم توطئههای خارجی. اما اگر توطئههای خارجی میتواند چنین اثراتی بگذارد، به خاطر مشکلات داخلی است.
با وجود شعارهای سال که رهبری مطرح کردند و میتوان آن را کلیدهای پیشرفت کشور دانست، اما نه مردم و نه دولتمردان به آن عمل نکردند.
رهبر معظّم انقلاب، تأکیدات فراوانی مبنی بر ضروری بودن اقتصاد مقاومتی داشتند، امّا دولت، همه چیز را به برجامی موکول کرد که پیشبینی نافرجام بودن آن، از قبل، برای صاحبنظران مشخص بود.
رهبر معظّم انقلاب، تأکیدات فراوانی مبنی بر ضروری بودن اقتصاد مقاومتی داشتند، امّا دولت، همه چیز را به برجامی موکول کرد که پیشبینی نافرجام بودن آن، از قبل برای صاحبنظران مشخص بود.
ایجاد انتظارات غیرمعقول و غیرواقعی در مورد نتایج برجام، چند سال همه چیز را متوقف کرد و همه منتظر بروز نتایج آن بودند. در حالی که جامعه منتظر نتایج وعده داده شده برجامی بود، نه در دوران اوباما نه ترامپ، این وعدهها عملی نشد و با خروج آمریکا از برجام، نتایج معکوس نسبت به وعدهها و امیدهای کاذب ایجاد شده از برجام بودند. مردم شاهد بودند.
- باور عمومی این است که بهترین کار، تفریح است
*به نقش مردم در مشکلات اقتصادی اشاره کردید. واقعاً مردم چقدر میتوانند در کاهش مشکلات اقتصادی کشور مؤثر باشند؟
_ واقعیت این است که مردم ما به اقتصاد مقاومتی عمل نکردند؛ ایران بیشترین تعطیلات مناسبتی و بینالتعطیلین را دارد و علاوه بر آن، کمترین ساعت مفید کاری نیز از آن مردم ایران است. ایرانیان، جزء کمکارترین و پرمصرفترین ملتهای جهان هستند.
در حالی که اسلام، بهترین تفریح را کار میداند، باور عمومی این است که بهترین کار، تفریح است. اینها ریشههای مشکلات اقتصادی است و اگر رفع میشد ما شاهد مشکلات گذشته و کنونی نبودیم و تحریمها هم نمیتوانست بر روی ما اثر بگذارد؛ بلکه این توانایی را داشته و داریم که تحریمها و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم؛ به شرطی که عملمان را درست کنیم. در چنین شرایطی، اگر اقتصاد دچار مشکل نشود، تعجّببرانگیز است.
نکته دیگر اینکه؛ وقتی مشکلی بروز میکند مردم به جای اینکه به رفع مشکل کمک کنند، رفتاری از خود نشان میدهند که مشکلات را تشدید میکند. مثلاً وقتی ارز گران میشود، هجوم برای خرید ارز افزایش پیدا میکند و همین، باعث تشدید قیمت ارز و کاهش پول ملّی میشود. وقتی خودرو گران میشود، هجوم برای خرید خودرو، شدّت مییابد؛ به امید اینکه با افزایش قیمت خودرو، سودی نصیب خریدار شود، و خود این موضوع، در افزایش قیمتها اثر میگذارد. این مسئله، در مورد مسکن و سایر اقلام نیز صادق است.
وقتی مشکلی بروز میکند مردم به جای اینکه به رفع مشکل کمک کنند، رفتاری از خود نشان میدهند که مشکلات را تشدید میکند. مثلاً وقتی ارز گران میشود، هجوم برای خرید ارز افزایش پیدا میکند و همین، باعث تشدید قیمت ارز و کاهش پول ملّی میشود.
از طرفی، وقتی احساس و یا حتّی شایعه میشود که ممکن است در تهیه کالایی کمبود حاصل شود، هجوم برای احتکار آن کالا، چه توسط تجّار و چه توسط مردم افزایش مییابد، که همین هجوم برای احتکار، خود باعث کمبود میشود و حتی اگر مشکلی وجود نداشته باشد، یک بحران ایجاد شود.
*نقش مردم در تحقق شعار سال 97، چگونه قابل ارزیابی است؟ آیا صرفاً به خرید کالای ایرانی محدود میشود؟
_ حمایت از کالای ایرانی، شامل وظایفی است که دستگاههای حکومتی و بهخصوص دولت بر عهده دارند. از طرفی، عمل خود تولیدکنندگان برای تولید با کیفیت بهتر و قیمت مناسبتر و به خصوص حمایت مردم با خرید کالای داخلی، بسیار مهم است. وقتی مردم کالای خارجی را به داخلی ترجیح میدهند، این یعنی نیاز ایران به ارز بیشتر و در حقیقت، خروج ارز از کشور.
هرچند مردم برای خرید این کالاها، ریال پرداخت میکنند، امّا قبل از آن، ارز از کشور خارج میشود. نیاز ایران به ارز خارجی موجب افزایش قیمت ارز خارجی میشود.
تمام کسانی که کالای خارجی را به کالای ایرانی ترجیح میدهند و صدها هزار نفری که برای گذراندن تعطیلات خود، به خارج سفر میکنند و ارز مصرف میکنند، آنها نیز در افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملّی، از بین بردن زمینههای اشتغال و حتی بیکار شدن شاغلین و تضعیف اقتصاد کشور، صاحب نقش هستند و نباید عملکرد آنها را در وضعیت اقتصادی کشور نادیده گرفت.
صدها هزار نفری که برای گذراندن تعطیلات خود، به خارج سفر میکنند و ارز مصرف میکنند، آنها نیز در افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملّی، از بین بردن زمینههای اشتغال و حتی بیکار شدن شاغلین و تضعیف اقتصاد کشور، صاحب نقش هستند
- چرا دولت، ارز به نرخ دولتی را به مسافران خارجی یا ورود کالاهای خارجی اختصاص میدهد؟
*دولت چقدر توانسته در کنترل وضعیت اقتصادی، موفق عمل کند؟
_ دولت نیز متأسفانه به وظایف خود عمل نمیکند و با خطاهای خود در زمینه اطّلاعرسانی و دادن وعدههای بیاساس، اعتماد عمومی نسبت به خود را خدشهدار میکند.
متأسفانه دولتمردان در اختصاص ارز، مصالح کشور را در نظر نمیگیرند. به چه دلیل دولت باید ارز به نرخ دولتی را برای مسافران خارجی، و یا برای ورود کالاهای خارجی از جمله خودروهای خارجی، اختصاص دهد؟ موارد متعددی وجود دارد که بر اساس آن، میتوان گفت ارز در مسیر نامناسبی هزینه میشود. به طور مثال؛ چرا دولت باید مجوز واردات 100 دستگاه خودرو حمل جسد را صادر کند؟ آیا ایران از تولید خودرویی که اجساد را حمل کند ناتوان است؟! آیا باید برای تهیّه آن، ارز دولتی اختصاص داد؟! مشت، نمونهی خروار است.
از سوی دیگر، متأسفانه برخی جناحهای سیاسی در کشور، منافع حزبی و جریانی خود را به منافع ملّی ترجیح میدهند و این موضوع، در وضعیت به وجود آمده بیتأثیر نیست.
بخش عظیمی از بودجه، صرف پرداخت حقوق به تعداد بسیار زیاد و بیشمار حقوقبگیران حکومتی میشود؛ یعنی دولت و دستگاه حکومتی ما بسیار متورم و پرتعداد است، در حالی که ساعت مفید کاری در ایران، جزء پایینترینها در دنیا است و در موارد زیادی، دستگاههای دولتی، به جای اینکه تسهیلکننده امور باشند، از موانع هستند. از طرفی، در حالی که شاهد فسادهای کلان، توسط برخی از دستاندرکاران هستیم- از جمله اختلاسها و حقوقهای نجومی که دولت، برخورد مناسب با آنها نداشته است- این فساد، به ردههای پایین هم سرایت کرده است.
- فراوردههای نفتی، به «ثمن بخس» عرضه میشود
بخش عظیمی از بودجه، صرف پرداخت حقوق به تعداد بسیار زیاد و بیشمار حقوقبگیران حکومتی میشود؛ یعنی دولت و دستگاه حکومتی ما بسیار متورم و پرتعداد است، در حالی که ساعت مفید کاری در ایران، جزء پایینترینها در دنیا است
*اگر بخواهید برای عبور از مشکلات اقتصادی کنونی نسخهای بپیچید، آن نسخه، کدام است؟
_ ایران میتواند این مشکلات را پشت سر بگذارد؛ به شرطها و شروطها. شرط آن این است که مردم، بهترین تفریح را کار بدانند. آگاهیها نسبت به مسائل و عملکردها در سطح جامعه افزایش یابد، و همه برای بهبود اوضاع تلاش کنند.
یکی از منابع بزرگ ثروت، که در کشور ما هدر میرود، فراوردههای نفتی است. فراوردههای نفتی، به ثمن بخس و با قیمت پایینتر از حتی نفت خام، عرضه میشود. هماکنون قیمت نفت خام، هر لیتر بیش از 1500 تومان است، امّا ما بنزین را 1000 تومان، گازوییل را 350 تومان و نفت سفید را 150 تومان عرضه میکنیم. نفت سفید لیتری 150 تومان؛ یعنی بشکهای حدود 6 دلار؛ در نتیجه قاچاق آن، بهصرفه است و مردم قدر آن را نمیدانند و اسراف میکنند. تولید هیچ انرژیای از جمله انرژی خورشیدی نمیتواند با نفتِ بشکهای 6 دلار رقابت کند.
واقعیشدن قیمتها و استفاده از این منابع در جای صحیح، میتواند کمک بزرگی به وضعیت اقتصادی کشور باشد. امّا افکار عمومی، بر این باور است که افزایش قیمت سوخت، موجب گرانی کالاها و درنتیجه لهشدن اقشار فقیر، زیر دست و پا است. در حالی که عکس آن صدق میکند؛ یعنی ما به قیمت محروم کردن اقشار وسیعی از جامعه،از سهمشان از فراوردهها، سوخت را آنقدر ارزان کردهایم که سهم ثروتمندترها از یارانههای پنهان، 30 برابر سهم فقیرترها است، و رسانههای ما نتوانستهاند این واقعیت را برای مردم روشن کنند.
هر گاه دولتیها هم خواستهاند اصلاحاتی در این زمینه انجام دهند، با مقاومت افکار عمومی مواجه شدهاند. تصور مردم از میزان درآمدهای نفتی در کشور، دهها، صدها و هزاران برابر واقعیت است! ببینید؛ ما در شرایط غیر تحریمی، روزانه 2 میلیون و سیصدهزار بشکه نفت صادر میکنیم؛ یعنی میزان صادران نفت به ازای هر ایرانی، ماهانه کمتر از یک بشکه است. با این حال، تصور عمومی از درآمدهای نفتی، دهها یا صدها میلیون تومان در ماه، به ازای هر ایرانی است! این ذهنیت غلط که خود اهالی رسانه نیز گرفتار آن هستند، از موانع رهایی اقتصاد کشور از وابستگی به نفت است، و تا این ذهنیت اصلاح نشود، رهایی از اقتصاد وابسته به نفت، ممکن نخواهد بود. در این رابطه، هم مردم و هم مسئولین دچار اشتباه هستند؛ چون یکبار، اندازه درآمدهای کشور، به نحوی که برای مردم ملموس باشد را بیان نکردهاند؛ هرچند ارقام بودجه، شفاف است.
سوخت را آنقدر ارزان کردهایم که سهم ثروتمندترها از یارانههای پنهان، 30 برابر سهم فقیرترها است، و رسانههای ما نتوانستهاند این واقعیت را برای مردم روشن کنند.
همین تصور غلط از میزان درآمدهای نفتی و سایر درآمدها، باعث شده که این تصور در مردم ایجاد شود که حکومت، مسئول تأمین نیازهای مردم است؛ در حالی که در جهان، مردم میدانند که آنها باید با کار و تلاش خویش، با تولید ثروت و دادن مالیات، هزینههای حکومت را تأمین کنند. تمام بحث های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، حول و حوش توزیع ثروت است و نه تولید ثروت.
اینها از جمله مواردی است که تا اصلاح نشود، اصلاح وضعیت، ممکن نخواهد بود و وضعیت اقتصادی، روزبهروز وخیمتر میشود. اغتشاش، اعتصاب و کمکاری هم نهتنها موجب بهبود وضعیت اقتصادی نخواهد شد، بلکه موجب تشدید مشکلات اقتصادی خواهد شد.
- همه باید خود را در وضع موجود مقصر بدانند
مردم در حالی به مدیریتها انتقاد دارند که خود آنها هر چهار سال یکبار، آنها را انتخاب میکنند. بنابراین، اگر مدیریتها اشکالی داشته باشد که دارد، مشکل از رأی مردم است. همه باید، هم خود را در وضعیت بهوجودآمده مقصر بدانند، هم راهحل مشکلات را در عمل خود ببینند. تمام کسانی که برای خرید دلار و سکّه و زمین و خانه و خودرو، هجوم آوردهاند تا از این طریق، ارزش پول خود را حفظ کنند، به اقتصاد کشور، لطمه میزنند و خود، جزء عوامل گرانی کالاها و محصولات، ارز و کاهش ارزش پول ملّی هستند. تمام کسانی که تفریحات خود را در خارج از کشور انجام میدهند و یا سرمایههای خود را به خارج منتقل میکنند نیز در این روند مقصر هستند. دشمنان ملّت ما، که قصدشان تجزیه ایران و تصاحب منافع نفتی و سایر منابع است نیز در برنامهریزیهای خود، این نوع رفتار عمومی را، زمینهساز موفقیت توطئههای خود میدانند، لذا به ادامه توطئهها امیدوار میشوند. هرچند تا کنون، خوشبختانه در اهداف نهاییشان شکست خوردهاند و انشاءالله شکست خواهند خورد.
اگر مردم، آگاهی و مشارکت بیشتری داشته باشند، فریب وعدههای پوچ نامزدها را هم نخواهند خورد، و رسانههای گروهی در این زمینه، نقش مهمی برعهده دارند.
مردم باید نقش خود در بهبود اوضاع یا بروز مشکلات را بشناسند و مسئولیت عمل خود را بپذیرند و در اصلاح نگرش و سبک زندگی خود، اصلاحات لازم را انجام دهند. اگر مردم، آگاهی و مشارکت بیشتری داشته باشند، فریب وعدههای پوچ نامزدها را هم نخواهند خورد، و رسانههای گروهی در این زمینه، نقش مهمی برعهده دارند. بنابراین، وضعیت مشکلات موجود از جمله افزایش قیمتها، هم نتیجه بیتدبیری مسئولین، هم تحت تأثیر رفتار غلط عمومی و هم عمل نکردن رسانهها به وظایف خویش است که البته توطئه خارجی، در این شرایط، در اقتصاد کشور اثرگذار است که میتواند اثرگذار نباشد.
- واگذاری نظارت بر اصناف به خود آنها، غلط بود
*در شرایط فعلی، به نظر شما دولت برای مهار گرانیهای اخیر، چه اقداماتی را باید در دستور کار قرار دهد؟ آیت وضعیت نظارت بر بازار را مناسب میدانید؟
_ یکی از مشکلات اساسی نظارت این است که سالها قبل، نظارت بر اصناف، به خود اصناف واگذار شد که تصمیمی غلط بود. این در حالی است که مدیران هر صنف، توسط آن صنف برگزیده میشود و برای حضور در مسند خود، باید منافع صنف خود را درنظر بگیرند. در حقیقت، اصناف، نوعی اتحادیه برای ایجاد حداکثر سود و منفعت برای صنف خود است؛ در حالی که این نظارت باید در اختیار حاکمیت باشد.
البته در کشورهای مختلف، سازمانهای غیر دولتی و مردمی برای نظارت و حمایت از حقوق مصرفکننده نیز تشکیل شده است. متأُسفانه، دولت ساختار و عملکرد مناسبی برای نظارت بر اصناف ندارد و مردم نیز در ایجاد سازمانهایی برای نظارت بر این امور، کوتاهی کردهاند. این به معنی این نیست که هر افزایش قیمتی غیر منطقی است؛ اگر منطقی باشد، باید آن را پذیرفت، و اگر غیر منطقی باشد باید با آن مقابله کرد؛ مثلاً وقتی حقوقها افزایش مییابد، از آنجا که حقوق پرسنل، بخشی از قیمت تمامشده هر کالا و خدمتی را
یکی از مشکلات اساسی نظارت این است که سالها قبل، نظارت بر اصناف، به خود اصناف واگذار شد که تصمیمی غلط بود. این در حالی است که مدیران هر صنف، توسط آن صنف برگزیده میشود و برای حضور در مسند خود، باید منافع صنف خود را درنظر بگیرند.
تشکیل میدهد، طبیعتاً آن کالا و خدمت هم افزایش پیدا میکند، و یا اگر در تولید کالایی، ارزبَری وجود دارد(مثلاً نیاز به تهیه موّاد اوّلیه از خارج دارد) اگر قیمت ارز، افزایش یابد، طبیعتاً قیمت آن کالا نیز افزایش پیدا میکند. امّا اینکه میزان این افزایش چه مقدار باید باشد و چه مقدار آن حباب است و چه مقدار آن بر اساس واقعیت است، موضوعی است که باید دولت بر آن نظارت و با تخلفات برخورد کند. امّا نه این نظارت وجود دارد و نه آن برخورد.
مجازاتها برای تخلفات، بسیار سبک است؛ یعنی اگر فردی، تخلف و گرانفروشی کند، جریمهای که میشود، بسیار کمتر از سودی است که از تخلف بهدست آورده است. اینجا نیاز به اصلاح قوانین، از جمله در مجلس شورای اسلامی است. مجازاتها باید بازدارنده باشد، که نیست. ضمن اینکه کارکنان دستگاههای نظارتی هم مثل بقیهی دستگاهها از ساعات کار مفیدی برخوردار نیستند و به وظایف خود به خوبی عمل نمیکنند.
منبع: فارس
انتهای پیام/