صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۴۱ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۷
توسط انتشارات هیلا

دومین رمان زهرا شاهی هم با چاشنی طنز منتشر شد

رمان ایرانی «درازکش در ساعت خواب» نوشته زهرا شاهی به تازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است؛ مراسم رونمایی از این کتاب در سی و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شده بود.
کد خبر : 285347

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، از زهرا شاهی پیش از این، رمان «پیچ» در سال ۹۶ توسط نشر چشمه به چاپ رسیده که روایتی طنزگونه داشت و درباره رابطه خاص یک زن و شوهرِ آرمان‌گرا را شامل می‌شد. در «پیچ»، شخصیت اصلی در پی قهرمان خود برای فرارفتن از زندگی روزمره بود. بنابراین شروع به عکاسی در اماکن مختلف از جمله خیابان و مترو می‌کند. همین کار این شخصیت هم موجب رقم خوردن اتفاقاتی می‌شد... این رمان موقعیت‌های مردانه بسیاری دارد که با روایت زنانه ارائه شده‌اند.


اما رمان جدید این داستان‌نویس، «درازکش در ساعت خواب» با دو راوی نوشته شده و هرکدام از این راوی‌ها نماینده دو طبقه متفاوت از جامعه هستند. این رمان در ۱۵ فصل نوشته شده است.


«درازکش در ساعت خواب» هم روایت و لحن طنزگونه دارد. در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:


«از آینه، شخصیت رو رصد می‌کنم. هنوز داره پایان‌نامه دانشجوش رو زیر و رو می‌کنه مثلا واسه دفاع و این حرفاش. بدرقم اهل حساب‌کتابه. واسه سربه‌نیست کردنش هم باید از قبل باهاش قرارمدار بذارن که مُردن رو بچپونه تو برنامه کاری‌ش. شخصیت قبلی عین خیالش نبود. ترور واسه‌ش بچه‌بازی بود. خوشم می‌اومد از کله‌خری‌ش. عشقی کار می‌کرد. حیف که سید من رو از اون‌جا کشید تو تیم خودش.


دیشب کنار سید که راه می‌رفتم، جمعیت قهوه‌خونه موج مکزیکی می‌زد جلو پام. من هم به هوای سید کم نمی‌ذاشتم و لاتی پُر می‌کردم. اونا هم کم نذاشتن و قلیون سفارشی واسه‌م ردیف کردن. طرف قلیون رو آوردم گفت: «قلیونش حقه داداش، سفارشیه.» مقوای کوچیک رو لول کردم گذاشتم سر نی قلیون، پکی زدم گفتم: «علیه داداش!» تیکه خودمون بود تو دبیرستان با بچه‌ها. نفسش از حرفم چاق شد. یه نگاهی انداخت گفت: «علی علیته!» قلیونش سنگین بود و چسبوندم به طاق. قلیونایی که تو این قهوه‌خونه دختر پسریا با بهناز و بقیه می‌کشیم پیشش سوسول‌بازی بود. بعدش، یه گولاخ، دور و بر سی سال، با ریش یزیدی و یقه چفت اومد به زور نشست بین من و سید. سید ابرام صداش زد. ابرام با نگاش یه چک‌آپی ازم گرفت گفت:‌ «خوش اومدی جوون، تازه‌کاری؟» گفتم: «ما پیرهن تن سیدیم، تازه و کهنه نداره.»


این کتاب با ۱۶۷ صفحه،‌ شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.


انتهای پیام/

برچسب ها: رمان طنز نشر چشمه
ارسال نظر