تبانی امارات و عربستان برای اشغال جزیره سقطری
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، مصطفی مطهری در یادداشتی نوشت: در ذیل اخبار مربوط به یمن در ارتباط با آینده سیاسی ائتلاف مصنوعی متجاوز به یمن و منازعات میان دو عضو اصلی آن یعنی ریاض و ابوظبی، پس از اشغال جزیره استثنایی سقطری توسط نیروهای نظامی امارات، تحلیل ها و گزارشات محدودی انجام گرفت؛ اما مهم ترین خبر در این باره، گزارشاتی است که در رابطه با توافق میان سعودی و امارات درباره آینده سقطری و معامله آن میان طرفین است. بطوریکه بنا بر آنچه که در خبرها آمده بود، معلوم شد که امارات و عربستان با هم به توافق رسیدند تا جزیره سقطری در جنوب یمن که دارای موقعیت سوق الجیشی ویژه است به مدت پنج سال از سوی امارات به عربستان سعودی واگذار شود؛ و در مقابل این امتیاز واگذار شده به ریاض، سعودی متعهد گردید تا دولت مورد حمایت خود به ریاست نخست وزیر احمد عبید بن دغر را در جنوب منحل کند و شرایط تقاضا شده ابوظبی را در جنوب برای تشکیل دولت مورد حمایتش با محوریت و نخست وزیری خالد بحاح را فراهم سازد.
با توجه به توافقات و بده و بستان های دو گانه میان ابوظبی و ریاض در ارتباط با تقسیم مناطق تحت نفوذشان در یمن، در این یادداشت سعی خواهد شد به زوایای تحلیلی این مبادله نامشروع در جغرافیای سرزمین های تحت حاکمیتِ یمن اشاره شود.
1- نکته نخستین در این باره آَشکار شدن اختلافات و منازعات پنهان میان دو عضو ائتلاف است؛ بطوریکه تداخل در کارکردهای ریاض و ابوظبی در موضوع یمن، بسترهای واشدگی اختلافات در منافع و چشم اندازهای آنها در قالب تجاوز به یمن را موجب شده است. به شکلی که، اگرچه در آغاز تجاورز به یمن در چهار گذشته با رهبری سعودی در شکل ائتلاف، ابوظبی خود را مطیع و پیرو سیاست های ریاض نشان می داد، اما با گذشت زمان مشخص شد امارات نه تنها به آنچه که دغدغه ریاض برای حمله به یمن یعنی دفع خطرات از مرزهای جنوبی خود می نامید باور و اعتقادی ندارد بلکه نشان داد طرح ها و نقشه هایی جداگانه از آنچه با نام مطالبات ریاض از یمن بود را دنبال می کند. در واقع برای ابوظبی، یمن به مثابه فرصتی ویژه محسوب گردید که قابلیت های لازمه را برای جامه عمل پوشاندن به بلند پروازی های سعودی را داراست؛ از این رو امارات تمام تلاش و هدف خود را بر این اساس قرار داد تا از طریق دنبال کردن منافع فردی خود در یمن گام بردارد. اگر چه حصول به این نتیجه برای ابوظبی، عمدتاً با مشاهده و تجربه نتایج موجود در جبهه های نبرد در یمن در پی شکست های میدانی با صنعا با رهبری انصارالله و با توجه به مقاومت نیروهای کمیته مردمی و ارتش یمن در گذر زمان حاصل شد، اما باید توجه داشت که تصمیم برای جداسازی حداکثری خود از مطالبات ائتلاف و وقایع و رویدادهای مرتبط با شمال (صنعا) و به تبع آن توجه به جنوب و مناطق جنوب شرقی و حتی شرقی یمن برای ابوظبی، از زمانی حاصل شد که سعودی در عدن با بازماندگان دولت مستعفی یمن به نخست وزیری خالد بحاح تعارض منافع پیدا کرد. بطوریکه در یک اقدام غیر منتظره منصور هادی که تحت فرمان بی چون و چرای ریاض است بحاح را که مورد حمایت بی قید و شرط ابوظبی بود از سمت نخست وزیری بر کنار کرد و بن دغر را به جای وی در این مقام منصوب کرد. با این حال دامنه سیاست کنترل جنوب و حذف نیروهای یمنی متمایل به امارات از سوی ریاض در جنوب به اینجا ختم نگردید؛ به نوعی که ریاض با تحمیل خواسته های خود به منصور هادی، نسبت به آینده سیاسی جنوب (عدن) حساسیت خاصی نشان داد و با برکناری استاندار عدن یعنی عیدروس الزبیدی و هانی بن بریک که این دو نیز از طرفدارن امارات در عدن محسوب می شوند، پازل مربوطه را تکمیل کرد. از این رو با قاطعیت می توان گفت که هدف اصلی سعودی از دست زدن به اقدامات بیان شده در عدن، تحت فشار قراردادن ابوظبی و متنبه کردن آنها بوده، که شواهد نشان داده است نه تنها در این زمینه موفق نبوده، بلکه با شکست فاحشی نیز مواجه شده است. بطوریکه علیرغم اقدامات سعودی در مناطق جنوبی یمن، ابوظبی همچنان دست بالاتری داشته و دامنه نفوذ خود در آنجا به حدی فرا تر برده که نه تنها ابوظبی بلکه جنوبی های همسو با ابوظبی نیز هیچ گونه مصافحه و مسامحه با ریاض و نیروهای یمنی مورد حمایت ریاض را برنتابیده و نخواهند پذیرفت.
2- سعودی با مذاکرات دوجانبه با ابوظبی و توافقات حاصله از آن مبتنی بر حضور پنج ساله در سقطری، سعی و هدف خود را بر این قرار داده است که خطر زیاده خواهی های ابوظبی را برای منافع خود در جنوب به حداقل برساند. در واقع ریاض با این برداشت که باز پس گیری منطقه ای مانند سقطری از امارات که دارای شرایط و موقعیت ویژه ای است ولو به مدت پنج سال، نه تنها از دامنه نفوذ منطقه ای ابوظبی در جنوب و مناطق ساحلی و جزیره ای یمن خواهد کاست بلکه به ریاض این توان را خواهد داد تا در میدان های رقابتی سعودی با امارت در جنوب یمن، از پیش بازنده تلقی نشود. بطوریکه ریاض با تسلط در این مناطق هم می تواند نسبت به آینده تحولات و اقدامات مورد نظر در جنوب یمن امیدوارانه تر عمل کند و هم خواهند توانست نسبت به تغییر رای و نظر جنوبی ها نسبت به ریاض و نیروهای یمنی تابع آنها با واگذاری و اعطای امتیازهای ویژه و بلاعوض، با طراحی گزینه های چندگانه ای وارد عمل شود؛ از این رو به تبع این تلاش ها در جهت تغییر نظرها و نگاه های یمنی های جنوبی به ریاض، تمام توان و انرژی خود صرف ارائه چهره ای منفی از ابوظبی در نزد افکار عمومی جنوب خواهد کرد. اما از جمله نکات مهم درباره توافق مذکور که به موضع گیری ریاض در این باره برمی گردد رویکرد مقتصدانه ای است که آنها در این ارتباط اتخاذ کرده اند. به عبارتی سعودی با وقوف به این امر که واقعیات و معادلات موجود در جنوب یمن به سود ابوظبی و مطابق میل آنها در حال جریان است لذا معاملات و مذاکرات خود را با اماراتی ها بر سر مناطقی در یمن انجام داده است که هیچ گونه شانسی برای تحمیل خود در این منطقه از یمن را ندارد؛ بطوریکه ابوظبی و اذناب بومی تحت لوای سیاست های امارات در جنوب یمن، اجازه انجام هیچ گونه فعالیت را به سعودی و نیروهای یمنی حامی آن را نخواهند داد. از این جهت با مشاهده این شرایط در جنوب یمن از سوی ریاض و تخمین این موضوع که کمترین شانسی را نمی توان برای رقابت میان ریاض با ابوظبی در این مناطق متصور بود، سعودی ها تمام توپ های خود را برای گرفتن امتیاز حداقلی از امارات در جنوب یمن در سبد سقطری با امید روزنه ای برای رقابت در آینده گذاشته اند.
3- اما در رابطه با چشم اندازها و مطالبات ابوظبی در راستای مذاکره با سعودی درباره تخلیه نیروهای نظامی خود از جزیره سقطری و واگذاری آن به مدت پنج سال به نیروهای نظامی سعودی اولین نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که امارات به هیچ وجه مایل نیست در یمن با ریاض وارد یک تنش جدی شود؛ به عبارتی ابوظبی همواره تلاش کرده است در یمن از هر گونه رویارویی و اصطلاک منافع با ریاض پیشگیری و جلوگیری کند. واقعیت این است که امارات از انجام توافقات مذکور با ریاض دو هدف را مد نظر داشته و به دنبال محقق ساختن آنها می باشد. اول اینکه امارات از طریق اتخاذ راهبرد مذکور در رابطه با سقطری و واگذاری آن به سعودی ها، حفظ بنیان های ائتلاف و منافع بدست آمده از قِبَل آن را برای ابوظبی مد نظر داشته است؛ دوم اینکه از جمله اهداف در دسترس برای ابوظبی با تن دادن مصلحتی به خواسته سعودی مبنی بر خروج از سقطری و بازگذاشتن شرایط حضور نظامی چند ساله نیروهای سعودی در سقطری، آسودگی خاطر از شرایطی است که بعد از این توافق برای امارات و نیروهای تحت حمایتش در جنوب بوجود خواهد آمد. بطوریکه امارات از این طریق به موفقیت تام در عرصه اختیارات و کنترل جنوب دست یافته است؛ و این برای ابوظبی به معنای یک موفقیت ویژه و بی مانند محسوب می شود چرا که هم به مدیریت جنوب (عدن ) دست یافته است و هم توانسته است ریاض را از آنجا دور نگه دارد. از سوی دیگر نیز با توجه به اینکه امارات، سقطری را از دولت مستعفی به ریاست منصور هادی به مدت 99 ساله اجاره کرده است، مدت پنج ساله توافق شده از حضور سعودی ها را در این منطقه، یک دوره مقطعی یا برش سیاسی در راستای دستیابی به اهداف و برنامه های بزرگ تر خود در یمن می داند؛ از این رو هر آنچه که با سعودی ها در قبال سقطری در توافق و معامله کرده است را به فال نیک می گیرد. چرا که امارات اگر چه نیروهای نظامی خود از سقطری خارج ساخته است و در آنجا حضور فیزیکی ندارد ولی از طریق حفظ نیروهای موسوم به نخبه سقطری در آنجا حضور معنوی خواهد داشت.
4- معامله توافقی سقطری با ابعاد تحلیلی آن برای طرفین یعنی ریاض و ابوظبی حاوی مزایا و فرصت هایی بوده است که که دید دو طرف به منزله برد و پیروزی در میدان مزبور از طریق دیپلماسی تلقی می شود؛ بطوریکه حضور بدون مزاحمت های ریاض برای ابوظبی در جنوب و تشکیل دولت حامی سیاستهای امارات در جنوب یمن، موجب می شود اماراتی ها با آرامش و تمرکز بیشتری به اجرای طرح ها و نقشه های خود در دیگر نقاط یمن در جنوب شرقی و شرق بپردازد. از سوی دیگر نیز ریاض بعد از اینکه دریافت باید با صرافت بیشتری عملکرد امارات در یمن زیر نظر بگیرد، تصمیم گرفت میدان یمن را برای ابوظبی خالی نگذارد و اهداف ابوظبی را در یمن که تاکنون از آن غافل بوده است را به چالش بکشد؛ به عبارتی ریاض بعد از آگاه شدن از مقاصد و نیات فردگرایانه و انحصارطلبانه امارات در مناطق جنوبی، جنوب شرقی و شرق یمن، ادامه حضور خود را بر مبنای دو اصل هشدار گونه برای خود دید. اول اینکه متوجه شد که نباید تمام انرژی خود صرف شمال یمن و مبارزه با حوثی ها کند؛ دوم اینکه سعودی ها فهمیدند با ادامه رویکردهای ابوظبی در یمن، ریاض نه تنها بازنده نبرد با حوثی ها خواهد بود بلکه از ابوظبی نیز در میدان و در زمین یمن شکست خواهد خورد؛ از این رو سقطری را مدخلی برای ورود به استراتژی جدید خود در یمن(رقابت با امارات – جنگ با صنعا) قلمداد می کند.
منبع: فارس
انتهای پیام/