گلایه و امید، حال و هوای این روزهای سرپل ذهاب + تصاویر
گروه سیاسی خبرگزاری آنا_آرزو نوروزجم*: خانه نداریم، کانکس نداریم، با این بی پولی از ما سه میلیون میخواهند تا یک کانکس تحویل دهند.
آن یکی میگوید: تازه بچهدار شدهام، فرزندم سه روزه است، خانهام در زلزله خراب شده و الان در چادر زندگی میکنم، برای دریافت کانکس و سرپناه تقاضا دادهام اما فرمانداری من را به بنیاد مسکن پاس میدهد و انجا هم به جایی دیگر.
دیگری هم آمده و اصرار میکند نامهای بنویسم و از مسئولان بخواهم برایش کانکس تهیه کنند، شاید حدود 70 سال سن دارد و به سختی راه میرود، گلایه میکند که از راه دور آمده و شوهرش بیمار است خودش هم حال درستی ندارد.
دوشنبه است و روز دیدار مردمی فرماندار با شهروندان سر پل ذهاب، اسلام آباد غرب و روستاهای تابعه.
از دور و نزدیک به آنجا آمدهاند، هر کدام برگهای به دست دارند و شرح حالی نوشتهاند که وضعیت ما چنین و چنان است.
سرو صدای مردم بلند شده و تقریبا با داد و فریاد تلاش میکنند حرفشان را به گوش فرماندار برسانند، تعدادی هم قلدرمآبانه سعی میکنند جلوی گفتوگوی خبرنگارها با مردم را بگیرند و اجازه ندهند اعتراضات آنها مکتوب شود.
هواپیمای خبرنگاران حوزه دولت صبح روز دوشنبه 17 اردیبهشت برای شنیدن همین حرفها و پاسخ مسئولین امر، در فرودگاه شهید اشرفی اصفهانی کرمانشاه به زمین نشست.
برای رسیدن به شهر 46 هزار نفری سرپل ذهاب باید چیزی حدود 2 ساعت راه طی میکردیم.
حوالی ساعت 9 صبح بود که وارد شهر شدیم، هر طرف را نگاه میکردیم یا کانکس بود یا چادر پشت چادر برپا شده بود، شبیه یک اردوگاه یا شهرکی کوچک که قرار است مردم چند صباحی را به اجبار کنار هم صبح را به شب برسانند، مردمی که اگر بیشتر از چند ساعت به سمت غرب حرکت کنند به مرز ایران و عراق میرسند.
اواخر آبان 96 بود که زلزلهای ۷٫۳ ریشتری آرامش شهر را بهم ریخت و سقف خانههای مردم را بر سرشان خراب کرد. حادثهای که بیش از ۷۳۸ کشته روی دست مردم گذاشت و 9 هزار و 388 نفر را هم راهی بیمارستان کرد و سایه داشتن سقف را از سر 70 هزار نفر کم کرد.
حالا هر کدام با امیدی تقریبا ناامید و انبوهی کاغذ و نامه برای دیدار با فرماندار شهرشان در ساختمان فرمانداری تجمع کردهاند.
هر غریبه یا به اصطلاح خودشان هر تهرانی را که میدیدند گویی راهی پیدا کردهاند تا از زندگی موقتیشان یک گره بگشایند.
خلاصهی حرف همه تقریبا همین است، "مسولان قرار است برایمان چه کنند؟"
خانمی حدود 60 ساله با لهجه زیبای کردیاش میگفت: قرار است برای ساخت و ساز به مالکین 40میلیون تومان وام بدهند، خانه ما ارث پدری است و سالهاست اینجا زندگی میکنیم، خانه ما از ابتدا سند نداشت و حالا در این وضعیت میگویند باید 20 میلیون به حساب شهرداری بریزید تا بتوانید وام را دریافت کنید. دیگری هم با فرزند مریضش آمده بود تا از فرماندار کمک بگیرد و دارو تهیه کند.
میگویند وقتی آقای روحانی به سرپل ذهاب آمد نتوانستیم مشکلاتمان را بگوییم از شما خواهش میکنم مشکلات مار را انعکاس دهید. ناراحتی و اعتراض مردم زلزله زده در ساختمان فرمانداری مجالی شد تا خبرنگاران علاوه بر سوالهایشان از فرماندار بخشی از درددل مردم را هم منتقل کنند و منتظر توضیحات بمانند.
ساختمان فرمانداری اوضاع و احوالش دست کمی از خانه و زندگی مردم نداشت، در و دیوارها ترک خورده هستند و آجرها هنوزهم تصویر زلزله را به رخ میکشند. نشست خبرنگاران با صحبتهای معاون عمرانی استانداری کرمانشاه آغاز شد حرف از ابعاد زلزله بود و کارهایی که برای احیا و مرمت شهر و ساختمانها کردهاند.
مهرداد سالاری در توضیحاتش به خبرنگاران حاضر گفت: کار واگذاری اسکان موقت تمام شده و ساخت اسکان دائم را در دستور کار داریم و بنیاد مسکن تا پایان تابستان بازسازیها را تمام میکند.
وی همچنین گفت: هرجا مردم خواستند برای آنها کانکس و چادر زده شد و سپس خدمات سرویس بهداشتی، برق و آب را راه اندازی کردیم.
مسئول بازسازی بنیاد مسکن اتقلاب اسلامی و همچنین فرماندار سرپل ذهاب هم به میان خبرنگاران آمدند و هر کدام از اوضاع و احوال شهرها و روستاهای آسیب دیده پس از زلزله گفتند.
مسئول بازسازی بنیاد مسکن گفت: به آسیب دیگان شهری 40 میلیون تومان وام ساخت و ساز و به روستاها 30 میلیون تومان اختصاص مییابد، در کنار آن هم بودجهای اختصاص یافته که به هر خانوار 10 میلیون تومان وام خرید وسایل اساسی زندگی تعلق گیرد.
جمالینیا فرماندار سرپل ذهاب بیشترین آسیبها را مربوط به منطقه فولادی دانست و گفت: دلیل خسارت بیش از اندازه این منطقه ساخت و ساز غیرمجاز است.
منطقهای که آقای فرماندار از آن حرف زد، حالا به کارگاه تبدیل شده و تقریبا خالی از سکونت و زندگی است و مردمانش میان چادر ساکنند و روزگار میگذرانند.
هرچند آقای فرماندار گفت: مراحل تعمیر و مرمت بیشتر خانه ها در شهر سرپل ذهاب و برخی روستاها تمام شده و قابل سکونت است اما مردم هنوز هم از ترس ریختن دوباره سقف بالای سرشان شبها را درون همان چادر ها به صبح میرسانند.
بنای رفتن که شد همان مردم دوباره دور خبرنگارها جمع شدند و با خلقی تند از عملی نکردن قولهای مسئولین گفتند و اینکه حال و روز زندگیشان بد است و کسی به فکر آنها نیست، کار ندارند و درآمدی هم برای تامین هزینه های ساخت و ساز وجود ندارد.
راه اتوبوس به سمت یکی از روستاهای سر پل ذهاب کج شد "فتاح بک" روستایی که تقریبا چهرهاش از سبک و سیاق خانههای روستایی خارج شده و ساخت و ساز و تیر آهن و میل گرد جایش را به آجر و دیوارهای کاه گلی داده است.
کوچهها در حال خاککوبی است و روند ساخت و سازهایشان روی روال است و گویی حال مردمش خوب است.
صدای همهمه و صحبت را که میشنوند از چادرها و کانکس ها بیرون میآیند دور مسولان جمع میشوند و نگرانند از اینکه فصل گرما در حال رسیدن است و از این پس ماندن و زندگی کردن در این چهارچوبهای فلزی سخت میشود.
حرفهایشان بوی نگرانی میدهد و دلواپسی از روزهایی که معلوم نیست کی حال دلشان را خوب میکند و سایه بی پولی تا کی بر سرشان سنگینی میکند.
پای صحبت یکی از زنها نشستم میگفت: قبل از زلزله اوضاعمان خوب بود، باغمان هم ثمر زیادی داشت، اما از آن روزی که زلزله آمده درآمدمان هم قطع شده، خانه کاملا ویران شده و در حال حاضر منزل برادرم زندگی میکنم.
برای تحویل کانکس 3 میلیون پول خواستهاند، از کجا بیاوریم؟ گفتهاند 30 میلیون وام ساخت مسکن میدهند اما هزینه پی سازی و سنگ چین و هم سطح سازی با خودمان است، با 30 میلیون چه کارکنیم؟
بالا رفتن دلار هم بر نگرانی این مردم اضافه کرده است، میگویند پیمانکاران ابتدا قرارداد بستند که به ازای هر متر 330 هزار تومان پول میگیرند اما حالا زیر قول و قرارها زده اند میگویند دلار گران شده و آن 330 هزار تومان باید به مبلغ 630 هزار تومان تغییر کند.
یکی دیگر که میگفت چندسالیست ازدواج کرده تازه برای خودشان سرپناه درست کرده بودند که زلزله همه خیالها و آیندهشان را با خود نابود کرده است، میگفت حالا سهم ما از زندگی سه نفرهمان، یک چادر است و پتوها و لباسهایی که از کمکهای مردمی به ما رسیده و چون مستاجر بودهاند الان برای ساختن خانه و حتی یک اتاق چیزی ندارند.
بعد از گفتوگو با ساکنان فتاح بک، نوبت به روستای شیرین آب رسید روستایی که از نظر جغرافیایی به سرپل ذهاب نزدیک است اما از توابع قصر شیرین محسوب میشود.
همین نزدیکی به شهرستان سرپل، باعث شد شدت زلزله بیشتر باشد و میزان خسارت و آوار بالاتر. خانههای آنجا بعد از گذشت 6 ماه از زلزله و تخریب بیشتر از 50 درصد حالا سرپا شده و مردم خودشان دست به کار شده اند.
هرچند در این میان هم هستند کسانی که از دست پیمانکاران ناراضی هستند و به قول خودشان دیر جنبیدهاند و برایشان از بنیاد مسکن اخطاریه آمده که اگر تا فلان تاریخ خانه خود را نسازید از وام خبری نیست.
بعد از چند ساعت گپوگفت با مردم این دو روستا به سمت شهرستان سرپل حرکت کردیم، شهری که بیشترین خسارت را در میان شهرستانهای استان کرمانشاه داشته است.
میان دور زدن در حوالی منطقه فولادی، حال و هوای منطقه تازه آباد بهتر است، مردم آنجا هنوز در چادر و کانکس زندگی میکنند، اما جریان زندگی در میان آنها زندهتر و پویاتر است.
هر خانواده ای که زمینی داشته یک کانکس تحویل گرفته و همان جا در کنار اسباب و اثاثیه زندگیاش، بساط کار و کاسبی دست وپا کرده است، یکی با چند دستگاه چرخ خیاطی کارگاه دوخت و دوز به راه انداخته و دیگری هم همت کرده و ما یحتاج گوشتی و دامی مردم را بر طرف میکند چندتای دیگر هم کارگاه تولیدی راه انداختهاند.
از هر کدامشان که سوال کنی میگویند نمیشود از گرسنگی مرد، باید کار کرد و پول درآورد، درست است که حمایت آنچنانی نکردهاند، اما باید خودمان به فکر باشیم.
تقریبا پای ثابت اعتراض همه مردم روستایی و شهری این است؛ طولانی شدن روند اختصاص وامهای مختلف که قرار است از طرف دولت یا استانداری یا بنیاد مسکن به آنها تعلق گیرد اما فعلا از آنها خبری نیست.
وضعیت نا به سامان مستاجرها هم در این حال و روز «قوزبالاقوز» شده است، اسباب زندگیشان در زلزله از بین رفته است و صاحبخانه هم پولی برای بازگرداندن ودیعه آنها ندارند، از سوی دیگر به دلیل اینکه مالک نیستند وامی برای ساخت و ساز و غیره به آنها تعلق نمیگیرد.
هرچند استاندار کرمانشاه در نشست آخر خود با خبرنگاران این وعده را داد هر مستاجری که زمین دارد میتواند روی آن وام ساخت و ساز بگیرد و مالک شود.
آنهایی هم که همه دارو ندارشان یک شبه از بین رفته و حالا دستشان برای مطالبه خالی است، سهمشان یک چادر اهدایی است و کاغذهایی که امیدوارند برایشان بعد از گذشت 6ماه از زلزله به یک سرپناه تبدیل شود.
*خبرنگار اعزامی آنا به مناطق زلزله زده
انتهای پیام/