اردیبهشت و بوی جاری کتاب
انتخاب دومین ماه از بهار به عنوان موعد برگزاری نمایشگاه کتاب به هر دلیل و بهانهای، خجسته در معنا و شکل است ولی بازار کساد و کمتر سامانیافته کتاب، دل را میآزارد و اینکه قیمتهای سوار بر عرش، ذائقه هر ایرانی را بر این تغذیه معناگرای مهربانی کور میکند و یار مهربان جز در ضرورت مطالعات الزامی اهالی دانش و پژوهش به محور عمومیت در سبد اقتصادی خانوادهها جای نمیگیرد و نرخ فرهنگی جامعه بر اساس شاخص دانایی که بیگمان مبتنی بر کتاب است؛ همواره مورد تهدید و در حیطه خطوط قرمز فرهنگی بنا به بیتوجه قرار میگیرد.
ریشه مطالعه نزد ایرانیان بنا به کیفیت خلق آثار متعدد، همواره بالا و زمینههای تولید کتاب نیز اگر با فقر کاغذ و چاپ روبهرو نباشد؛ معمولا پرشمار است و اساسا ایرانی با ضریب مناسب دانایی، همواره در همه زمینههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بویژه علمی با محوریت آفرینشهای خاص در علوم انسانی و سایر دانشهای نوین، دستی بلند و همتی والا داشته که اگر با حمایت خاص دولت به تولیت ارشاد اسلامی، پشتیبانی شود؛ میتواند آمار ناامیدکننده از سهم کتابخوانی را ترمیم کرد و اگر بیمیلیها به همین منوال باشد باید کتاب را بر گورستان ذهنیتها سپرد و با خاک بیتدبیری آن را دفن کرد.
اینجا ایران است و وقتی کتابفروشی را با 60 درصد تخیف میبینید باید باور کنید که در کمترین مقدار، 70 درصد قیمت کتاب حباب بیتوجهی است و متاسفانه از روزی که کتاب هم به جرگه سایر اجناس پیوست و ابهت فرهنگی خود را با دستاویز اقتصادی معاوضه کرد این بلا بر ما نازل شد تا کتاب از خانهها پر بکشد.
رهبر معظم انقلاب در موعد برگزاری نمایشگاه کتاب، ساعتها فرصت گرانبها را به بررسی بازار نشر تخصیص میدهند و این امر نشانگر ضرورتی ملی در رفتار اجتماعی و فرهنگی است که متاسفانه این ابهت، درک نمیشود که اگر قدرت ادراک این معنا وجود داشته باشد کتاب باید بنا به حکم فقهی و تاسی از ولی فقیه و یا حکم حکومتی در تاسی رفتار اجتماعی و حتی در باور سیاسی به عنوان همراهی با نخستین مرد سیاست ایران اسلامی همواره مورد توجه و التفات خاص همگان قرار گیرد و کتاب در کمترین قیمت با تولیت دولت رواج یابد و در دسترس همگان باشد اگرچه در سالهای اخیر بسیاری تلاش کردهاند تا نیاز به کتاب در ضرروتهای اجتماعی مطرح شود ولی این مقدار از تلاش نمیتواند در برابر سیل هجوم سرسامآور فضای مجازی دوام آورد پس باید دامنه نشر آنقدر جذاب و پرشمار باشد تا بتوان جوانان را از رنگ ناآگاهیهای فضای مجازی که در قالب های متعدد و جذاب و البته اغوا کننده ارائه میشود؛ چشم پوشاند.
دامنه بیاعتنایی به کتاب را باید از هر خاستگاهی مهار کرد و یکی از مهم ترین آنها رهاسازی کتاب از بازار سرمایههای سرگردان است که به این سوی فرهنگسرا نیز سری زده و با اندیشه سودآوری از این بازار، تفاوتی در عرضه خیار و کتاب قائل نیستند و البته شان اهالی کهنهکار در بازار نشر که با سیلی، رخسار فرهنگی خود را سرخ میدارند قابل اعتنا و احترام بوده و خواهد بود ولی گپ مختصری با اهالی قدیمی کتاب و گوش سپردن به درددلهای این گروه، نشان از بیمهریهای رانتهای نشر در اختصاص کاغذ و ملزومات چاپ دارد.
کتاب در همواره تاریخ، ظرف نگاهداشت علوم بوده و میل انسان به کتاب در حکم مراجعه به گنجینه آگاهی و دانش است و بر اساس باورهای متعالی، انسان میتواند هر کتاب را حداقل یک بار بخواند و در مورد آن حکم کند و با بهره گرفتن از نکات آن، زندگی خود را بر اساس تجارب دیگران به سمت و سوی موفقیت هدایت کند و کتابها منطبق با نیازهای انسانی در ادوار مختلف، میتوانند بشر را تا سرسرای توفیق همراهی کنند و به این اعتبار، کتاب نزد ایرانیان از جایگاه معتبری برخوردار بوده و تعدادی از کتب بنا به تقدس ذاتی مانند قرآن و نهج البلاغه و تقدس اعتباری مانند دیوان شعرا مورد اقبال بیشتری بودهاند.
یکی از منافذ ورود بیمهری به ساحت کتاب به تولیدات دانشجویی به منظور اخذ امتیاز کتاب به عنوان پیشنیاز فعالیتهای پژوهشی وابسته به رساله و پایاننامه برمیگردد و متاسفانه با درج شابک و تیراژ اغواکننده 500 تا 2000 جلد، فقط و فقط 5 جلد منتشر میشود و این پدیده شوم در بازار کتاب، همه مسئولان را در موضوع آمار کتاب و کتابخوان، دچار اشتباه فاحش میکند که ضرورتا باید با تدبیر وزارتین و دانشگاه آزاد اسلامی در اندیشه مولفههای جدید و جایگزین تولیدات شکلی کتاب بود.
کتاب، طروات روزگار پدربزرگها را وانهاده و رنگ و شکل و نمودارها در کاغذهای گلاسه براق امروز در بازار کتاب، قابلیت رقابت با بوی کاغذ کاهی دیوان حافظ باقیمانده از پدر بزرگ و عمّ جز مادر بزرگ که بر سجاده میدرخشد را ندارد و این غربت، همواره می تازد بنابراین باید کاری کرد و بهتر است خانوادهها به عنوان جایگزین و شاید در کنار تبلت و انواع امکانات رسانهای، فرزندان خود را با سرمایه فرهنگی جوامع که بیگمان کتاب است؛ آشنا کنند.
ماموران شهرداری یکی از کلانشهرها به شهردار گزارش کردند که آقا! هر چه گلدان میگذاریم؛ مردم میبرند و شهردار در پاسخ گفت: از مردم ممنونیم که به جای ما از گلدانها نگهداری میکنند! و امروز حکایت کتاب چنین است و ضرورت دارد وزیر ارشاد با تدبیر دولت محترم، آنقدر کتاب را در سطح عمومی جامعه (مترو- راه آهن – سوپر ماکتها- مساجد – تکایا و ...) توسعه دهد تا همه مردم قدرت خواندن را تجربه و البته قدرت و توانایی خود را با محوریت مفاهیم مندرج در کتاب مفید تقویت کنند.
نمایشگاه امسال در ابعاد شکلی از سال گذشته بهتر بود ولی هنوز هم بعد از برگشت از نمایشگاه، افراد را خسته و رنجور میبینیم که در پی کتاب مورد علاقه، بسیار دویدهاند و البته خدمات جنبی اگر چه بهتر بود ولی کماکان از گرانی و بیسامانی رنج میبرد ولی به هر تقدیر به پاس تلاش تمام مسئولان و قدرشناسی از صاحبان نمایشگاه که بیگمان عموم مردم و ناشران و مولفان و مترجمان هستند ادای احترام داریم و امیدواریم دامنه نمایشگاه در کلان شهرها نیز نمود داشته باشد و به صرف نمایشگاه در پایتخت بسنده نشود البته این به آن معنا نیست که در سایر شهرها نمایشگاه برگزار نمیشود ولیکن سعی معمول، زیادی کارگشا نیست زیرا در تامین نیازهای کتاب، همه ساله جمعیت بسیاری هستند که با ریسک جاده مواجه میشوند در حالی که دو ماه به موعد برگزاری نمایشگاه، میتوان نمایشگاه مجازی را با همان ویژگیها و مختصات نمایشگاه فیزیکی در اختیار مردم قرار داد تا میزان رنج سفر در مقابل دسترسی آسان فراموش شود.
راستی! گاهی به گلستان نجواهای عاشقانه در کنج کتابهای دُردانه سری بزنیم تا آسایه جان را از واژههای ناب برگیریم!
*مدرس ادبیات و مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/