فهم موسیقیایی کلام در بسیاری از فیلم های ایرانی وجود ندارد
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، نخستین جلسه درس گفتارهای «صدا» و «موسیقی» در سینمای مستند با حضور اساتید محمدرضا اصلانی، ستار اورکی و بهروز شهامت، بعدازظهر روز گذشته (دوشنبه 17 اردیبهشتماه 97) ، در سالن «سینماحقیقت» مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی آغاز شد.
ستار اورکی: ساخت موسیقی می تواند نجات بخش یک مستند باشد
در نخستین کارگاه، ستار اورکی تاریخچه ای از موسیقی فیلم ارائه داد و گفت: متاسفانه بخش موسیقی آثار مستند جدی گرفته نمی شود، به این دلیل که معمولا بودجه کمی برای تولید این آثار وجود دارد. گاهی بودجه آثار مستند یک چهارم دستمزد من است و همین موضوع کارگردانان علاقمند به موسیقی را ناچار به استفاده از موسیقی انتخابی می کند.
آهنگساز فیلم «جدایی نادر از سیمین» با تاکید بر این که موسیقی می تواند نجات بخش یک مستند باشد یا آن را نابود کند، تصریح کرد: از میان 14 مستندی که تاکنون کار کرده ام جز سه مورد باقی از آثار پیشین من انتخاب شده اند چون کارگردان بودجه کافی برای ساخت موسیقی نداشته است. موسیقی انتخابی به فیلم لطمه می زند چرا که موسیقی ساخته شده الهام بخش تصاویر دیگری بوده و برای این تصاویر تازه ساخته نشده است.
وی افزود: گاهی مستندی درباره ایران ساخته می شود و از موسیقی جهانی برای آن استفاده می کنند که اتفاقی ناگوار است و به نظرم باید این موضوع آسیب شناسی شود.
اورکی درباره تاریخچه استفاده از موسیقی فیلم در ایران توضیح داد: در دهه 40 ما موسیقی فیلم نداشتیم و مرحوم روبیک منصوری هرچه موسیقی در دست داشت روی هم می گذاشت و حاصل آن می شد که ده فیلم روی پرده بود و همه موسیقی شبیه به هم داشتند. در آن سال ها مرتضی حنانه در یکی دو مورد ورود کرد اما موسیقی فیلم امروزی ما مدیون استاد اسماعیل منفردزاده است. او با ساخت موسیقی برای فیلم «بیگانه بیا» به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال 47 شروع کرد و در ادامه موسیقی فیلمی برای «قیصر» ساخت که کارگردانان را مجاب کرد که موسیقی می تواند با کاراکترهای فیلم هارمونی داشته باشد.
آهنگساز «فروشنده» در ادامه افزود: ساخت موسیقی فیلم «قیصر» باعث ورود آهنگسازانی حرفه ای چون بابک بیات و فریدون شهبازیان به حوزه موسیقی فیلم شد. اکنون با توجه به امکانات ضعیف و بودجه های اندکی که در اختیار سینمای ایران است، موسیقی فیلم جایگاه ویژه ای دارد. اما در فیلم های کوتاه و مستند همچنان مشکل موسیقی وجود دارد که باید آسیب شناسی شود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: کارگردانان مستند باید به ساخت موسیقی برای یک پروژه مستند همانند اثری سینمایی توجه کنند و با موسیقی و ادوات آن آشنا باشند. موسیقی آثار مستند باید واقعی بوده و به نوعی زبان دوم تصویر باشد.
بهروز شهامت: صداگذاری در سینمای مستند باید بدون اغراق و پیش داوری باشد
بهروز شهامت در دومین کارگاه صدا و موسیقی درباره موضوعاتی که باید یک صداگذار فیلم مستند مدنظر داشته باشد، سخن گفت و بر بدون اغراق و پیش داوری کردن صداهای یک اثر تاکید کرد.
شهامت در ابتدای صحبت های خود درباره چگونگی آغاز کار یک صداگذار توضیح داد: همزمان با پایان تدوین، کار صداگذار آغاز می شود و طی تعامل با کارگردان صداگذاری فیلم شکل می گیرد. کارگردان درباره آنچه در فیلم برایش اهمیت دارد صحبت می کند و صداگذار با این صحبت ها متوجه روند کار و خواست کارگردان می شود.
وی با تاکید بر امکاناتی که مستندساز برای خلق اثر خود به کار می برد، تصریح کرد: بسیاری از مستندسازان با کمترین امکانات ممکن صدابرداری را انجام می دهند و در این جاست که سختی های کار یک صداگذار آغاز می شود چرا که با متریالی اندک مواجه است. معمولا کارگردانان صداهای آمبیانس را ضبط نمی کنند و این موضوع باعث می شود ما ساعت ها به دنبال صداهایی برای همگن کردن تصویر و صدا بگردیم.
صداگذار «بوی پیراهن یوسف» مهم ترین نکته ای را که یک صداگذار باید در کار خود به آن توجه کند وفاداری به پژوهش مستند دانست و افزود: فضای مستند باید بدون اغراق باشد اما بسیاری از صداگذاران از صداهایی ساختگی برای مستند استفاده می کنند و این موضوع اگر خارج از کنترل باشد به اثر آسیب می رساند. این اغراق در آثار انیمیشن و داستانی موجه است چون صداهای اغراق شده به منظور جلب توجه مخاطب به کار می روند اما صداگذاری مستند باید با حفظ فضای واقعی فیلم باشد و پیش داوری نداشته باشد. به این معنا که موسیقی ما ترحم برانگیز نبوده و ذهنیتی درباره شخصیت ایجاد نکند.
وی در ادامه تاکید کرد: خلاقیت صداگذار بسیار اهمیت دارد و این خلاقیت در پژوهش ذهنی یک صداگذار شکل می گیرد. در مستند «غلامرضا» من از یک موسیقی باکلام لری که از طردشدگی یک فرد می گفت، استفاده کردم و به شدت مورد استقبال قرار گرفت. این همان خلاقیت ذهنی است.
شهامت در پایان با اشاره ای به تجربه های صداگذاری اش در حوزه سینما گفت: در فیلم سینمایی «کار کثیف» خسرو معصومی دوست داشت فیلم پر از افکت و سر و صدا باشد و به همین دلیل من در صداگذاری از افکت های زیادی استفاده کردم اما این اغراق موجه در سینما مخل کار مستندساز است. صداگذاری مستند باید بی تکلف و ساده باشد تا آن جا که اثر مخدوش نشود.
اصلانی: صدا یک امر اشراقی است که باعث فهم جهان می شود
سومین کارگاه از روز نخست آن به محمدرضا اصلانی اختصاص داشت. این مستندساز درباره معنای صدا و شیوه استفاده از آن در فیلم مستند سخن گفت.
محمدرضا اصلانی در ابتدای این جلسه با تاکید بر این که صدا تنها وابسته به تصویر نیست که هر آنچه در تصویر می بینیم صدایش را بشنویم، گفت: معمولا از صدا برای طبیعی کردن حرکت و تصویر استفاده می کنند در حالی که صدا خود یک مقوله زیبایی شناسانه است. صداهای اشیاء، نت های موسیقی هستند همان طور که صدای باد یک نت موسیقی است.
وی با اشاره به نظر فیثاغورث پیرامون صدا ادامه داد: فیثاغورث اعتقاد داشت صدا یک امر اشراقی است و باید عروج کرد تا آن را شنید. کیهان امری صدایی است و باید آن را شنید تا به فهم جهان رسید.
کارگردان مستند «جام حسنلو» درباره ترکیب بندی های صدا توضیح داد: دیالوگ تنها جمله ای برای بیان مضمون نیست بلکه یک کمپوزیسیون صدایی است و اگر این کمپوزیسیون رعایت نشود صداها در ذهن ما باقی نخواهند ماند. آواهای دیالوگ، خود امری موسیقیایی هستند و دارای معنایی مستقل هستند اما در سینمای ایران فهم موسیقیایی کلام در بسیاری از موارد وجود ندارد. فن بیان باید به گونه ای باشد که مخاطب را با خود نگاه دارد و اگر این معنا وجود نداشته باشد صدا جز اغتشاش نیست.
اصلانی با اشاره به برخی فیلم های آمریکایی که به خوبی از آوای صداها بهره می برند و به نوعی صداها را خلق می کنند که همگی حتی دیالوگ ها در موسیقی و صدای فیلم شریک باشند، تصریح کرد: اشیاء صدا دارند و علاوه بر صدادار بودن صدا تولید می کنند. باید اشیاء را به تولید صدا وادار کرد نه این که به صدای طبیعی خودشان قانع بود. این تولید صدا به شیء طراوت می دهد.
این مستندساز، موسیقی را عالی ترین هنر انسانی و خالص دانست و افزود: صدا و سکوت هیچ گاه جزء چیزی نیستند وهیچ هنری جز موسیقی این گونه از عناصر خود به صورت خالص استفاده نمی کند. این هنر خالص و متعالی در سینما و مستند تبدیل به زمینه شده است. پلانی ضعیف است با موسیقی آن را بهتر کنیم. در حالی که موسیقی با آواهایش مفهوم درون ساختاری دارد و این موسیقی به همراه تصویر اصلی، یک تصویر سوم می سازد. موسیقی توضیح دهنده تصویر نیست بلکه خود تصویری مستقل است و باید تفسیر خود را از موضوع ارائه دهد.
وی ادامه داد: اغلب موسیقی ما در تایید تصویر است و این یک فاجعه ملی است. سینمای آمریکا این نوع نگاه به موسیقی را رایج کرده و موسیقی به موکتی تبدیل شده است که با استفاده از آن روی تصویر، انسان ها احساس زمختی نکنند در حالی که باید برای موسیقی شأنی جداگانه قائل شویم که به معنا تبدیل می شود و معنای سومی برای تصویر می سازد.
اصلانی در پایان خاطرنشان کرد: موسیقی، صدا و دیالوگ همگی عناصر موسیقیایی هستند که در خود معنایی دارند که کارگردان باید آن را کشف کرده و تبدیل به تصویر کند.
انتهای پیام/