چرا نگهداری از خانه مشاهیر مورد غفت قرار دارد؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، در همه جای دنیا مرسوم است که خانههای بزرگان و نخبگان کشورها پس از مرگشان، مورد حفاظت و صیانت قرار گیرد. این امر به نوعی هم حفظ تاریخ یک کشور به شمار میرود و هم به نوعی ارج نهادن به فعالیت آن ادیب، نویسنده است.
کشورهای پیشرفته به خوبی دریافتهاند که از هر امکانی برای جذب سرمایه و درآمد بیشتر، استفاده کنند بنابراین از هر شرایطی فرصت میسازند که البته این موضوع در رشد اقتصادیشان نیز بیتاثیر نیست.
اگر سری به تاریخ کشورمان بزنیم، میبینیم که در هر برههای، از شاعران و ادیبان بزرگ گرفته تا علما و فرهیختگان، در ایران میزیستند. این گروه از کسانی تشکیل شده که نقش مهمی در فرهنگ، ادبیات و حتی نوع زندگی مردم ایفا کردهاند.
در این میان، طی سالهای نه چندان دور ادیبان و بزرگانی چون سهراب سپهری، نیما یوشیج، جلال آل احمد، پروین اعتصامی، محمدتقی بهار، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، حسین پناهی و سید محمدحسین بهجت تبریزی ملقب به شهریار در این سرزمین زیستهاند که قطعا تاثیرشان در اعتلای فرهنگ و هنر این سرزمین بیتاثیر نبوده است. آنچه در این میان باعث تاسف است، مشکلات اجتماعی و سختیهای معیشتی است که هر یک از شاعران ایران درهر دوره با آن روبهرو بودهاند و با این حال سعی داشتهاند تا همچون فردوسی، مولانا و حافظ گامی در جهت حفظ ادبیات فارسی بردارند.
با توجه به اینکه تاریخ ایران همواره پر از فراز و نشیب بوده و امروزه شرایط اجتماعی و فکری بهتری در جامعه حاکم شده اما گویا ارجنهادن به کسانی که تلاش زیادی برای امروز ما داشتهاند به رسمی فراموششده تبدیل شده است.
خانه فریدون رهنما که از خانههای قدیمی امروز تهران به شمار میرود در دوره قاجار ساخته شد اما به دلیل فعالیت ساختمانسازها و برجسازانی که باغها و کوچه باغهای سرسبز و زیبای محله نیاوران را خراب کردند، به خانهای مهجور تبدیل شده که پیداکردنش برای دوستداران فرهنگ و ادب نیز بسیار مشکل است.
خانه عارف قزوینى، شاعر و تصنیفساز نامدار ایرانى، نیز علیرغم تمام آثار جاودان و ماندگاری که داشته امروزه به متروکه و مخروبهای تبدیل شده که نه تنها یادآور ذوق و روح لطیف شاعر کشورمان نیست، بلکه مکانی امن برای عبور و مرور هم تلقی نمیشود.
با افزایش تخریب و نابسامانی خانههای مشاهیر بزرگ ایران، شاید در آیندهای نهچندان دور بیتوجهی و ویرانکردن فضاهایی که ادیبان و بزرگان کشورمان در آنجا تحصیل و یا زندگی کردهاند مرسوم شود و دیگر نتوان در میان ساختمانهای بلند و آسمانخراشها اثر و ردی از فرهنگ، تاریخ ادبیات و سنتهای دیرینه کشورمان یافت.
اگر چند کیلومتری از مرکز تهران فاصله بگیریم و به حاشیه شهرری برویم، وجود خانههای قدیمی و تاریخی را شاهد هستیم که هم برجسازان حریم آن را به خطر انداختهاند و هم مالکان نسبت به اهمیت معنوی و تاریخی آن بیتوجه بودهاند. بسیاری از این آثار ارزش تاریخیشان به عنوان آثار ملی مشخص شده بنابراین نمیتوان رد مواجهه با آن به این بهانه بسنده کرد که مالکان به علت ناآگاهی دست به تخریب و ویرانی زدهاند.
با بررسی بیش از دهها خانه قدیمی این احتمال بیش از هر چیز دیگری در ذهن بوجود میآید که مردم کشومان نمیدانند که از تاریخ و گذشته کشورمان چطور میتوانند در راستای رشد و سرافرازی با استناد به قدمت این سرزمین، از گذشته استفاده کنند و شاید در این میان فرهنگسازی برای استفاده از این خانههای تاریخی آنچنان که باید و شاید نهادینه نشده است.
بالا: منزل عارف قزوینی(درگذشت 1933 میلادی) شاعر ایرانی
پایین: منزل هرمان ملویل(درگذشت 1891 میلادی) شاعر آمریکایی
برای اثبات تمامی مواردی که به آن اشاره شد بد نیست که گزارشی که چندی پیش در یکی از رسانهها منتشر شد نگاهی بیندازیم. خانه سیمین و جلال به عنوان یکی از نمونههایی است که برای حفظ آن چندین سال است با تعلل مسئولان روبهرو هستیم. به وطریکه پس از سالها، خواهرزاده جلال آل احمد از محقق نشدن بسیاری از مواردی که در مساله مرمت منزل این نویسنده وعده آن داده شده بود سخن میگوید.
بر اساس سخنان وی مرمت و بازسازی خانه سیمین و جلال چه در بخش داخلی و چه در بخش خارجی هنوز انجام نشده و حتی گازکشی و سیستم آتشنشانی آن نیز راهاندازی نشده است.
این در حالی است که مسئولان و بانیان این امر میتوانستند با همافزایی سایر نهادها این خانه را هرچه زودتر به محفل گرمی برای گردهمایی شاعران، برگزاری شبهای شعر، موزه یا هر کاربری فرهنگی دیگری تبدیل کنند و راه بزرگانی چون قیصر امین پور را که مهمترین یادگارش از دوره حیات تربیت نیروهای جوان و شاعران خوش ذائقه بود را ادامه دهند.
انتهای پیام/