صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۳۲ - ۲۱ فروردين ۱۳۹۷

چرایی انتخاب شهید صیاد به عنوان فرمانده عملیات مرصاد

اوج وحدت ارتش و سپاه در جمهوری اسلامی ایران از همان روزی آغاز شد که شهید صیاد شیرازی، فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده گرفت و او بود که تمام پادگان‌هایی که سپاه برای آموزش بسیجیان به آن‌ها نیاز داشت را در اختیار سپاه قرار داد.
کد خبر : 271912

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، مروری بر تقویم 40 ساله جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که این سرزمین، شیرمردان و شیرزنانی را که حضور و نِمود کوتاه‌مدت یا بلندمدت آنها، تماما مایه خیر و برکت و سربلندی برای کشور بوده، کم ندیده است.


امروز سه‌شنبه 21 فروردین 1397 نوزدهمین سالگرد شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی است. امیری که مطالعه شرح رشادت‌ها و ویژگی‌هایش می‌تواند مصداق بارز یک «فرمانده الگو» برای نظامیان و یک «انسان سخت‌کوش و متعهد» برای سایر هوطنانمان باشد. سپهبدی که آنقدر برای نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران، نیروی «مخلص»، «متعهد» و «زبده» تربیت کرد که امروز و فردای کشور را از این حیث تضمین کرده باشد.


امیر «نجاتعلی صادقی‌گویا» یکی از همین نیروهاست؛ او که متولد سال 1327 در شهر همدان است، در 19 سالگی وارد دانشکده افسری ارتش شد و پس از فارغ‌التحصیلی به رسته توپخانه رفت. وی به مدت 7 سال تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دوره‌های مقدماتی و عالی رسته توپخانه را گذراند. با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359، عازم جبهه‌های حق علیه باطل در جنوب کشور شد و در چندین عملیات مهم و سرنوشت‌ساز جنگ شرکت کرد.
«معاون و فرمانده آتشبار»، «رئیس رکن
1 و 4 گردان توپخانه»، «فرمانده مرکز آموزش درجه‌داری»، «فرمانده لشکر عملیاتی 84 خرم آباد»، «مدیر پرسنلی نزاجا»، «فرمانده دانشگاه افسری امام علی (ع)» و همچنین «معاون پژوهش و تحقیقات نزاجا»، بخشی از کارنامه پُربار این امیر ارتش جمهوری اسلامی ایران است.


«چگونه می‌جنگیدیم»، «دفاع از آبادان»، «در کمینگاه دشمن»، «برای سرباز تا ارتشبد»، «گردنه خان تا قله آربابا؛ شرح آزادسازی محور سقز بانه» و همچنین «عملیات شیندارا؛ اولین عملیات رزمی شهید صیاد شیرازی به همراه شهید چمران در مهر 58» از جمله تالیفات امیر سرتیپ صادقی گویا در سالیان اخیر است.


متن گفت‌وگو با امیر سرتیپ «نجاتعلی صادقی‌گویا» را که از بازنشستگی تا امروز در «هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی» مشغول به کار است، را در ادامه می‌خوانید.


جلسات پنهانی سه نفره همراه با شهید صیاد شیرازی


* امروز نوزدهمین سالگرد شهادت امیر سپهید علی صیاد شیرازی است. با توجه به حضورتان در «هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی»، در این ابتدا برای ما در خصوص سابقه دوستی و ارتباطتان با این شهید بزرگوار بفرمایید.


_ سابقه آشنایی و ارتباط 20 ساله من با شهید صیاد شیرازی به سال 57 و ماه‌های قبل از پیروزی انقلاب برمی‌گردد. آن زمان من مشغول سپری کردن دوره عالی افسری بودم و ایشان هم یکی از اساتید کلاس‌های این دوره در مرکز توپخانه اصفهان بود. آن زمان من و امیر سرتیپ سید حسام هاشمی همخانه بودیم. به واسطه روحیات انقلابی‌ام، ارتباطم را با شهید صیاد شیرازی به مرور بیشتر کردم. بعد از مدتی که این ارتباط پررنگ‌تر و صمیمی‌تر شد، یک جلسه سه نفره پنهانی همراه با شهید صیاد شیرازی و سرتیپ هاشمی، خارج از موضوع کلاس در منزل ما برگزار کردیم و با همدیگر در خصوص آخرین اخبار و وقایع کشور گپ زدیم. شهید صیاد شیرازی در این جلسه نکات مهمی را در خصوص چگونگی اضمحلال و روند رو به سقوط حکومت طاغوت برای ما بازگو کرد.


عذاب وُجدان شهید صیاد وقتی‌که احساس مفید بودن نمی‌کرد


*مقام معظم رهبری در برخی خاطراتی که از شهید صیاد شیرازی نقل کرده‌اند، تعابیری همچون «با اخلاص»، «شیر همه بیشه‌ها» و «دارای نبوغ نظامی بالا» را برای ایشان به کار برده‌اند. چگونه شد که این ویژگی‌ها و خصایص در شخصیت شهید صیاد متبلور شد؟


_ وقتی که صفحات زندگی شهید صیاد شیرازی را ورق می‌زنیم، بیش از هر ویژگی و خصوصیت دیگری، «دین‌محور بودن» ایشان نظر انسان را به خود جلب می‌کند؛ او همه مسائل را با خط‌کش دیانت اندازه می‌گرفت. نسل جوان ما باید بداند که هرگاه نَفس وجودی خود را ساخت و شکل داد، آنگاه می‌تواند برای رسیدن به هدفی متعالی که در ذهن دارد، قدم بردارد. شهید صیاد شیرازی به معنای واقعی کلمه، «خودساخته» بود. ایشان هم در دوران تحصیل و در مدرسه و هم در هنگام ورود به ارتش، توانسته بود نفس را مدیریت کند و به درجات عالی تذهیب دست پیدا کند. شهید صیاد شیرازی از تمام دریچه‌های اخلاقی، رفتاری، علمی، ورزیدگی و آمادگی جسمانی، اعتقادات و وطن‌دوستی، «خودساخته» بود. کسی که می‌خواهد خودش را بسازد، اول از همه باید حریف خودش شود و الحق و الانصاف، شهید صیاد توانسته بود این کار بزرگ را انجام دهد. به‌خاطر ندارم که شهید صیاد، وقتی را به بیهودگی تلف کرده باشد. مدام در حال تلاش و فعالیت بود و اگر زمانی احساس مفید بودن نمی‌کرد، حالت عذاب وجدان به او دست می‌داد.


ظاهر و باطن مواجهه شهید صیاد با حکومت پهلوی


*با استناد به این صحبت‌های شما، ما می‌توانیم اینگونه برداشت کنیم که ریشه اختلافات شهید صیاد شیرازی با حکومت شاهنشاهی پهلوی به خاطر دیانتی بود که در او وجود داشت؟


_ همینطور است؛ از نظر شهید صیاد شیرازی، به دلیل آنکه رژیم طاغوت با اعتقادات دینی او در منافات و تضاد قرار داشت، باید علیه آن فعالیت و مبارزه می‌کرد. البته اقدامات و فعالیت‌های شهید صیاد شیرازی علیه رژیم طاغوت، به هیچ وجه علنی و آشکار نبود. حتی ممکن بود به ظاهر خودش را هم طرفدار حکومت نشان دهد، ولی در عمل به دنبال یارگیری برای جبهه انقلاب و تضعیف حکومت شاهنشاهی بود.


اقدامات عملی شهید صیاد در مسیر وحدت ارتش و سپاه


* بسیاری از فرماندهان کنونی سپاه و ارتش، معتقد هستند که ریشه وحدت و همدلی این 2 نهاد نظامی را باید در ابتدای دهه 60 جستجو کرد. با توجه به اینکه شهید صیاد در مهر ماه سال 60 فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده گرفتند، برای ما بفرمایید که نقش ایشان در ایجاد این وحدت چگونه بود؟


_اوج وحدت ارتش و سپاه در جمهوری اسلامی ایران از همان روزی آغاز شد که شهید صیاد شیرازی، فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده گرفت. از آن روز به بعد، حقیقتا سپاه هم بزرگتر شد و هم قدرتمندتر. آن زمان سپاه، بسیجیان را جذب کرده بود و برای آموزش آن‌ها ناگزیر بود که از ظرفیت پادگان‌های کشور استفاده کند. شهید صیاد شیرازی هم تمام پادگان‌هایی که سپاه برای آموزش بسیجیان به آن‌ها نیاز داشت را در اختیار سپاه قرار داد. حتی تعدادی از افسران زبده نیروی زمینی را هم برای آموزش به بسیجیان، به این پادگان‌ها اعزام کرد. با آمدن شهید صیاد شیرازی به نیروی زمینی، عملیات‌های غرورانگیز طریق‌القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس انجام شد. در جریان این 3 عملیات بزرگ که با مشارکت و همکاری برادرانه و دلسوزانه ارتش و سپاه صورت گرفت، تلاش‌ها و خلوص نیت شهید صیاد شیرازی نتیجه داد و شکست‌های سنگینی به دشمن بعثی تحمیل شد.


آیا فرمانده‌ای احمق‌تر از «رجوی» هم پیدا می‌شود؟


* نمی‌شود در خصوص شهید صیاد شیرازی صحبت کرد و یاد و خاطره عملکرد دلاورانه ایشان در عملیات مرصاد را نادیده گرفت. در همین زمینه ابتدائا در خصوص انگیزه و عملکرد منافقین در جریان عملیات مرصاد برای ما صحبت کنید. آن‌ها چه فکری پیش خودشان کرده بودند که می‌توانند با چند گردان به صورت زمینی وارد خاک ایران شوند و تهران را فتح کنند؟


_منافقین قبل از انجام عملیات مرصاد، یکی دو اقدام و عملیات (مانند عملیات چلچراغ) را انجام داده بودند و تا حدودی به اهداف کوچکی که برای خودشان تعیین کرده بودند، رسیده بودند. اقدامات تروریستی کور منافقین به آن‌ها مزه کرده بود و آن‌ها پیش خود خیال کردند که با پذیرش قطعنامه از سوی ایران و توقف جنگ، شرایط برای ورود آن‌ها از مرز‌های غربی به کشور تا خود تهران باز شده است. «فریب، غافلگیری و خیانت»، حربه‌های منافقین در ماموریت‌های کوچک و بزدلانه‌ای بود که در روز‌های قبل از عملیات مرصاد آن را انجام داده بودند. آن‌ها با لباس مردم کوچه و بازار و با زبان فارسی به میان جمعیت می‌آمدند و کسی به آن‌ها شک نمی‌کرد و در نتیجه با خیالی راحت، ماموریت تروریستی خود را انجام می‌دادند. منافقین در جریان ورود به خاک کشورمان در عملیات مرصاد، آنقدر احمقانه رویاپردازی کرده بودند که حتی فرماندهان جنگ‌های استانی خودشان تا مقصد تهران هم انتخاب کرده بودند. یکی را فرمانده نبرد کرمانشاه گذاشته بودند؛ دیگری را فرمانده نبرد همدان و غیره. اوج حماقت منافقین در جریان عملیات مرصاد بود؛ آن‌ها که یارگیری‌های فراوانی را انجام داده بودند، همه نیرو‌های خود را در جریان این عملیات به کشتن دادند. وجدانا، آیا فرمانده‌ای احمق‌تر از رجوی هم پیدا می‌شود؟ (خنده) در آغاز ورود منافقین به خاک ایران، همه دست‌اندرکاران با استناد به گزارش‌هایی که به آن‌ها داده شده بود غافلگیر شده بودند؛ هیچ‌کس دقیقا نمی‌دانست ماجرا چیست. گزارش رسیده بود که چند گروهان نظامی مرد و زن فارسی زبان و ایرانی، از مرز‌های غربی کشور وارد خاک ایران شده‌اند. بعد از بررسی‌هایی که صورت گرفت و اطلاعات جدیدی که دریافت شد، مشخص شد این نظامیان مربوط به گروهک تروریستی منافقین هستند. منافقین در مسیر خود هر فردی که مسئولیت داشت و با آن‌ها همراه نمی‌شد را به شهادت می‌رساندند. آن‌ها در پادگان اسلام‌آباد، به خاطر سر ندادن شعار‌های کثیف از سوی یک سرهنگ ارتشی، او را تیرباران کرده و به شهادت رساندند.


چرایی انتخاب شهید صیاد به عنوان فرمانده عملیات مرصاد


*با توجه به اینکه شهید صیاد شیرازی در زمان انجام عملیات مرصاد، دارای مسئولیت اجرایی خاصی نبود، چه شد که او برای پایان دادن به تحرکات منافقین در غرب کشور به عنوان فرمانده عملیات معرفی شد؟


_ درست است؛ آن زمان شهید صیاد شیرازی نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع بود و هیچ مسئولیت مستقیمی در جبهه و میدان نبرد نداشت. امیر دریابان «شمخانی» از سوی ستاد کل به شهید صیاد شیرازی ماموریت می‌دهد تا غائله به پا شده از سوی منافقین در غرب کشور را بخواباند. با توجه به مشورت‎‌هایی که صورت گرفته بود و سابقه درخشانی که شهید صیاد از خود در دفاع مقدس به یادگار گذاشته بود و با عنایت به اینکه او در میان اکثر مردم کشور چهره‌ای شناخته شده و قابل اطمینان قلمداد می‌شد، او به عنوان گزینه اول مهار عملیات منافقین در غرب کشور انتخاب شد. به محض اطلاع از این ماموریت، شهید صیاد بلافاصله سوار بر هلی‌کوپتر‌های شناسایی هوانیروز می‌شود و شناسایی‌های مقدماتی را انجام می‌دهد و به همراه تیمی زبده و متبحر، نقشه تار و مار کردن منافقین را طراحی می‌کند. شهید صیاد شیرازی هلی‌کوپتر‌های جنگی هوانیروز، نیروی هوایی، نیروی زمینی و همچنین برخی از نیرو‌های سپاه را هماهنگ می‌کند و با اجرای عملیاتی برق‌آسا، طومار منافقین را در هم می‌پیچید. مردم مناطق مرزی غرب کشور از جمله مرم اسلام‌آبادغرب هم به‌صورت ناخواسته در تار و مار کردن منافقین نقش مهمی ایفا کردند؛ این مردم با هر وسیله نقلیه‌ای که داشتند از جمله تراکتور و ماشین‌های سنگین، در صدد فرار از منطقه بودند، به همین دلیل جاده بند آمده و جلوی فرار منافقین به سمت کرمانشاه گرفته شده بود و بدین ترتیب منافقین در تنگه چهارزبر منطقه مرصاد محاصره شدند.


بغض و کینه منافقین از شهید صیاد، قابل فراموشی نیست


*و بعد از گذشت مدتی، شهادت امیر صیاد شیرازی به ناجوانمردانه‌ترین شکل ممکن توسط منافقین به شهادت رسید. از آن اتفاق برای ما بگویید.


_ مدتی از عملیات مرصاد گذشته بود که شهید صیاد شیرازی جزئیاتی از مراحل مختلف این عملیات را بیان کرد و این مطالب در رسانه‌ها منعکس شد. به فاصله کوتاهی، منافقین با طراحی یک عملیات تروریستی بزدلانه، این سرلشکر سپاه اسلام را در مقابل خانه‌اش و در برابر دیدگان فرزندش به شهادت رساندند. طبق اسناد و فیلم‌هایی که وجود دارد، منافقین سرمست از این جنایتی که در تهران انجام داده بودند آن شب را با جشن و پایکوبی به صبح رساندند. بخاطر همین است که می‌گوییم بغض و کینه منافقین از شهید صیاد شیرازی در عملیات مرصاد، برای آن‌ها قابل فراموشی نیست. ترور شهید صیاد شیرازی، انتقام بزدلانه تروریست‌های منافق از این شهید بزرگوار بود. چراکه شهید صیاد در جریان عملیات مرصاد، داغ بزرگی را بر دل منافقین گذاشته و رویای آن‌ها را نقش بر آب کرده بود.


رنگ ارتش قبل از انقلاب، رنگ دربار و دستگاه سلطنتی نبود


* با عنایت به اینکه 8 روز دیگر، به عنوان روز ارتش در تقویم ملی کشور ثبت شده، اگر اجازه دهید کمی محور گفت‌وگو را عوض کنیم؛ شما 11 سال سابقه حضور در ارتش قبل از انقلاب را داشته‌اید؛ از نظر شما مهمترین ویژگی‌های ارتش قبل و بعد انقلاب در حوزه نیروی انسانی در کدام موارد خلاصه می‌شود؟


_ ببینید؛ نیروی انسانی ارتش در ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب را 2 طیف «پایور» و «وظیفه» تشکیل می‌دهند و این نکته بسیار مهمی است که نیرو‌های پایور ارتش از همان زمان قبل از انقلاب تا امروز، جزو قشر متوسط کشور به لحاظ اقتصادی محسوب می‌شوند؛ لذا این نیرو‌های پایور، نماینده قشر متوسط جامعه هستند که برای انجام کار‌های سخت و حفاظت از کشور، وارد ارتش شده‌اند. به همین خاطر، همواره رنگ ارتش ما به رنگ ملت نزدیک‌تر بوده تا به رنگ یک طبقه خاص. رنگ ارتش قبل از انقلاب نیز رنگ ملت آن دوره بود نه رنگ دربار و دستگاه سلطنتی. ضمن آنکه «عشق به خدمت» وجه مشترک ارتش قبل و بعد از انقلاب است. نمی‌توان چنین ادعایی داشت که ارتشی‌های قبل از انقلاب، بی دین و بی‌نماز بودند. آن ارتشی‌ها هم فرزند ملت دیندار ایران بودند. شهید صیاد شیرازی که ما ایشان را اوج دیانت یک ارتشی می‌دانیم، قبل از انقلاب، هم نماز می‌خواند، هم دیانت خود را داشت و هم در کار نظامی خود کم نمی‌گذاشت. او نمونه بارز یک ارتشی بود که از بطن جامعه خود برآمده و به همین دلیل بود که نیاز‌ها و خواسته‌های مردم کشورش را به خوبی تشخیص می‌داد.


ارتش منحل می‌شد، دشمنان کشور را به سمت تجزیه می‌بُردند


* به عنوان یک ارتشی برای ما بفرمایید که اگر ارتش در ابتدای انقلاب به درخواست برخی چهره‌ها و گروهک‌های سیاسی منحل می‌شد، سرنوشت انقلاب اسلامی و به خصوص دفاع مقدس چگونه می‌شد؟


_ حقیقتاً ادامه کار ارتش پس از پیروزی انقلاب، مدیون رهبری حکیمانه امام خمینی (ره) است. بعد از پیروزی انقلاب، بسیاری از گروهک‌ها و جریان‌ها و حتی برخی از چهره‌های سیاسی، خواستار انحلال ارتش بودند. برخی از آن‌ها خواستار شکل‌گیری «ارتش خلق» بودند، برخی «ارتش بی‌طبقه توحیدی» می‌خواستند و برخی هم به کلی اعتقادی به ادامه کار ارتش نداشتند. تنها کسی که جلوی این خواسته‌های نامعقول ایستادگی کرد حضرت امام خمینی (ره) بود. حفظ ارتش از سوی امام راحل باعث نجات کشور شد. اگر ارتش آن زمان منحل می‌شد، بلافاصله تمام پادگا‌های ایران به‌خصوص پادگان‌های مرزی غارت می‌شدند و معلوم نبود این بساط چگونه می‌خواست جمع و جور شود. در این حالت، با نقش‌آفرینی دشمنان، کشور کاملاً به سمت تجزیه حرکت می‌کرد. اگر در روز‌های اول جنگ، ارتش در کشور وجود نداشت حتی اگر تمام مردم خوزستان اسلحه به دست می‌گرفتند، حریف ارتش عراق تنها در شلمچه هم نمی‌شدند. مردم آن زمان نهایتاً می‌توانستند اسلحه سبک به دست بگیرند و به هیچ عنوان قادر نبودند آن اثرگذاری گسترده نیروی هوایی و هواپیما‌های جنگی و راکت‌های توپخانه‌ای را داشته باشند. مملکت آن زمان نیاز به نیروی آماده برای رزم داشت که با تدبیر حکیمانه امام خمینی (ره)، ارتش در صحنه وجود داشت. ارتش در ابتدای پیروزی انقلاب، امکانات را در اختیار داشت، اما در حوزه نیروی انسانی به دلایل مختلف از جمله «کسر مدت خدمت سربازی» و همچنین «اعطای مجوز‌های بدون حساب و کتاب نقل و انتقال»، با کمبود نیروی انسانی مواجه بود. اگر ارتش در روز‌های اول جنگ نبود، سقوط خوزستان در همان روز‌های ابتدایی جنگ «حتمی» بود. بعد از مدتی اضافه شدن سپاه و بسیج به ارتش، موازنه قدرت را به شکل محسوسی تغییر داد و ما توانستیم غلبه خود بر دشمن را به نحو محسوسی به اثبات برسانیم. ضمن اینکه در همان 2 هفته ابتدایی پس از پیروزی انقلاب، اگر رهبری حکیمانه امام خمینی (ره) نبود و امنیت کشور توسط نیرو‌های ارتش تامین نمی‌شد، امکان کودتا و بازگشت رژیم قبلی وجود داشت. اگر در آن مقطع زمانی، کشور ما ارتش نداشت، 2 گردان هم برای تصرف تهران کافی بود.


دفاع مقدس ثابت کرد که ما توان جنگ فرسایشی را داریم


* به عنوان آخرین سوال، برای ما بفرمایید که مهمترین دستاورد 8 سال دفاع مقدس برای جمهوری اسلامی ایران و مردم سرزمین ما چه بوده است؟


_امروز دقیقا 30 سال از پایان جنگ تحمیلی ارتش بعث عراق علیه ملت ایران که با حمایت تمام قدرت‌های غربی و شرقی صورت گرفت، می‌گذرد. تاکنون هیچ‌گاه ندیده‌ایم که دشمنان خارجی به صورت برنامه‌ریزی شده و گسترده، جنگی را علیه ملت ما آغاز کنند؛ آن‌ها امروز صرفا به اجیر کردن گروه‌های تروریستی مزدور برای ایجاد ناامنی در کشور می‌پردازند و اقدامات ایذایی رذیلانه‌ای را انجام می‌دهند؛ آغاز نشدن جنگ با ما از سوی دشمن، بخاطر ترسی است که آن‌ها از ملت وفادار ما دارند. ما در 8 سال دفاع مقدس به دنیا نشان دادیم و ثابت کردیم که توانایی انجام جنگ فرسایشی را داریم.


دفاع ما از ایران و اسلام با «اسلحه»، «قلم» و «کار» رقم خورده است


*مجددا از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، تسکر می‌کنم؛ در پایان اگر صحبت خاصی باقی مانده، بفرمایید.


_ میدان جنگ امروز ما، «خدمت» و «انجام صحیح وظایف» است. نباید مدام از دیکته دیگران غلط بگیریم، باید سعی کنیم دیکته خودمان را صحیح بنویسیم. ما در این سرزمین، به مدت 27 قرن از ایران و 14 قرن از اسلام دفاع کرده‌ایم. این دفاع با «اسلحه» و «قلم» و «کار» رقم خورده است. باید همچون شهید صیاد شیرازی وظیفه خودمان را بشناسیم و برای ادای صحیح آن وظیفه هر آنچه در توان داریم، در میدان عمل به کار بگیریم.


منبع: میزان


انتهای پیام/

ارسال نظر