صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۷:۱۰ - ۲۰ فروردين ۱۳۹۷
یادداشتی از محمدرضا ترکی؛

یادمان نمی‌آید شاعران برای افشای سرقت چند بیت شعر کار را به 20:30 بکشانند!

محمدرضا ترکی درباره سرقت ادبی نوشت: پیش از این شاعران در مواجهه با این پدیده یا با بزرگواری و مزاح از کنار آن می‌گذشتند و یا در کتاب‌های علمی که در زمینه سرقات می‌نوشتند، به آن می‌پرداختند. در خاطر نداریم که شاعران برای افشای سرقت چند بیت طومار بنویسند و کار را به خبر20:30 بکشانند!
کد خبر : 271727

به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، در پی اتفاقات اخیر و سرقت ادبی از برخی شاعران، محمدرضا ترکی از اساتید دانشگاه در یادداشتی به این مسئله پرداخته و نوشته است؛



سرقت شعر امر تازه و مستحدثی نیست و احتمالاً دیرینگی آن به روزگار پدیدآمدن شعر، در هزاره‌های دور باز می‌گردد.


پیش از این شاعران و منتقدان در مواجهه با این پدیدۀ نامیمون یا با بزرگواری و مزاح از کنار آن می‌گذشتند و یا در کتاب‌های علمی که در زمینۀ سرقات می‌نوشتند، به آن می‌پرداختند. در خاطر نداریم که شاعران برای افشای سرقت چند بیت طومار بنویسند و امضا کنند و کار را به خبر20:30 بکشانند!


تصوّر می‌کنم گذشتگان و استادان ما هم تاکنون با بزرگواری از کنار خرده‌سرقت‌های شاعرانه می‌گذشتند و این شیوۀ اخلاقی آنان بود تا اینکه پای ترانه‌سرایی به عنوان یک کاسبی در عرصۀ شعر باز شد و برخی جنبه‌های اخلاق شاعرانه را که از جنس حکمت بود زیر سوال برد!


بارها در مجامع ادبی شاعران جوانی را دیده‌ام که، چنان‌که افتد و دانی، شعر دیگران را به نام خود خوانده‌اند و با تشویق دیگران روبه‌روشده‌اند و استادانی را هم دیده‌ام که بااینکه متوجّه این کار زشت و جاهلانه شده بودند، با بزرگواری و کرامت به رویشان نیاوردند و شخصیّت طرف مقابل را به خاطر خطایی جاهلانه خرد نکردند و آبروی او را نبردند. بعضی از همان شاعران جوان مقلّد بعداً، شاید به دلیل همین برخورد کریمانه، چون دانستند که از این راه به جایی نمی‌رسند، با تلاش و کوشش شاعرانی شدند که امروز شاید حرفی برای گفتن دارند!


بارها پیش آمده که کسانی شعر ناقابلی از مرا به نام خود در این‌جا و آنجا خوانده‌ یا منتشر کرده‌اند، امّا من نه تنها برافروخته نشده‌ام که توی دلم یواشکی قند هم آب شده، چون احساس کرده‌ام آن شعر دست کم ارزش سرقت داشته و کسی آن را ابزار ابراز وجود کرده است. این اتّفاق جتماً برای دیگران هم پیش آمده و شاید برای دیگران به دلیل مرغوب‌تر بودن شعرشان بیش‌تر پیش آمده باشد!


باید توجّه داشت که هر اقتباس و تضمینی سرقت ادبی مذموم نیست و قدما باب‌های مفصّلی در باب توارد پرداخته‌اند. در بسیاری موارد شهرت یک بیت در حدّی است که تضمین آن در یک سرودۀ دیگر، چون همه از پیشینۀ آن باخبرند، شائبۀ هرگونه سرقت را از میان می‌برد.


نکتۀ مهمّ دیگر این است که در کشور ما حقّ مولّف و کپی‌رایت به صورت فرهنگ عمومی جانیفتاده و حتّی قوانین حقوقی ما نیز در این زمینه دقیق و جامع و مانع نیستند. در چنین فضایی خیلی دور از ذهن نیست که خواننده یا آهنگساز جوانی انواع اقتباس از شعر دیگران را مجاز و مباح بشمرد و ناخواسته دست به کارهایی بزند که از نظر دیگران سرقت ادبی شمرده می‌شود.


من آقای حمید هیراد خواننده را نمی‌شناسم. هرگز او را ملاقات نکرده‌ام و شاید صدای او را هم نشنیده باشم و نمی‌دانم دقیقاً کار او سرقت ادبی است یا نوعی اقتباس و تضمین ابیات مشهور یا چیز دیگر، امّا گمان می‌کنم اگر کسانی معتقدند که او خدای‌ناکرده چیزی از ابیات آنان را غارت کرده، باید از راه قانونی اقامۀ دعوا کنند نه اینکه حیثیّت کسی را از راه‌هایی مثل طومارنویسی و کشاندن موضوع به رسانه‌های جمعی که یک رسم و راه سخیف سیاسی است کم و زیاد کنند.


رسانه‌ها، خصوصاً رسانۀ ملّی هم به جای دامن زدن به موضوعاتی از این دست، باید فرهنگ کپی‌رایت و پاس‌داشت حقّ مولّف را به مردم بیاموزند.


منبع: فارس


انتهای پیام/

ارسال نظر