دیگر خبری از سمفونی پُتکها نیست
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، هرچه زمان جلوتر میرود آهسته آهسته باید حواسمان را به چیزها و اتفاقاتی بدهیم که گذشت روزها و سالها از وجه معمولی بودن آنها برای افراد خاطره میسازد. پدیدههایی که به مرور آنقدر دیدن و پیدا کردنشان کم میشود که رؤیت کردنشان برایمان حکم نوستالژی و خاطره بازی را پیدا میکند. مثل دیدن یک حجره قدیمی در میان انبوه فروشگاههای مدرنِ این روزها یا مشاغلی که گذر زمان از اصناف عریض و طویل آنها فقط تک و توک پیرمردهای کهنهکاری را باقی گذاشته که بعد از مدتها هنوز هم دلِ دست کشیدن از پیشهشان را ندارند. «آهنگری» یکی از همین شغلهاست. پیشهای که دراین ایام به لطف گذر زمان و واردات بیرویه کالای چینی به یکی از کارهای رو به انقراض در میان ایرانیها تبدیل شده است تا این شغل بیش از پیش یک کار بسیار سخت و در عین حال کم درآمد به نظر برسد. همین موضوع باعث شد تا به سراغ یکی از آهنگریهای قدیمی برویم از همان مغازههای نایابی که دیدن خودش و صاحبان سالخوردهاش میتواند احساس نوستالژی رهگذرها را به وجد بیاورد، نوستالژیای که تا همین چند سال پیش برای این شهر و مردم یک حجره معمولی مثل همه مغازههای معمولی دیگر شهر به حساب میآمد.
تنها بازمانده راسته آهنگران
اینجا جایی است در شهر آمل. راستهای که هنوز که هنوز است عده زیادی آن را با نام راسته آهنگران میشناسند. جایی که در زمانهای نه چندان دور کشاورزان و باغداران پیش از رسیدن به خودِ گذر با صدای سمفونی پتک ها راه را پیدا میکردند و برای خرید ابزار و یراق زمین و باغشان، کورههای آهنگری را گرمتر و بازار کار آهنگران بیش از پیش رونق میدادند. اما این روزها از راسته آهنگران این شهر تنها یک اسم باقیمانده؛ تا وقتی از اهالی سراغش را میگیری برای رسیدن به مقصد راهنماییات کنند. طوری که از همه مغازههایی که روزی کارشان نرم کردن آهن و ساختن ابزار و یراق بود تنها یک حجره قدیمی باقیمانده است درست مثل تک درختی در یک بیابان بی آب و علف که برایت از گذشتهای سبز حرف میزند. مغازه «صفرعلی شکیبا» این روزها تنها بازمانده راسته آهنگران است. راستهای که این روزها صدای آهنگریاش انقدر کم رمق هست که لا به لای شلوغیهای شهر و بازار گم شود.
همیشه پای یک کالای چینی در میان است
طبق گفته اهالی رونق راسته آهنگران تا سالهای سال ادامه داشته و کار سخت آهنگری باوجود همه سختی و طاقتفرسایی، همچنان شاغلان مختص خودش را داشته است. برای همین وقتی از بازماندههای این حرفه درباره چرایی سرد شدن کورههای آهنگری این پیشه میپرسیم آنها برایمان از معضل اقتصادی این چند سال اخیر حرف میزنند؛ یعنی واردات بیرویه کالاهای چینی، اتفاقی که بیهوا وسط کسب و کار شاغلان آمد و طی این مدت به جان بازار تولیدکنندههای داخلی افتاد و به دنبالش تولید انبوه و دسترسی ارزان و سریع به آن باعث شد تا آدمهای زیادی یا از کار بیکار شوند و یا به تغییر شغل وا داشته شوند.
آهنگری از شاگردی تا استادی
صفرعلی شکیبا از۱۰ سالگی در همین مغازه آهنگری کنار دست استاد شاگردی کرده، کنار کوره آهنگری یاد گرفته است و مویی سپید کرده. برای همین هم سالهاست که استاد و صاحب مغازه اداره حجره را در اختیار او گذاشته است. او میگوید شاگرد حاج احمد سلیمانی است. کسی که آهنگری شغل آبا و اجدادیاش بوده و حالا به خاطر سن و سال زیادش آهنگری را کنار گذاشته و آن را به شاگرد قدیمی و پسرش سپرده است. حرفه دشواری که بعد از این همه سال و کار با آهن گداخته و تراش دادن آن برای آقای شکیبا چشمان کم سویی را به یادگار گذاشته که حاصل دست رنج او برای رزق حلال در تمام این سالهاست.
شغلی که سلیقه جوانان امروز نیست
آهنگری صفرعلی شکیبا حالا تک مغازه ای است که از راسته آهنگران باقیمانده و مغازههای دور و اطراف آن ترجیح دادند که کاربری مغازه خودشان را تغییر دهند به جای نرم کردن آهن سخت به پیشه دیگری مشغول باشند. برای همین وقتی از صفرعلی شکیبا درباره عمر آهنگری و استقبال آدمها از این شغل در زمان حال و آینده میپرسیم او فارغ از همه اتفاقاتی که این سالها به خاطر واردات کالای چینی برای این حرفه اتفاق افتاده، بیشتر به حضور و انتخاب جوانها هیچ امیدی ندارد و بر این باور است که این روزها جوانان به مشاغل سخت و کم درآمد تمایلی نشان نمیدهند و دیگر کسی برای شغل، آهنگری را انتخاب نخواهد کرد.
منبع: مهر
انتهای پیام/