صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۲۱ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۶
چطور «تمبرباز» شویم؟

دنیای عجیب تمبربازها

تمبرها مدارک پستی کوچکی هستند که طی سالیان از اینکه تنها استفاده پستی داشته باشند، جایگاه مهم‌تری پیدا کردند تا جایی که امروزه هرکدامشان قیمت‌های بالایی دارند.
کد خبر : 268285

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، از مدرسه تعطیل شده بودم و باید با دوستانم به خانه می‌رفتم، اما مسیر امروزم فرق می‌کرد؛ بادی به غبغب انداختم و گفتم: «امروز با شما نمیام، می‌خوام برم اداره پست.» همین جمله کافی بود تا توجه همه را به خودم جلب کنم، بعد هم چشم‌های پرسشگرشان را بی‌جواب گذاشتم و مسیرم را به خیابان بالایی تغییر دادم.


دلهره داشتم، اولین بار بود که به اداره پست می‌رفتم و اصلا نمی‌دانستم باید چه حرفی بزنم. آن طرف خیابان اداره پست را از روی صندوق زرد پست پیدا کردم، داخل شدم و گفتم: «می‌خوام نامه پست کنم.» اشاره کردند که آنطرف بروم. آقای خوش‌اخلاقی بود که برایم توضیح داد روی پاکت نامه چطور بنویسم و برای تهران چه تمبری بخرم. در دلم می‌گفتم «خودم همه را بلدم، قبل از اینکه بیایم همه این‌ها را یاد گرفته‌ام.» اما در ظاهر گوش دادم. آدرس‌ها را نوشتم، تمبر پروانه‌ای زرد رنگ ۳۰ تومانی را برخلاف توضیح آقای اداره پست که گفته بود با وسیله‌ای که آن‌جاست خیس کنم، زبان زدم و روی پاکت چسباندم!


نصف راه را رفته بودم، حالا بخش هیجان‌انگیز ماجرا بود، از اداره پست بیرون رفتم، با قدم‌های استوار به سمت صندوق پست حرکت کردم، در حالی‌که به دو طرف خودم نگاه می‌کردم تا آدم‌های دیگر را ببینم، نامه را در صندوق انداختم و سرخوشانه به خانه برگشتم!


بعد از این روز، بارها و بارها برای نامه پست کردن به اداره پست رفتم. در دوران دبیرستان برای دوست هم‌کلاسی‌ام که هر روز همدیگر را می‌دیدیم، نامه می‌نوشتم تا لذت نامه پست کردن و نامه گرفتن را تجربه کنیم.


اما همه نامه‌نگاری به تمبر بود، هر از گاهی شکلشان تغییر می‌کرد و من هر بار یک یا دو تمبر را نگه می‌داشتم که وقتی طرحشان عوض شد، قبلی را داشته باشم. آنقدر این اتفاق افتاد که پاکتی پر از تمبر داشتم و همین‌زمان پیشنهاد جمع کردن یک آلبوم تمبر را گرفتم. پیشنهادی که خیلی زود میسر شد و آلبوم تمبرم را از همان تمبرهایی که خودم جمع کرده بودم، حاضر کردم.



با آداب تمبر جمع کنید


اما خیلی زود فهمیدم تمبر جمع کردن آدابی دارد که باید از قدیمی‌های این کار یاد گرفت. این‌طور نیست که هر مدل و هر تعداد تمبر خواستیم را بخریم و بعد در یک آلبوم نگه‌داری کنیم. البته با وجود اینکه رشد تکنولوژی تاثیر مستقیمی روی نامه‌نگاری و استفاده از تمبر داشته است، با این حال صنعت تمبر با توجه به اینکه چاپ آن‌ها متاثر از اتفاقات جامعه است و ماندگاری هم دارند، از همین رو انتشار تمبرها اهمیت زیادی برای باقی ماندن دارند.


همین اهمیت تاریخی تمبرهاست که جمع کردن آن‌ها را هیجان‌انگیز می‌کند، تصور کنید سال‌ها بعد در یک آلبوم طرح‌هایی را از دهه ۲۰ یا ۳۰ ایران ببینید که درباره مهم‌ترین اتفاقات روز بوده‌اند یا تمبرهایی که سالانه برای پیروزی انقلاب اسلامی منتشر می‌شود، هر سال طرح‌های متفاوتی دارد که می‌تواند روند تغییرات در حوزه‌هایی مانند گرافیک، نقاشی یا موضوعات مهم روز را در آن‌ها دید.



از طرفی در جمع کردن تمبر باید بدانیم که یک عاج یا دندانه از تمبرها از بین نرفته باشد، چون دندانه‌های آن خیلی مهم است و اگر خراب شده باشد، دیگر ارزش ندارد. تمبری که تاخوردگی و پارگی داشته باشد هم دیگر ارزش ندارد. همچنین اگر چسب اصلی خودش را هم دیگر نداشته باشد ارزش ندارد و در دسته تمبرهای باطله قرار می‌گیرد. تمبرهایی که مُهر دارند هم خیلی ارزش ندارند، مگر نمونه‌های خیلی قدیمی و خارجی که اصلا بدون مُهر آن‌ها پیدا نمی‌شود.


نکته دیگری که باید درباره جمع کردن تمبرها گفت این است که در ابتدای راه سال آلبوم‌های تمبر از سال تولد صاحب آلبوم شروع می‌شود و مثلا کسی که متولد سال ۷۰ است، باید همه تمبرهای سال ۷۰، بعد ۷۱ و همین‌طور تا زمان حال را جمع کند، بعد سراغ تمبر سال‌های دیگر برود.



بریم تمبر بخریم؟


یک روز از روزهای اسفند ماه در مسیر خیابان فردوسی به سمت چهارراه استانبول راه افتادیم و سراغ تمبر فروش‌ها را گرفتیم، آن‌هایی که سالیان سال در این مسیر با کیفشان نشسته‌اند و بی‌توجه به سر و صداهای صرافی‌های اطراف سرگرم چیدن تمبرها، پول‌ها و سکه‌های قدیمی خودشان می‌شوند. در چند سال گذشته بازار خرید و فروش تمبر حال و روز خوبی نداشته و به همین دلیل تعداد کسانی‌که در این حوزه فعالیت می‌کرده‌اند، روز به روز کمتر شده و امروزه خیلی از آن‌ها به کارهای دیگری در کنار تمبر داشتن، مشغول هستند.


یکی از این افراد فرهاد حشمتی است که ۵۴ سال سن دارد و حالا ۱۵ سالی می‌شود تمبرفروشی می‌کند؛ این را در ابتدا نمی‌دانستم، بعد از یک ساعت گپ و گفت اعتماد کرد و نامش را گفت و از سال‌های حضور در کار تعریف کرد. من هم تمبر خریدم، چیزی در حدود ۷۰ هزار تومان تمبر و کتاب خریدم، آنقدر درباره آلبوم خودم صحبت کردم تا در میان صحبت‌هایش اطلاعاتی از تمبرباز بودن بدست بیاورم.


البته در پایان برای انتشار صحبت‌ها و عکس‌هایش از او اجازه گرفتم.



نسل باقی‌مانده تمبربازها


فرهاد حشمتی می‌گوید که فروش تمبرهای شاهی بیشتر از تمبرهای بعد از انقلاب است، خودش هم دلیل را در قدیمی بودن آن‌ها می‌داند، او تمبرهایی که خودش جمع کرده را برای فروش می‌گذارد، اما این‌طور نیست که آرشیو تمبرهایش بهم بریزد، بلکه از همه آن‌ها مجموعه کاملی دارد و مازاد را برای فروش می‌آورد.


حشمتی درباره کم شدن تمبرفروش‌ها هم توضیح می‌دهد: «تمبرفروش‌های کمی باقی مانده‌اند، خیلی از آن‌ها یا از دنیا رفته‌اند یا تغییر شغل داده‌اند چون دیگر سودی در این کار نیست. خیلی از این افراد تمبرهای خودشان را به دیگران می‌فروشند و از این کار می‌روند.»


از او می‌پرسم که اگر آرشیو کردن تمبرهای قدیمی سود بیشتری دارد، فقط آن‌ها را بخرم که می‌گوید: «این‌طور نیست که تمبرهای قدیمی لزوما گران‌تر از بقیه باشند، بعضی از تمبرها هم هستند که با وجود جدید بودن زیاد نیستند و همه آن‌ها را ندارند و به همین دلیل آرشیو کردن آن‌ها سود هم دارد. برای مثال تعداد تمبرهای شهدا کم است و یک نفر هم هر چیزی که تولید می‌شود را می‌خرد و دست خودش گرفته است. برای همین هرچه تمبر شهدا دیدید را بخرید!»



از حشمتی درباره نحوه قیمت‌گذاری تمبرها می‌پرسم که می‌گوید: «کتابی هست که قیمت تمبرها را در سال‌های مختلف مشخص کرده، اما معمولا همه قیمت‌های خودشان را هم دارند، به کم و زیاد بودن تمبرها، سالم بودن آن‌ها و موارد این چنینی بستگی دارد که تمبر فروش چه قیمتی به مشتری بدهد.» از او می‌پرسم که اگر قیمت‌های خیلی بالا برای تمبرهای خودش که مربوط به کلکسیون شخصی‌اش است، بدهند؛ وسوسه نمی‌شود که آن‌ها را بفروشد؟ جوابش یک کلمه است «اصلا!»


او که همه قیمت‌ها و سال‌ها و مناسبت‌های تمبرها را حفظ است، اما در جواب این سوالم که گران‌ترین تمبری که فروخته است، کدام بوده و به چه مبلغی، خیلی کوتاه می‌گوید «نمی‌دانم، یادم نیست!»


حشمتی از ۱۰-۱۲ سالگی تمبر جمع می‌کرده و می‌گوید در زمان کودکی‌اش هرکسی دوست داشته چیزی را جمع کند، او هم سکه و تمبر را انتخاب می‌کند و امروز هم با فروش همان‌ها درآمد هم دارد. البته با خنده می‌گوید که سکه‌ها برای جمع کردن بهتر هستند، چون در زمان فروش هم پول بیشتری دست آدم را می‌گیرد!



حالا تمبر جمع کنیم


خلاصه اگر می‌خواهید آلبوم تمبر داشته باشید یا تمبرباز شوید، اول به این خیابان سر بزنید، درست است که آدم‌های زیادی در این حوزه باقی نمانده‌اند و مغازه‌های تمبر فروشی هم خیلی بداخلاق هستند و جواب درستی نمی‌دهند، اما فرهاد حشمتی را که تقریبا تنها بازمانده تمبرفروش‌های کنار خیابان در چهارراه استانبول است، می‌بینید و می‌توانید تمبرهای خوبی هم بخرید. به او بگویید می خواهید کلکسیون جمع کردن را تازه شروع کنید، مطمئن باشید بیشتر از بقیه تحویل‌تان می‌گیرد و حتی کمک می‌کند تمبرهای خوبی را برای شروع مسیر بخرید، از همه مهم‌تر اینکه تخفیف هم می‌دهد!


منبع: مهر


انتهای پیام/

ارسال نظر