چه کسانی مسئول نفرت جنسی ایرانیها هستند؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، وجود جمعیت بالای جوانان در سن ازدواج در کشور و عدم امکان ازدواج و افزایش تعداد کسانی که به سن تجرد قطعی میرسند، اساسا این سوال را مطرح میسازد که انتهای چنین مسیری با نگاهی به تاریخ جنسی بشر چه خواهد بود؟ با دکتر ابراهیم فیاض، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در مورد "آسیبشناسی عدم ازدواج در طول تاریخ تمدنها و جوامع" به گفتگو پرداختهایم که شرح آن در زیر تقدیم مخاطبان میگردد.
اقتصاد مدرن، طبقه اشراف و سرمایهداری به خانواده میتازند
کوچکترین عنصر اجتماعی خانواده است و هر چه در این عنصر سازنده اجتماع رخ دهد، در ساختار اجتماع ظهور و بروز مییابد و هر ساختاری که خانواده پیدا کند جامعه هم پیدا میکند. اگر خانواده ضعیف شود به تبع آن جامعه هم ضعیف میشود و به عکس .اما چه موقع خانواده ضعیف میشود؟ وقتی که تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رخ دهد که خانواده را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
زمانی که ساختار اجتماعی به هم بخورد خانواده هم به هم میخورد. رشد اقتصادی و شاخصهای اقتصاد مدرن ساختار اجتماعی و خانواده را به هم میزند چرا که جامعه را طبقهبندی و به فقیر و غنی تبدیل میکند و فرهنگی را با خود به همراه میآورد که ادبیات متفاوتی در زمینه جنسی دارد و سبک زندگی متفاوتی را رقم میزند.
طبقه اشرافی شکل گرفته در چنین جامعهای روابط جنسی خارج شرع و عرفی را رقم میزنند و به پولی و ثروتی دسترسی پیدا میکنند که هرگز در یک خانواده معمولی وجود ندارد لذا سبکی از روابط جنسی را هم رقم میزند که هرگز در خانوادههای معمولی جامعه وجود ندارد و ممکن است یک فرد از طبقه اشراف طیفی از روابط جنسی با رنگ و لعاب مختلف را در سنین و مدلهای مختلف استفاده کند.
اوشین در سریال سالهای دور از خانه نماینده دختران جوان از خانوادههای فقیر ژاپنی بود که به شهر فروخته میشدند که خانوادهها به خاطر فقر، دختران خود را به فحشا میفروختند و اوشین نماد چنین طبقهای در ژاپن بود که بعدا انقلاب کردند و ژنرال میجی سوار بر این طبقه انقلاب را در ژاپن رقم زد، در چنین حالتی روابط جنسی از حالت خانوادگی خارج و حالت پولی پیدا میکند.
رشد اقتصادی فرمان پول را به سمت طبقه اشراف چرخانده است
امروز به گونهای مناسبات اقتصادی بهم خورده است که قاطبه جامعه ایرانی که تمایل به ازدواج دائم و تشکیل خانواده دارند امکان چنین چیزی را ندارند چون امکان اقتصادی تشکیل خانواده وجود ندارد لذا ازدواج دائم از جامعه رخت برمیبندد. چرا که فرمان پول طبق مدلهای به اصطلاح رشد اقتصادی به سمت طبقه اشراف چرخانده شده است.
دوره رنسانس دوره گسترش ربا و نابودی مناسبات جنسی سالم است
تاریخ به ما نشان میدهد که وقتی خانواده بهم میخورد آنچه که جای آن را میگیرد روابط منحط جنسی چون زنا وهمجنسبازی است که تمدنها را تا قعر فروپاشی در طول تاریخ پیش برده است.
در دوره رنسانس و الان در دوره آخر تمدن غرب همجنسبازی به شدت اوج داشته است فرد فاسدی چون لئوناردو داووینچی، نقاشمعروف به شدت همجنسباز بود او حداقل 18 معشوق پسر داشت و شهر به شهر که میرفت با همین 18 پسر میرفت اما تنها چیزی که از رنسانس به جامعه ما معرفی میکنند اوج شکوفایی هنر است چرا که میخواهند با این ترفند جهالتمدرن را باز تولید کنند و مردم دنیا را فریب دهند.
مطالعه ادوار مختلف تاریخ بشر چون دوره رنسانس به ما نشان میدهد که قبل از این سقوط فرهنگی در غرب و نابودی مناسبات جنسی سالم و در قالب خانواده، ربامانند امروز به شدت گسترش یافت و پولدارهایی شکل گرفتند که نبض اقتصادجامعه را در دست گرفتند و با سیستم رباخواری بانکی و غیربانکی جامعه به دو شق اقلیت اشراف و اکثریت فقیر تقسیم کردند که هر روز هم بر فاصله طبقاتی آنها افزوده شد در چنین حالتی این فقرا هستند که حذف میشوند یعنی فقر از بین نمیرود بلکه بیشتر و فقیرتر میشوند.
نقشه بدهی جهانی(ربای مدرن با چاپ پول بدون پشتوانه)- کشورها با رنگ قرمز بدهکارترند
گسترش ربا و اشرافیت و نابودی خانواده در جامعه
بنابراین یک فرمول واحد در گذشته تمدنی انسان تاکنون توسط صاحبان زر و زور به صورت مداوم تکرار شده است، آنها ابتدا ربا را به شدت گسترش و جامعه را از نظر اقتصادی فلج کرده و در دست میگیرند و سپس بر بستر آن مناسبات منحطفرهنگی چون روابط بیحد و حصر و غیرشرعی جنسی را رقم میزنند، از زنان در حوزه زنا و فحشا و از مردان و زنان در روابط همجنسبازی استفاده میکنند. در چنین حالتی معشوق دیگر زن نیست بلکه پسران جوان معشوق میشوند هم اکنون استخر ترامپ از پسران جوان پر است.
از دوره رنسانس تاکنون دورههایی که وضعیت اقتصادی جامعه از ربا نجات یافته و عدالت تا حدود نسبی مستقر شده دوباره بشر مطابق فطرتخود به سمت خانواده و ازدواج دائم روی آورده است و براساس خانواده ساختار اجتماعی ثابت شده و پس از آن نیز تمدن به وجود آمده است اما زمانی که تمدنها دوباره دچار اشرافیت شدهاند و طبقه سرمایهدار شکل گرفتهاند دوباره جامعه از فطرت خود یعنی ازدواج شرعی فاصله گرفت و رو به روابط منحط و تمدنافکن زنا و همجنسبازی آورده است.
جنبشهایی چون جنبش 99 درصد مقابل یک درصد معروف به جنبش والاستریتاز جمله حرکتهای اجتماعی علیه طبقه سرمایهدار اشرافی در آمریکا در عصر حاضر بود، که سرکوب شد.
غرب به دنبال عادیسازی همجنسبازی، زنا و افزایش توالید نامشروع است
امروز اگر در گزارشات و نقشههای جهانی چون نقشه خانواده سازمان ملل(world family map) به صورت علنی میزان توالید نسل از راهی غیرازدواج را مطرح میکنند مثلا این که 41 درصد تولدها در آمریکا، 57 درصد تولدها در فرانسه 35 درصد تولدها در آلمان و بالای 66 درصد تولدها در برزیل و دیگر کشورهای آمریکایی و اروپایی از راه نامشروع و غیرازدواج است برای عادیسازیاین رفتار منحط و گناه شنیع در سراسر دنیاست.
آمار توالید نسل نامشروع کشورها در نقشه جهانی خانواده سازمان ملل2017
همچنین آماری که امروز در قالب آمار تجاوز به انواع زنان هنرمند و مسئول در آمریکا و اروپا منتشر میشود و هر روز چند زن مردان را افشا میکنند برای این بود که مسئله تجاوز جنسی را عادیسازی کنند.
اولین چیزی که به عادیسازی روابط نامشروع جنسی در ایران دامن زد، انتشار بیحد و حصر فیلمها و سریالهای خارجی بود که بسیاری از آنها از طریق شبکههای ماهوارهای خیانت به خانواده و همسر را آموزش میدادند فیلمهایی که مربوط به دهه 70 آمریکای جنوبی بودند و سعی کردهاند با این فیلمها مسئله روابط جنسی خارج از خانواده را در ایران عادیسازی کنند.
کمپین metoo# برای عادیسازی تجاوز به راه افتاد
بعد از آن هم کمپین بگم بگم معروف به کمپینmetoo#را برای این جریان عادیسازی به راه انداختند تا جایی که استیون بنون در یک خبر اعلام کرد که ترامپ برای رأی آوردن در انتخابات ریاست جمهوری تنها به 100 زن فاحشه برای عدم اعتراض به تجاوز جنسی رشوه و حقالسکوت داده است، یعنی دنبال جا انداختن چنین مطلبی هستند که اگر رئیس جمهور تجاوز کرده است آن هم در چنین سطح وسیعی پس همه میتوانند تجاوز جنسی داشته باشند و مسئله زیاد مهمی نیست.
با این مناسبات منحط غرب باز هم پیشرفته است؟
خوب امروز نتایج بهم خوردن روابط از حالت فطری و طبیعی خود را در غرب میبینیم، چه کسی میتواند از آمارهای توالید نسل نامشروع در کشورهای آمریکایی و اروپایی و یا به رسمیت شناختن ازدواج همجنسبازان توسط پارلمانهای به اصطلاح پیشرفته غربی دفاع کند؟ و سوال این است که حتی با چنین وضعیتی در غرب باز هم باید به عنوان یک کشور پیشرفته به آنها بنگریم؟
جامعهای که علنی از روابط آزاد جنسی و حرامزادگی دفاع میکند اکنون استانداردهایش در کشور مسلمانی چون ایران محترم شمرده میشود چرا که نخبگان علمی و اجرایی کشور معتقدند که استانداردهایغرب را باید به رسمیت شناخت و نعل به نعل دارند کشور را به همان سمت میبرند.
اگر نگاهی به دانشگاه بیندازید دانشگاههای کشور ما میگویند استاندارد غرب است، اگر استاندارد در غرب ISI نوشتن است در کشور ما هم بدون چون و چرا همان پذیرفته میشود استاندارد غرب در حقوق، در بهداشت و حتی در کف خیابان چیست؟ همان را بیچون و چرا میپذیرند و در ایران پیاده میکنند مدام در سخنهای خود میگویند که استاندارد جهانی این است.
استاندارد غرب در مسائل جنسی چیست؟/ راز سند 2030 یونسکو
سوال این است در روابط جنسی استاندارد غرب چیست؟ آیا باید همانها استاندارد ایران شود؟ امروز استاندارد اخلاقی غرب در روابط جنسی صرفا عشق مطرح میشود حال این عشق میتواند همجنسبازی، زنا و خیانت همسران به یکدیگر باشد.
نقشه به رسمیت شناختن ازدواج همجنسبازان توسط کشورهای پیشرفته
راز سند 2030 که همه دلسوزان کشور نسبت به آن موضع گرفتند در چه بود؟ در سند 2030 بحث عشق را مطرح کردهاند تا به اسم عشق هم همجنسبازی را رواج دهند و هم خانواده را از هم بپاشانند در چنین سندی فرد با داشتن روابط متعدد نامشروع میداند که بچهای که دارد از همسرش نیست و از دیگری است اما به اسم عشق آن را بزرگ میکند و این را در قالب فرزندخواندگی به خورد جامعه میدهد و باز از همین بچههای به فرزندخوانده گرفته شده در جهت مطامع نامشروع جنسی خود استفاده میکنند.
چرا در سالهای جنگ تحمیلی موفق بودیم؟
در دوره جنگ تحمیلی در سالهای 64 و 65 ایران با اوجگیری توالید نسل مواجه است در آنجا سرمایه دولت خرج خانوادهمیشود در آن زمان دولت فاصله طبقاتی را حس میکرد به مردم کوپن میداد و اجازه شکلگیری طبقه اقلیت اشرافی برای چنگانداختن به منابع مردم را نمیداد، از ظهور و بروز تجملات و مصرفگرایی جلوگیری میکرد لذا فاصله طبقاتی نبود، سطح توقعات پایین بود و به راحتی ازدواج میکردند، افرادی که ازدواج میکردند راحت میتوانستند خانه گیر بیاورند و میتوانستند تا آخر عمر اجارهنشین باشند و مشکلی هم نداشته باشند.
سیاستهای اقتصادی بینالمللی در دهه 70 و تنازع بقا داروینی
اما با سر کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی و پذیرفتن سیاستهای تعدیل اقتصادی و صندوق بینالمللی پول یک اقتصاد کاملا مکانیکی، وحشتناک، غیراخلاقی براساس زیستشناسی داروین و تنازع بقا یعنی کنار زدن دیگران به هر قیمت برای دوام آوردن رقم و نظم اخلاقی جامعه بر هم خورد، و شنیدیم که عدهای گفتند برای توسعه باید عدهای زیر چرخهای آن له شودن و آن را طبیعی قلمداد کردند.
یک نفر میتواند همه امکانات مادی را صاحب باشد، انواع روابط مشروع و نامشروع جنسی را رقم بزند و عدهای حتی از داشتن یک همسر و یک اتاق برای زندگی حداقلی محروم شدهاند.
مسئولان فقر جنسی چه کسانی هستند؟
جالب است هم اکنون نیز که فقر جنسی در ایران چه در دختر و چه در پسر اوج گرفته است همانهایی که انواع و تعدد ازدواجهای دائم و غیردائم را دارند و برخوردارند باعث شدهاند نفرت جنسی به وجود بیاید به گونهای که دختران از پسران و یا پسران از دختران بدشان بیاید چرا که شرایط به حالتی انجامیده که جوانان نمیتوانند ازدواج کنند و دستشان به یکدیگر نمیرسد و این منجر به تنفر شده است.
وقتی دختر و پسر به علت نبود امکانات اقتصادی نمیتوانند رابطه مشروع و به هم دسترسی داشته باشند، از طرفی از روابط نامشروع هم هزاران مشکل اخلاقی، سلامتی و اجتماعی برایشان به وجود میآید لذا این عدم دسترسی سبب میشود که تنفر جنسی شکل بگیرد.
وقتی اقتصاد به سمت سرمایهداری و غربی شدن پیش رفت فرهنگ هم چهار نعل به سمت غربیشدن پیش رفت وحشتناکترین غیراخلاقیترین و ضد خانوادهترین اقتصاد، ضد فرهنگترین و ضد دینترین اقتصاد، اقتصاد دهه هفتاد است که براساس سیاستهای تعدیل ساختاری بینالمللی آنها را رقم زدند.
این سیاستهای وحشی اقتصادی آگاهانه پذیرفته شدهاند و غربیها و همانهایی که برنامهها را در ایران پیاده کردهاند میدانستند که چنین چیزی خواهد شد همان زمان که این سیاستهای اقتصادی در زمان هاشمی رفسنجانی شروع شد هشدار دادم که چنین مناسبات اقتصادی در غرب به همجنسبازی منجر شد چرا که ضد خانواده و ازدواج است و همین برنامهها در غرب نتیجهای جز این نداشته است.
امروز شاهدیم که دولتها و مجالس کشورهای غربی یعنی نخبگان سیاسی آنها یکی بعد از دیگری قانون ازدواج همجنسبازان را تصویب میکنند، گناهی که بابت آن خدا هرگز مماشات نکرده است و اشد عذاب را بر آن اقوام نازل نموده است، آیا میخواهیم به این سمت برویم؟
مدل جایگزین فمینیستها برای ازدواج چیست؟
در این جریان فمنیستها به اسم دفاع از حقوق زن تنها به افزایش همجنسبازی کمک کردهاند آنها گفتند که روابط زن و مرد در قالب همسری وجود نداشته باشد و گفتند زن برای خودش و مرد نیز برای خودش و ازدواج را ناعادلانه خواندند و نقشهای مردانه به زنان دادند چرا که میخواستند اقتصاد خودشان را جلو ببرند و نیاز به نیروی کار ارزان داشتند و زنان را مجبور کردند به عنوان نیروی کار ارزان در کارخانهها با ساعتهای کاری بالا و طاقتفرسا و حقوق ناچیز به کار گرفته شوند و زنانگی را از زنان گرفتند و لذا مدلی که در روابط جنسی خارج از ازدواج ارائه دادند این بود: زنان با زنان و مردان با مردان.
میزان روابط نامشروع خارج از ازدواج در کشورهای مختلف(نقشه جهانی خانواده سازمان ملل2017)
فمنیستهای در تفکر و عملکرد افراطی خود، روابط نامشروع خارج از ازدواج را که حتی خود نقشه جهانی خانواده سازمان ملل از آن به روابط خارج ازدواج و همباشی یاد میکند به عنوان مدل جایگزین خانواده در دامن جامعه بشری گذاشتند.
مردم نیازی به تجربه برنامههای شکست خورده ندارند
شاگردان فمنیستها در ایران نیز دنبال پیاده کردن همین برنامه هستند، در حالیکه هنوز جامعه ما رغبت به تشکیل خانواده و ازدواج دائم دارد و اگر مردم ما نخواهند در همان چاهی بیفتند که غرب رفته چه باید بکند؟
اگر امروز نوجوانی در آمریکا اسلحه به دست همکلاسیها و معلمهای خود را به رگبار میبندد و بعد میگوید من از جامعهای که به من پدر معرفی نکرده است انتقام گرفتم یا در فرانسه تظاهرات میلیونی علیه همجنسبازان برگزار میگردد نشان میدهد که غرب برنامه خوبی برای انسان نداشته است.
نتیجه غفلت از امر ازدواج و خانواده را جوامع بشری در اعصار مختلف تجربه کردهاند و لازم نیست که به اسم استاندارد از غرب دوباره همان را بیاوردند و پیاده کنند این موارد خود جامعه غربی را هم نجات نداده است.
منبع: دانشجو
انتهای پیام/