اگر مدافعان حرم نبودند، خانم میلانی کجا بود؟
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، در بیست و ششم فرودین سال ۱۳۹۰ تهمینه میلانی در مقام کارگردان فیلم «یکی از ما دونفر» در مقابل مسعود فراستی نشست و مسعودخان در یکی از شبهای عجیب و آرامش، چون میدانست طرف حسابش کیست در قالبی علمیتر فیلم میلانی را نقد کرد اما میلانی تاب نیاورد و به بهانهای واهی و به صورت ناگهانی در میان برنامه زنده گفت مگر می شود کسی در ایران زندگی کند و عقده ای نباشد؟ این اتفاق برای میلانی در حالی افتاد که در دولت دوم احمدینژاد فیلم «تسویه حساب» از این کارگردان رفع توقیف شد و توفیقی برای کارگردان کسب نکرد و فیلم یکی از ما دو نفر به یک شکست مفتضحانه برای کارگردان تبدیل شد.
اگر رفتارهاری فرامتنی میلانی را ارزیابی روانکاوانه کنیم در خواهیم یافت در مواقعی که میلانی در حوزه سینما مورد هجمه قرار میگیرد و جایگاهش به سخره گرفته میشود چنین واکنشهایی نشان میدهد. در واقع نوعی هوچگری به سبک همان فردی که توسط پلیس گرفتار شده بود و دائما فریاد میزند من و استالونه و آرنولد را کجا میبرید؟
تهمینه میلانی در فیلم «ملی و راههای نرفتهاش» از هر حقه نمایشی هنجارشکن استفاده کرد تا با جنجال فیلم خودش را مطرح کند. او خیلی دوست دارد در موقعیتی مشابه با فیلم نیمهپنهان قرار بگیرد. اما تصور نمیکرد که در یک اقدام غیر هماهنگ کاملا رسانهای، محتوای فیلم و گافهای فیلمنامهاش را هر دو جناح سیاسی و رسانههایشان مورد انتقاد قرار دهند. ماهنامه فیلم ارگان روشنفکران در حوزه سینما، دو نقد جانانه به قلم مصطفی جلالی فجر و آنتونیا شرکا منتشر کرد و هر رسانه اصولگرایی که نقدی در مورد فیلم ملی و راههای نرفتهاش منتشر کرد مبنای فنی فیلم ضعیف ملی و راهنرفتهاش را دستمایه نقد قرار داد در عوض میلانی به شکلی کاملا هیستریک و عصبی پاسخ انتقادات سینمایی را سیاسی – اجتماعی میداد.
چرا سینمای تهمینه میلانی «ارتجاعی و سادیستی» است؟
پیامد انتقادات گسترده روشنفکران به «ملی و راههای نرفتهاش» کار دست میلانی داد. میلانی فیلمسازی است که تحمل و آستانه نقد پذیریاش بسیار پایین است اگر به اثرش نقدی داشته باشید ناگهان واکنشی از خودش نشان میدهد که غیر قابل جبران است. نمونهاش در ابتدای متن ذکر شد. ناگهان فریاد میزند مردم ایرانی عقدهای هستند، یا ممکن است فراتر برود و اطوارهای سیاسی از خودش نشان میدهد که غیر قابل جبران است. تصور کنید نزدیک به دو ماه به صورت مدوام، رسانههای مستقل مبادرت به نقد فیلم میلانی کردهاند و او نتوانسته به ضعفهای گسترده آثارش پاسخ درخوری بدهد اکران فیلمش در شکلی مفتضحانهبه پایان رسیده و به شکل طبیعی و ارگانیک با تحلیلی روانکاوانه، تهمینه میلانی مثل صدها بشکه باروت آماده انفجار است.
*ماجرای هتک حرمت به مادر شهید چه بود؟
لیلا حاتمی بازیگر طی اظهاراتی در جشنواره فیلم برلین از عاملان اغتشاشات اخیر در ایران حمایت کرد. گفتههای او واکنشها و انتقادات تندی را از سوی کاربران و مردم در پی داشت. در همین خصوص مادر یکی از شهدای مدافع حرم بهنام شهید حسن قاسمی دانا، پس از اطلاع از گفتههای لیلا حاتمی در مقابل رسانههای خارجی و بیاعتنایی او نسبت به خون جوانانی که برای دفاع از حریم حرم بانوی استقامت زینب (س) و نیز پاسداری از این مرز و بوم جان خود را فدا کردهاند، ابراز نارضایتی کرد و ضمن تنظیم دادخواستی علیه حاتمی، از مادران شهدای دیگر نیز دعوت کرد تا او را حمایت کنند.شهید حسن قاسمی دانا در ۲۵ فروردین ۱۳۹۳ داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) عازم سوریه شد و یک ماه پس از رفتنش در تاریخ ۲۵ اردیبهشت همان سال طی عملیات امام رضا (ع) به دست نیروهای تکفیری به مقام رفیع شهادت نائل شد. گفتههای مادر این شهید در ویدئوی منتشر شد.
تهیمنه میلانی ذیل ویدئوی منتشره نوشت در اینستاگرامش: این ویدئو را چند نفر در تلگرام با کلمات تمسخرآمیز برایم فرستادهاند. البته اگر این بانو فرزندی از دست داده جای تاسف است اما چه ربطی به لیلای سینمای ما دارد! شهید حرم مورد نظر ایشان که علت شهادت ایشان، مورد بحث و اعتراض بسیاری از ایرانیان است. کجای صحبتهای لیلا خانم در برلین بود. ایشان به کشته شدن ۲۵ انسان در اعتراض عمومی مردم اعتراض داشتند که حتما پدر و مادری داشتند که این روزها عزادارند و ربطی به مورد اشاره ایشان ندارد.
در مقدمه این متن با اشاره به روانکاوی خانم میلانی نوشتیم که منتظر بودیم یک واکنش دور از تصور افکار عمومی از ایشان سر بزند و عباراتی نسنجیده در صفحات مجازی منتسب به ایشان منتشر شود. اما در مورد هتک حرمت مادر شهید و اتهام زنی به ایشان باید پاسخ خانم میلانی را به گونه دیگری داد. به عنوان یک شهروند عادی و بدون هیچ قضاوت سیاسی فرض کنیم که اصلا انقلاب نشده بود.
اگر روند سینمای قبل از انقلاب ادامه پیدا میکرد زنان فرصت فیلمسازی و کارگردانی در سینما پیدا میکردند؟ تنها زن کارگردان قبل از انقلاب «شهرزاد رقاص» بود که پس از کلی تلاش موفق به ساختن تنها یک فیلم شد. زنان در جریان سینمای قبل از انقلاب تنها فرصتی که برای فعالیت هنری داشتند، برهنه شدن و رقصیدن بود. پس اگر سرکارخانم، فرصت ورود به عرصه کارگردانی پیدا کردهاند تنها دلیلش انقلاب بوده و اگر انقلاب نمیشد محدوده فعالیت ایشان قطعا منحصر میشد به فعالیتهای شهرزاد، که از قضا ایشان هم مثل خانم میلانی از گماردههای دفتر آقای کیمیایی بودند.
حالا اگر انقلاب به لطف همین مدافعان حرم استمرار پیدا نمیکرد و مدافعان حرم نبودند، خانم میلانی باید راه شهرزاد را ادامه میدادند. تصور کنید مدافعان حرم نبودند و داعش به مرزهای ایران میرسید، به شکل طبیعی خانم میلانی همراه خانواده راهی آمریکا میشدند. آنجا که نمیتوانند با مدرک مهندسی خود پز بدهند چون آمریکا پر از مهندسهای کارتن خواب است. در حوزه فیلمسازی هم با این سینمای سطح پایین امکان فعالیت پیدا نمیکردند. ایشان در خوشبینانهترین حالت مثل خواهرشان باید آبدارچی طپش تی وی میشدند. مریم میلانی خواهر ایشان سالهای به عنوان آبدارچی شبکه طپش فعالیت میکردند و چون خواهر ایشان در ایران کارگردان بود گاهی به عنوان مجری (محض آبروداری) استفاده میشد. کارمندان طپش گواهی میدهند که هر موقع دورهم جمع بودند به مریم میلانی سفارش چایی میدادند، چون طپش یک شبکه فارسی زبان دورهمی است.
خواهران میلانی به اتفاق استعداد زیر متوسطی دارند و همین استعدادهای زیر متوسط در محیط امن جمهوری اسلامی فرصت عرض اندام داشتند و گرنه خانم میلانی هم مثل خواهرشان در صورت نبود مدافعان حرم و رسیدن داعش به مرزهای ایران باید آبدارچی شبکه طپش میشد.
منبع: مشرق
انتهای پیام/