صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۷:۳۴ - ۱۲ تير ۱۳۹۴

حل مسئله PMD پیش از اجرای برجام، شرط طرف ایرانی برای مقابله با تکرار پروژه «مرلین»

مصطفی دهقان- وین: در سال 1997، بیل کلینتون، رییس‌جمهوری وقت آمریکا مجوزی محرمانه صادر کرد که بر اساس آن سرویس جاسوسی آمریکا برنامه‌ای چندوجهی برای خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران را آغاز کند.
کد خبر : 26397

بر اساس آن مجوز و در جهت اجرایی کردن یکی از جنبه‌های خرابکاری هسته‌ای، در سال 2000، سازمان سیا برنامه‌ای تدارک دید که با کمک یک مهندس هسته‌ای شوروی سابق، اطلاعاتی ناقص و دستکاری‌شده درباره ساخت بمب هسته‌ای را به ایران منتقل کند. این مهندس هسته‌ای 3 سال تلاش کرد تا ارتباطی مستقیم با دانشمندان هسته‌ای ایران یا یکی از مقامات رسمی ایران پیدا کند و این اطلاعات دستکاری‌شده را به ایرانی‌ها بدهد. نهایتاً در سال 2003 و درحالی‌که هیچ مقام یا دانشمند ایرانی حاضر به ارتباط‌گیری با این مهندس هسته‌ای نشد، وی با فشار سازمان سیا، نقشه دستکاری‌شده ساخت بمب هسته‌ای را در صندوق پست ساختمان نمایندگی ایران در وین انداخت.


البته پاکت محتوای این نقشه که سازمان سیا تدارک دیده بود حاوی یک نامه کوتاه دیگر هم بود که خود مهندس هسته‌ای به آن پاکت اضافه کرده بود. وی در این نامه نوشته بود که نقشه بمب هسته‌ای را مطالعه کرده و متوجه شده است که بخشی از اطلاعات آن دستکاری‌شده است و وی حاضر است اطلاعات درست در مورد آن بخش‌ها را به ایرانی‌ها بدهد.


نمایندگان رسمی کشورمان پس از دریافت این نقشه، آن را بایگانی کردند و هیچ گامی در جهت حرکت به سمت تولید بمب هسته‌ای انجام ندادند. این آن مسئله‌ای بود که آمریکایی‌ها انتظارش را نداشتند. پروژه‌ای که شرح آن داده شد اسم رمز «پروژه مرلین» را داشت و بعد‌ها توسط یک افسر اطلاعاتی آمریکایی به نام جفری استرلینگ به رسانه‌ها درز کرد. جیمز ریزن، نویسنده آمریکایی روزنامه نیویورک‌تایمز، در کتاب «وضعیت جنگی» با استفاده از اطلاعات جفری استرلینگ این ماجرا را افشا کرد و بر اساس این افشاگری، از یک‌سو جفری استرلینگ به اتهام افشای اسرار محرمانه دولتی محاکمه شد و از دیگر سو پرونده‌ای برای کاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی دولت نخست جرج بوش پسر، تشکیل شد.


مرلین، اتوبانی به سمت جنگ


پروژه مرلین و شکست آمریکا در به سرانجام رساندن آن، یکی از نمونه‌های تلاش چندوجهی آمریکا در زمان بوش پسر برای ایجاد پرونده ساختگی متهم ساختن ایران به انحراف برنامه هسته‌ای صلح‌آمیزش بود. این برنامه وجوه دیگری نیز داشت. در بخش‌های دیگری از این پروژه از امکانات یکی از گروه‌های اپوزیسیون‌ در خارج از کشور استفاده شد و عملاً افشای عکس‌های ساختگی و اتهام‌های رسانه‌ای به این گروه واگذار شد. این اطلاعات قبل از عرضه رسانه‌ای توسط نماینده این گروه، از سوی ماموران امنیتی آمریکایی در اختیار یک رابط قرار می‌گرفت ولی در کنفرانس خبری این گروه این‌گونه ادعا می‌شد که این اطلاعات توسط افراد مرتبط با آن سازمان در ایران جمع‌آوری شده است. هدف از اجرای این بخش از عملیات این بود که افکار عمومی غربی را مجاب کنند که اطلاعات مربوط به انحراف ایران از برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای نه فقط از سوی غربی‌ها که از سوی خود ایرانی‌های مخالف حکومت هم تأیید شده است.


در عملیاتی دیگر، آمریکایی‌ها با ایجاد تحریم‌های هوشمندانه در مورد کالاهایی با کاربرد دوگانه، تلاش می‌کردند که خرید این کالاها توسط ایران در بازار سیاه یا با استفاده از نفر سوم را تحت عنوان خریدهای ایران برای ساخت بمب هسته‌ای جلوه دهند. برای مثال آن‌ها یک قطعه مهم در صنعت پتروشیمی را که خود آن قطعه یا آلیاژ به کار رفته در آن می‌توانست برای ساخت بمب اتمی هم کاربرد داشته باشد، تحریم می‌کردند و زمانی که نمایندگان ایرانی آن قطعات را برای صنایع پتروشیمی از بازار سیاه تهیه می‌کردند، آمریکایی‌ها مدعی می‌شدند که ایران تلاش کرده قطعات و مواد مورد نیاز برای ساخت بمب هسته‌ای را تهیه کند.


یکی دیگر از وجوه این نقشه پیچیده، تمرکز بر مقالات دانشمندان هسته‌ای ایران بود. بر این اساس آمریکایی‌ها در یکی از استنادات خود به مقاله‌ای ارجاع می‌دهند که داریوش رضایی‌نژاد در مورد چاشنی‌های انفجاری نوشته است. این مقاله که به صورت عمومی و رسمی در پایگاه‌های علمی داخل و خارج کشور منتشر شده بود و هیچ بخش مخفی‌ای نداشت، بعد‌ها به یکی از ادعاهای غربی‌ها درباره تلاش ایران برای ساخت بمب هسته‌ای تبدیل شد. ترور داریوش رضایی‌نژاد توسط دستگاه امنیتی اسراییل به این دلیل بود که ایران راهی برای اثبات واهی بودن ادعاهای غربی‌ها در اختیار نداشته باشد.


همه این موارد که در بالا شرح داده شد و بسیاری از عملیات‌های مخفی دیگر، پایه‌های آن‌ چیزی را می‌‌سازند که اکنون به PMD یا «ابعاد احتمالاً نظامی برنامه هسته‌ای ایران» معروف شده است. پروژه‌ای که نام PMD را بر پیشانی دارد اگرچه با فرمان محرمانه کلینتون دموکرات شروع شده بود، با شدت تمام در زمان 8 ساله ریاست جمهوری نئومحافظه‌کاران در کاخ سفید دنبال و وجوه مختلف آن عملیاتی شد.


بوش پسر نقشه‌ای خیال‌بافانه برای خاورمیانه داشت و می‌خواست که 3 کشور افغانستان، عراق و ایران را با حمله نظامی تسخیر کند. دو بخش این نقشه سه ضلعی با حمله آمریکا به افغانستان و عراق اجرایی شد ولی زمانی که نوبت به ایران رسید تمام تحلیلگران اقتصادی و نظامی به دولت آمریکا اعلام کردند که واشنگتن دیگر نمی‌تواند وارد جنگ جدیدی شود و هزینه‌ سیاسی، اقتصادی و نظامی حمله آمریکا به ایران بسیار سنگین و ریسک اجرای آن بسیار بالا خواهد بود.


در حقیقت این پروژه که به‌موازات پروژه وجود سلاح کشتارجمعی در عراق کلید خورده بود در نهایت عقیم ماند. از دیگر سو بعد از حمله نظامی به عراق هم مشخص شد که تمامی ابعاد پروژه عراق ساختگی و نادرست بوده و هیچ سایت یا انبار سلاح شیمیایی و کشتارجمعی در عراق پیدا نشد.


پرونده‌ای که ساختمان تحریم در آن قرار دارد


از این نظر PMD پرونده‌ای است که دلیل ایجاد آن، زمینه‌سازی برای شکل‌دادن به اجماع جهانی برای حمله نظامی به ایران بود. در زمان ریاست محمد البرادعی بر آژانس انرژی اتمی، نماینده آمریکا در آژانس، تمامی مستندات ساختگی این پروژه را به شکل پرونده‌ای قطور و به آژانس تحویل داد ولی البرادعی با مقاومت در برابر آمریکا اعلام کرد که این پرونده دستکاری‌شده و جعلی است و حاضر نشد آن را در گزارش‌های آژانس درباره ایران اعلام کند. نهایتاً با فشار نماینده آمریکا، البرادعی تنها حاضر شد که این پرونده را به نماینده ایران ارجاع دهد و از ایران بخواهد که اگر پاسخی به ادعای آمریکایی‌ها دارند به آژانس اعلام کند. ایران با بررسی این پرونده، پاسخی حقوقی و فنی به این ادعاها داد و تمامی مستندات آن را جعلی و دستکاری‌شده خواند. تا زمانی که البرادعی در آژانس حضور داشت به‌رغم فشار بسیار زیاد آمریکا، وی حاضر نشد موارد مطروح در این پرونده را در گزارش‌های رسمی آژانس وارد کند ولی با روی کار آمدن آمانوی ژاپنی که ریاستش بر آژانس را مدیون لابی قدرتمند آمریکا می‌دانست، وی بلافاصله سرفصل جدیدی در گزارش‌های رسمی آژانس درباره ایران ایجاد کرد که همین PMD خوانده می‌شود. در حقیقت همین PMD و البته کم‌کاری تیم دیپلماتیک هسته‌ای ایران در زمان دولت احمدی‌نژاد بود که نهایتاً سبب شد پرونده ایران از شورای حکام آژانس به شورای امنیت فرستاده شود و قطع‌نامه تحریمی 1929 علیه ایران صادر شود.


چیزی که غرب نمی‌خواهد از دست بدهد


سرانجام شبکه تحریمی آمریکا و کشورهای غربی علیه ایران با استفاده از PMD بافته شده است. در بعد تحریمی این پروژه، دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه‌داری برای تروریسم و اطلاعات مالی آمریکا، کشور به کشور و شرکت‌به‌شرکت در جهان سفر می‌کرد و نقشه ایجاد یک شبکه تحریمی پیچیده علیه ایران را سامان می‌داد. در این شبکه تحریمی، از پایین‌ترین سطوح قانون‌گذاری یعنی مجالس ایالتی تا پارلمان‌ کشورها و اتحادیه‌های منطقه‌ای و نهایتاً شورای امنیت سازمان ملل، قوانینی بازدارنده برای هرگونه تجارت با ایران وضع کردند و حتی در بخش‌های انسان‌دوستانه که قرار بود از شمول این شبکه تحریمی خارج باشد، با ارتباط‌گیری مستقیم وزارت خزانه‌داری آمریکا و انذار آن‌ها، عملاً بی‌سابقه‌ترین شبکه تحریم‌های مالی، اقتصادی را علیه کشورمان ایجاد کردند.


دلبستگی عاطفی غرب به تحریم‌ها


ایجاد این شبکه تحریمی پیچیده برای طرف غربی قریب به یک دهه به طول انجامیده است و بسیاری از سیاستمداران غربی با ملیت‌های مختلف درگیر ایجاد آن بوده‌اند. از این رو است که اکنون و در زمانی که باید بین تحریم و توافق هسته‌ای با کشورمان یکی را انتخاب کنند چنین لجوجانه تلاش می‌کنند که دست‌کم سایه‌ای از آن را بر سر ایران حفظ یا اینکه مکانیسمی برای برگشت‌پذیر بودن آن‌ها ایجاد کنند.


یکی از دلایل مهم و اساسی طولانی‌شدن روند مذاکرات هسته‌ای همین دلبستگی عاطفی غربی‌ها به فرزند 10 ساله‌شان یعنی تحریم‌ها و زمینه رشد و نمو آن یعنی PMD است. بخش عمده‌ای از مخالفت‌های سیاسی با توافق هسته‌ای در سمت غربی به همین علقه عاطفی برمی‌گردد. جمهوری‌خواهان آمریکایی که بخش عمده‌ای از این شبکه درهم‌تنیده را ایجاد کرده‌اند، لغو تحریم‌ها و کنار گذاشتن PMD را بی‌حیثیتی سیاسی برای دوره زمامداری‌شان در کاخ سفید می‌دانند. گویی هر آنچه کاشته بودند اکنون با آتش توافق هسته‌ای با ایران به خاکستر بدل شود.


ایران و حذف پاشنه آشیل توافق هسته‌ای


بعد از شروع دور جدید مذاکرات هسته‌ای در سال 1392، ایران با یک استراتژی مشخص وارد مذاکرات شد: PMD باید حل شود و اجرای توافق هسته‌ای زیر سایه آن قرار نگیرد. در حقیقت در مواجهه با مشکل بغرنج PMD، ایران دو راه داشت: یا اینکه PMD را از روی میز مذاکره بردارد و توافق را منهای پرونده PMD به پیش ببرد یا اینکه PMD را همزمان با بحث توافق هسته‌ای به سرانجام برساند. ایران راه دوم را انتخاب کرد.


بر اساس این استراتژی، ایران «چارچوب همکاری با آژانس» را که در سال 1391 با آژانس توافق شده بود، مبنای حل پرونده PMD قرار داد و آن را به گروه ۱+۵ اعلام کرد. بر اساس شرط معین ایران توافق نهایی زمانی از سوی ایران اجرایی خواهد شد که مسئله PMD پیش از روز اجرای برجام بسته شده باشد. در حقیقت ایران به‌خوبی می‌داند که باز ماندن پرونده PMD همواره به طرف غربی امکان خواهد داد که بهانه‌ای برای اتهام‌زنی به ایران و غیرعادی‌ جلوه دادن فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان در اختیار داشته باشند. این بهانه می‌تواند نهایتاً به نطفه ایجاد شبکه تحریمی جدید و یا نوع دیگری از فعالیت خصمانه علیه ایران منجر شود. ایران تحت هیچ شرایطی حاضر نیست توافق هسته‌ای دارای چنین پاشنه آشیلی باشد.


حل مسئله PMD، از این جهت به شرطی اساسی و مهم از سوی هیات ایرانی بدل شده است و سفر روز گذشته آمانو به تهران و حضور مکرر وی در جلسات هتل کوبورگ هم برای یافتن راهی منطقی برای بستن این پرونده بوده است. خواسته مشخص ایران درباره بستن پرونده PMD این است که اولاً آژانس سؤالات PMD را از حالت کیفی و استنباطی به سوالاتی کمی و قابل سنجش تبدیل کند و دیگر اینکه گزارش خود را درباره PMD در فرایندی حداکثر دو تا سه ماهه و قبل از روز اجرای برجام منتشر و رسماً مختومه شدن پرونده PMD را اعلام کند.


وسواس‌های دقیق و تعیین‌کننده تیم ایرانی برای ایجاد راهی حقوقی مستدل و قابل سنجش برای حل PMD شاید سبب طولانی‌شدن روند مذاکرات شده است ولی بی‌شک دلیلش این است که یافتن راهی برای حل قطعی و نهایی این پرونده که شبکه تحریم‌ها بر آن سوار شده است، آن‌قدر مهم و تعیین کننده است که به زعم اعضای تیم مذاکره‌کننده بدون تامین این خواسته، ایران تمایلی به توافق هسته‌ای نخواهد داشت.


فرمان سیاسی حل PMD صادر شده است


چون ایجاد مسئله PMD که در حقیقت فونداسیون تحریم‌ها بر زمینه آن چیده شده است، با فرمان سیاسی غرب به سرویس‌های امنیتی کلید خورده است، حل شدنش هم به فرایندی سیاسی نیاز دارد. آمریکا به عنوان ایجادکننده چنین پرونده‌ای در اتحاد سیاسی با کشورهای اروپایی به عنوان مروجان آن، باید تصمیم بگیرند که حاضرند زمینی را که تحریم‌ها در آن قرار دارد، تعطیل‌شده و بلااستفاده اعلام کنند یا نه.


آنچه از سفر آمانو و نتایج آن تاکنون در رسانه‌ها اعلام شده است حکایت از آن دارد که فرمان سیاسی حل مسئله PMD از سوی جان کری و وزیران اروپایی به آمانو داده شده است. اکنون زمان آزمون بزرگ برای آژانس فرا رسیده است. حصول توافق هسته‌ای منوط به عزم آژانس برای بستن PMD تا دو سه ماه آینده است. اگر آژانس آمادگی‌اش برای انجام این کار را اعلام کند (که گویا اعلام کرده است)، ایران در فاصله حصول توافق تا شروع گام سوم یعنی روز اجرای برجام به آژانس فرصت خواهد داد تا PMD را مختومه اعلام کند و تنها در این صورت است که برجام و در حقیقت پروتکل الحاقی اجرایی خواهد شد.


انتهای پیام/

ارسال نظر