صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۴۳ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۶
محمد صرفی*

اژدهای هفت سر و یک سؤال ساده

عدالت جزو معدود مفاهیم و آرمان‌هایی است که تقریباً هیچ دین، مکتب فکری، اندیشه سیاسی و فرهنگی نتوانسته و نمی‌تواند از کنار آن به سادگی عبور کند.
کد خبر : 263248

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، عدالت جزو معدود مفاهیم و آرمان‌هایی است که تقریباً هیچ دین، مکتب فکری، اندیشه سیاسی و فرهنگی نتوانسته و نمی‌تواند از کنار آن به سادگی عبور کند. مروری گذرا بر آموزه‌ها و تعالیم اسلامی نیز نشان می‌دهد این آرمان به شدت مورد توجه و تاکید بوده است. احادیث بسیار ائمه معصوم علیهم‌السلام در باب عدالت، گویای اهمیت و جایگاه این مسئله در منظومه فکری آن بزرگواران است، از جمله؛
- رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: عادل‏ترین مردم کسى است که براى مردم همان را بپسندد که براى خود مى‏پسندد و براى آنان نپسندد آنچه را براى خود نمى‏پسندد.
- حضرت علی(ع): عدالت بهتر از شجاعت است زیرا اگر مردم همگى عدالت را درباره همه بکار گیرند از شجاعت بى‌نیاز مى‌شوند.
- امام صادق(ع): سه چیز است که همه مردم به آنها نیاز دارند: امنیّت، عدالت و آسایش.
- حضرت علی(ع): خداوند عزوجل بر پیشوایان عادل واجب کرده که سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقیر را، فقرش برآشفته نکند.
- حضرت فاطمه(س): خداوند عدالت را براى آرامش دل‏ها، واجب کرد.


عدالت جنبه‌های گوناگونی دارد و تقریباً در تمام ابعاد و میدان‌های زندگی و اجتماع قابل ارزیابی و مطالعه است. یکی از جنبه‌های این آرمان که بیش از سایر جنبه‌ها به چشم آمده و همگان به صورت روزمره و ملموس با آن سر و کار دارند، عدالت اقتصادی است. اگر عدالت اقتصادی را همچون آفتابی تابان و زندگی‌بخش بدانیم، در برابر آن تاریکی و سرمای جانسوز فساد اقتصادی است و در واقع نسبت این دو مفهوم (عدالت و فساد) بیانگر وضع موجود است. هرچه ابرهای تیره فساد پراکنده و کمتر شوند، آفتاب عدالت بیشتر خواهد تابید و هرچه این ابرهای مسموم بیشتر و متراکم‌تر شوند، نور و گرمای کمتری در کار خواهد بود. از این رو راه دستیابی به عدالت، مبارزه با فساد است. مبارزه با فساد در سخن و شعار آسان، اما در عمل بسیار سخت و پیچیده و مردافکن است. نکات زیر تنها چند نمونه از بایدها و نبایدها و پیچ و خم‌های این مسیر صعودی و البته صعب‌العبور به سوی خورشید عدالت است.


برای مبارزه با فساد به عنوان یک پدیده اجتماعی باید به ریشه‌های آن توجه کرد. اگرچه این پدیده اجتماعی است اما عامل آن افراد هستند که گاه به صورت شخصی و گاهی به صورت تشکیل گروهی مخفی و دست در دست یکدیگر – البته به صورت پنهانی و نامرئی- فساد را رقم می‌زنند. «وانگ ان‏شیه» دولتمرد و اندیشمند چینی که هزار سال پیش می‌زیست و درپی اصلاح جامعه زمان خویش و مبارزه با فساد بود، دو عامل را باعث بروز فساد می‌دانست؛ 1- مردان بد 2- قانون بد. راهکار او برای مبارزه چنین بود؛ داشتن؛ 1-صاحبان قدرت دارای سطح بالای اخلاق و تهذیب شخصی 2- قوانین کارآمد و منطقی.


اگر قوانین را نیز زائیده مدیران و مسئولان بدانیم –که در واقع چنین است- باز هم به نکته نخست می‌رسیم؛ صاحبان قدرت باید از سطح بالای اخلاق و تهذیب نفس برخوردار باشند. چهارصد سال بعد ابن خلدون – اندیشمند مشهور دنیای اسلام- به نحوی همین مضمون را بیان می‌کند و می‌گوید ریشه اصلی فساد تمایل به زندگی تجملی در گروه حاکم است. تامین هزینه سنگین زندگی تجملی، آنان را ناچار به ورود به معاملات مفسدانه می‌کند.


از آنجا که همیشه منابع ثروت نسبت به تقاضا کمتر بوده‌اند، وقتی گروهی به شکل مفسدانه و تبعیض‌آمیز به کسب ثروت روی بیاورند، نتیجه آن فقر و تنگی معیشت در جمعیتی به مراتب بیشتر در جامعه خواهد بود. این معادله معکوس – برخورداری افراطی گروهی اندک در برابر سختی معیشت جمعیتی بزرگ- از چنان اهمیتی برخوردار است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی بسیار مهم و اخیرشان (29 بهمن در دیدار مردم تبریز) از آن به عنوان «ارتجاع» یاد کرده و اینگونه هشدار می‌دهند؛ «من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم. ما اگر به سمت ‌اشرافیگری حرکت کردیم، این رفتن به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای توجّه به طبقه‌ ضعیف، دل‌سپرده‌ طبقات مرفّه و زیاده‌خواه در کشور شدیم، این حرکت به سمت ارتجاع است.»


البته اینجا نکته ظریف و حساسی وجود دارد که عدالت‌طلبی و مبارزه با فساد نباید به مبارزه با ثروت و دشمنی با ثروتمندان تعبیر و تفسیر شود. فساد آنجا شکل می‌گیرد که ثروت به صورت مطلق و بدون هیچ ضابطه، قید و شرطی درباره چگونگی بدست آوردن آن، مورد استقبال و تمجید واقع شود. برخی اندیشمندان مرحله حاد فساد را آنجایی می‌دانند که جامعه، ثروتمندان را مورد تکریم قرار می‌دهد و به دنبال رسیدن به جایگاه آنان است، بدون آنکه این پرسش را مطرح کند؛ «کسب ثروت از چه راهی؟»


آنچه هزار سال پیش اندیشمند چینی «وانگ ان‏شیه» درباره لوازم مبارزه با فساد (دارا بودن سطح بالای اخلاق و تهذیب شخصی) گفت را می‌توان اینگونه در کلام رهبر معظم انقلاب، به تفصیل مورد توجه قرار داد؛ «عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنوی عالم وجود و کائنات نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد. خیلی از ماها نیت‌هایمان خوب است و با نیتِ خوب وارد می‌شویم؛ اما نمی‌توانیم این نیت را نگه داریم؛ این نیت در اثنای راه به موانعی برخورد می‌کند؛ سایش پیدا می‌کند؛ کمرنگ و ضعیف می‌شود و احیاناً یک جاذبه‌ قوی معارضی دل را -که جایگاه نیت، دل است- به سوی خودش جذب می‌کند؛ یک وقت نگاه می‌کنید، می‌بینید اصلاً نیت رفت؛ نیت یک چیز دیگر شده؛ آن وقت راه انسان عوض می‌شود. اگر می‌بینید بعضی‌ها «ربّنا اللَه» را گفتند، اما امروز به‌جای کعبه رو به بتکده دارند؛ شعار خوب را دادند، اما امروز 180 درجه در جهت عکس آن شعار حرکت می‌کنند، عاملش این است؛ نتوانستند نگه دارند. چرا نتوانستند؟ چون در اثنای راه، جاذبه‌ها پیدا می‌شود.»


نکته درخور تامل و عجیب آنجاست که این سخنان در نخستین روزهای آغاز به کار دولت نهم در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت بیان شده است. مرور آن سخنان که 12 سال از بیان آن می‌گذرد و تطبیق آن با مواضع و وضعیت امروز برخی از مدعیان عدالت‌طلبی برای اهل بصیرت، معانی و درس‌های بسیار دارد که باید در جای خود به آن پرداخت.


اگر بپذیریم که امروز کشور با وجود دستگاه‌ها و نهادهای مختلف نظارتی، با معضلی به نام فساد روبروست، ماجرا از دو حال خارج نیست. یا مدیران و مجریان امر نظارت از ابتدا به‌درستی انتخاب نشده‌اند و یا در روند کاری خود و راه سخت نظارت، دچار فرسایش و انحراف شده‌اند. بررسی میزان کارآمدی سیستم‌های نظارتی، کاری علمی و لازم است و نمی‌توان درباره آن بدون تحقیق رای قطعی صادر کرد اما اجمالاً می‌توان گفت آلوده کردن مسئولان نظارتی به درآمدهای شبه قانونی یکی از علل این ناکارآمدی است. وقتی مسئول حراست فلان بانک یا دستگاه را عضو هیئت مدیره یک یا چند شرکت زیرمجموعه می‌کنند و زندگی‌اش با چرب و شیرین زندگی تجملی آشنا می‌شود، چگونه می‌توان از او انتظار داشت مو را از ماست بکشد؟!


یکی از شگردهای اصلی و همیشگی و البته کارآمد! افراد مفسد آن است که فساد را گسترده و عمیق و همه‌گیر نشان دهند و بیان کنند تا با جا انداختن افکار مسمومی مانند «همه فاسد شده‌اند»، «دیگر برای اصلاح راهی نیست»، «دست همه در یک کاسه است» و امثال اینها، انگیزه مبارزه و برخورد را ضعیف کرده و حتی از بین ببرند. یکی از گلوگاه‌های مهم برای آغاز جدی مبارزه، تلاش برای یافتن پاسخ این سؤال به ظاهر ساده است؛ چند مسئول نظارتی همزمان در چند و کدام شرکت‌ها مسئولیت و عایدی دارند؟ در آینده درباره راه و رسم مبارزه شمشیر عدالت با اژدهای هفت‌سر فساد بیشتر خواهیم نوشت.


منبع: کیهان


انتهای پیام/

ارسال نظر