صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کورش شجاعی*

کوثر بی تکرار

او همان است که فقط خدای «قدر» و «فاطمه آفرین» و حضرت ختم المرسلین و امیرالمومنین و پس آن گاه ائمه معصومین و اولاد طاهرینش می شناسندش و بس.
کد خبر : 261877

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، آن مخدّره صاحب جلال پُرمنزلت عالی مقام نزد آفریدگار ذوالجلال که بود که حضرتش را، پروردگار عالمیان «کوثر» نام نهاد و او را «عطیه» ای گران مقدار و بی مانند تقدیر فرمود و بعد از چلّه روزه داری حضرت مصطفی و افطار به طعام بهشت باری تعالی بر دامن و جان پاک خدیجه کبری نهاد، آن کوثر جوشیده از جان مصطفی و آن منصوره هر دو عالم و نور هر کوکب و خورشید و سما ، آن دخت و دردانه حبیب خدا، آن زهره زهرای آسمان و زمین که بود و خداوند علی اعلی خلقت و وجود طاهره اش را چگونه رقم زد که هم کوثر باشد و هم «خیر کثیر» ، هم سرالاسرا خم غدیر، هم مصداق اتّم آیه «تطهیر» هم لب اللباب شب قدر و تقدیر. همان شب که خدای خالق «قدر» و «غدیر» از «هزار ماه» برترش آفرید و «قدر» و منزلتش را بی منتها گردانید.


او همان است که فقط خدای «قدر» و «فاطمه آفرین» و حضرت ختم المرسلین و امیرالمومنین و پس آن گاه ائمه معصومین و اولاد طاهرینش می شناسندش و بس . زهرای مرضیه همان بانوی مجلله و منصوره ای است که اعظم پیامبران این دردانه زمین و زمان را «ام ابیها» نامید از بس که فاطمه اش مهربان بود و دلسوز و غمخوار پدر و پیر و مراد و پیامبر خویش.


دخت رسول خاتم آن چنان نزد خدا عزیز و هم در جان مصطفی گران مایه بود که هر آن گاه بر پیامبر همان سرور و سالار انبیا و همان که خداوند در جلالت قدر و منزلتش فرمود «لولاک لما خَلقتُ الافلاک» وارد می شد حضرتش «قام الیها» آری تمام قد جلوی پای فاطمه اش می ایستاد و به این هم راضی نمی شد آن حبیب خدا و به سوی فاطمه اش روان می شد و باز هم آرام نمی گرفت تا بر پیشانی و حتی دست فاطمه بوسه می زد و می فرمود: از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم. خدایا قدر فاطمه ات چه بود و چیست که حضرت ختمی مرتبت این «بهانه آفرینش» با او این چنین رفتار می کند.


این فاطمه، این الگوی علم و عصمت و کرامت و حامی و جانفدای امامت و ولایت چگونه همسری بود در خانه علی، همان علی که می فرمود اگر همه حجاب ها و پرده ها کنار برود ذره ای به ایمان علی افزون نمی شود. آری فاطمه آن گونه بود که مولا می فرمود: با نگاه به چهره فاطمه همه غم ها و رنج ها و زخم هایم التیام می یابد. اما آن محترم و محبوب نزد آفریدگار عالمیان چگونه مادری بود، مادری که خداوند حکیم ارحم الراحمین حسن و حسین و زینب و ام کلثوم را در دامنش پرورید و از ادامه و برکت همان دامن و کوثر و آیه تطهیر، ائمه معصومین و «بقیة ا... الاعظم» به امامت و ولایت امت حضرت خاتم برگزیده و «منصوب» و «منصوص» شدند.


زهرای اطهر را خداوند تا کجا منزلت بخشید که هم عطیه باشد و کوثر و خیر کثیر، هم دخت و مرید تامّ نبوت ، هم همسر و مدافع و جانفدای ولایت و هم مادر امامت.


خدایا اما نمی دانم!! چه شد که زهرای صاحب چنین منزلت ها و مرتبت های الهی پس از رحلت پیامبر و پیر و مراد و پدرش در هر نماز صبح و شام طلب رهیدن از این دنیا و پیوستن به حضرت مصطفی می کرد؟! همان فاطمه ای که هم خودش و هم دیگران و بسیاری از عامه و خواص بارها از لسان مبارک پیامبر (ص) شنیده بودند که می فرمود: «فاطمه پاره تن من است» و می فرمود: «هرکه فاطمه را بیازارد مرا آزرده و هرکه مرا بیازارد خداوند را آزرده است.» نمی دانم! چه شد که پس از رحلت جانگداز پیامبر اکرم و خاتم که قلبش مهبط وحی بود و معجزه جاویدش همین قرآن مجید، این کتاب سراسر نور نازل شده از جانب رب کریم که تنها یک «کوثر» دارد آن هم «بی تکرار» به اراده و حکمت بالغه و بی منتهای آفریدگار، و آن کوثر نیز بی کمترین تردیدی نزد همگان مصداقی جز «فاطمه» ندارد، پس چرا با این «دردانه» بی تکرار قرآن چنان کردند که اشک کوثر این خیرکثیر و عطیه الهی پس از رحلت پیامبر تا لقای او خشک نشد و آن چنان غمین و دل آزرده بود از آن همه «ناحقی» که در حق او و در حق غدیر و امامت و ولایت کردند که چنین وصیت کرد: علی جان مرا شبانه غسل بده ، شبانه کفن کن و قبرم را مخفی بدار و طنین این وصیت و پنهانی قبر زهرای مرضیه چه غوغا ها که به جان ها و وجدان های پاک و بیدار نمی اندازد و چه «کوثر» ها که به جان ها جاری نمی کند.


خدایا به حرمت قرآن و یگانه «کوثر» آن ما را مشمول شفاعت همان فاطمه و خیر کثیری فرما که پیامبرت درباره جایگاه و مقام و رتبه او نزد باری تعالی فرمود: روز قیامت من به منبر می روم، دیگر پیامبران به منبر می روند و برای مردمان سخن می گویند، امیرمومنان سخن می گوید و ناگاه ندا در می رسد: «غضوا ابصارکم» چشم هایتان را فرواندازید که فاطمه وارد می شود و اما زهرا در آستانه ورود به بهشت درنگ می کند، خدای عزوجل می فرماید: فاطمه چرا وارد نمی شوی؟ عرضه می دارد: بارالها در چنین روزی درخواست می کنم، مقام و جایگاهی که به من عطا فرمودی نزد اهل محشر اعلام فرمایی، ندا می رسد ای فاطمه، به عزت و جلالم قسم، بدان که هر آن کس محبت واقعی و خالص تو را به دل دارد و شیعه توست به آتش قهرم نمی سوزانم و پس آن گاه فاطمه زهرا به عنوان اولین شخصی که وارد بهشت می شود کوثر وجودش در رضوان الهی مأوا می گیرد و متجلی می شود. پس بارالها لحظه ای دست ما را از دامان ختم مرسلین و کوثر قرآن و اولاد معصومین اش کوتاه مگردان.


منبع: خراسان


انتهای پیام/

ارسال نظر