صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۵۵ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۶
آنا گزارش می‌دهد ؛

ناگفته‌های سردار سلیمانی از سقوط خرمشهر و همنشینی با «حاج رضوان»

فرمانده نیروی قدس سپاه در کنگره سالروز شهادت حاج عماد مغنیه، او را فردی ماورای تعلقات مادی توصیف کرد و به بیان خاطراتی از دوران معاشرتش با او در لبنان پرداخت .
کد خبر : 261141

گروه بین الملل خبرگزاری آنا - یاسر احمدوند؛ سردار حاج قاسم سلیمانی روز گذشته (پنج شنبه) در کنگره بزرگداشت فرمانده مقاومت، شهید عماد مغنیه شرکت کرد و در بخش هایی از سخنرانی خود خاطرات زیبایی را از دوران معاشرتش با یار دیرین سید مقاومت، سید حسن نصرالله بیان کرد.


این سردار رشید اسلام جایگاه معنوی حاج عماد مغنیه را با به میان کشیدن اصطلاح «تعلق» جایگاهی رفیع و فرامادی توصیف کرد و او را شخصیتی بدون داشتن تعلقات خاکی خواند.


سقوط خرمشهر و نگرانی از وضعیت بیماری امام خمینی (ره)


فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران گریزی به جنگ تحمیلی و زمان سقوط خرمشهر به دست نیروهای بعثی زد و گفت: «زمانی که خرمشهر سقوط کرد برخی از اطرافیان امام(ره) گفتند این موضوع را به دلیل اینکه امام دچار ناراحتی قلبی بودند به او نگوییم و خواستیم که این خبر تلخ را در زمان نماز به او بدهیم. با وجود این، ترسیدیم که اثر بدی بر وضعیت سلامتی امام‌(ره) داشته باشد. ما مجبور بودیم خبر را به امام بدهیم، وقتی ایشان آمدند و به اقامه نماز ایستادند این موضوع را گفتیم که خرمشهر سقوط کرد و واکنش امام(ره) جالب توجه بود. ایشان گفتند مهم نیست دوباره آن را پس می‌گیریم.»


سردار سلیمانی با بیان این مثال قدرت تعلق بالای امام را می ستاید و آن را پیش مقدمه خاطرات دیگر خود از حاج عماد مغنیه می کند، فردی که به تعبیر او در شروع کار نام مختار را برای خود برگزید و بعد نام رضوان و در نهایت به رضوان الهی نائل آمد.


قدرت فرماندهی و شجاعت حاج عماد


سردار سلیمانی با بیان این مثال که پدری زمانی که خواست به جبهه برود، روی صورت کودکش دست نکشید تا شاید تعلق به فرزند، او را از رفتن به جبهه نبرد بازدارد، به بیان خاطراتی از دوران معاشرتش با عماد مغنیه پرداخت و گفت: «عماد شخصیتی بود که ممکن بود وقتی با شما نشست و برخواست داشته باشد بخورد، بیاشامد و زندگی عادی داشته باشد ولی هیچ یک از مادیات محور تعلق او نبود.»


وی با بیان خاطره ای دیگر، افزود: «عماد در بدترین اوضاع که دشمن غالب بود و ناامیدی محض از سوی دشمن ایجاد می‌شد، تولید فرصت می‌کرد. او با ابتکار عمل خود طومار رژیم صهیونیستی را در اوج ناامیدی در هم پیچید و با منفجر کردن پایگاه افسران صهیونیستی، بیروت را نجات داد.»


سلیمانی افزود: «اسرائیل آمده بود که حکومت ایجاد کند و آن را ایجاد کرده بود اما او این حکومت و سیطره را با اقدام خود و فرصت استتنایی خود نقش بر آب کرد.»


سرلشکر سلیمانی در ادامه گفت: «نیروهای لحدی بخشی از ارتش لبنان بودند که به رژیم صهیونیستی پیوستند و لبنان را به کنترل خود آوردند و موضوع خیلی خطرناکی بود. خیلی موضوع بزرگی بود که قدرت دیگری آن هم قدرت لبنانی به قدرت صهیونیستی اضافه شده بود و عماد این نگرانی را به فرصت تبدیل کرد و با در هم پیچیدن طومار نیروهای لحدی و شکست مزدوران نه تنها این نیرو را به سوی اضمحلال و فروپاشی برد بلکه رژیم را وادار به فرار از جنوب لبنان کرد.»


وی افزود: «آن روز او بدون اعتنا به ملاحظات امنیتی آنچنان دشمن را تعقیب کرد که دشمن در فرار عمده امکانات خود را جا گذاشت.»


سردار سلیمانی گفت: «مدیریت همه عملیاتها در دست عماد یود و امکان نداشت بدون حضور او در صحنه میدان، عملیاتی انجام شود مگر اینکه او در نزدیک ترین نقطه حضور داشت و نظارت می کرد.»


فرمانده نیروی قدس عنوان کرد: «عماد شخصیتی بود که همه سرویس‌های جاسوسی غرب و بعضا عرب و رژیم صهیونیستی مشترکا او را تعقیب می‌کردند و 25 سال پیوسته همه اقدامات آن‌ها را نقش بر آب کرد. از او شناخت دقیقی داشتند لذا از او با عبارت های بلندی یاد کردند.»


وی گفت: «باوجود اشرافی که داشت تا نقطه مرکزی دشمن می‌آمد تا جایی که تمام تجهیزات آن‌ها را نابود کند. وقتی می‌گفت من رضوان نیستم که عماد مغنیه هستم. در همه جاهایی که خیلی‌ها با گردان، نیروهای بسیار و حمایت‌های سنگین می‌رفتند او تنها می رفت و آمد می‌کرد، گفت و گو می کرد و خارج می شد. لقبی که به او دادند، دقیق است که مثل شمشیر فرود می‌آمد و مثل یک شبح ناپدید می‌شد.»


سرلشکر سلیمانی تصریح کرد: «عماد مانند یک شمشیر در وقت خود فرود می‌آمد و به سرعت ناپدید می‌شد. این انسان با این خصوصیت دارای تبعیت عجیبی بود. من در جایگاهی نیستم که تعیین مقام فقهی برای کسی کنم چون سیدحسن نصرالله، آیت الله است چون خیلی از نشان های خدا را در مقابل دشمن دارد و آیت الهی است.»


مجاهدان اسلام پای درس عماد بودند


سردار سلیمانی گفت: «عماد برای علم آموزی شیوه ای عجیب داشت. ما نداریم در جایی از مقاومت اسلامی که جایی عماد باشد و مجاهدان پای درس او نباشند. ولی او همچون یک فرد نیازمند از تجارب دیگران استفاده می کرد.»


وی افزود: «خیلی از کادرهای بزرگی که در جهان اسلام از فلسطین، عراق، سوریه و ایران تربیت شده اند، تربیت شده مدرسه عماد مغنیه هستند. در بعد تربیتی و اعتقادی او ساعتها وقت می گذاشت و نکات آموزنده را از محضر علما فرامی گرفت و در تربیت مجاهدان به کار می بست.»


سلیمانی تصریح کرد: «او مجاهدان را به گونه ای تربیت می کرد که تحمل ناملایمات را داشته باشند. بعد دیگر شخصیت او این بود که مرد مفاجئات (غافلگیری) بود. همه درگیری های او با دشمن صهیونیستی دارای یک مفاجئه جدید بود.»


وی افزود: «نخستین کسی که توانست پهپادهای دشمن را کشف و با آن نقشه دشمن را در جنوب لبنان خنثی کند، عماد بود. عملیات انصاریه بزرگترین شکست دشمن، برگرفته از همین خصوصیت عماد مغنیه بود.»


سلیمانی گفت: «اسرائیل در همه جنگ های گذشته خود راه های بیروت به جنوب لبنان را قطع می کرد تا دشمن بتواند سریع تر بر منطقه سیطره یابد. در جنگ 33 روزه مفاجئه جدید عماد رخ داد و دشمن را غافلگیر کرد. نیروی دریایی رژیم صهیونیستی در حال تسلط بر منطقه بود که سید حسن نصرالله بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و گفت الان می بینید. در لحظه بیان این دو کلمه موشکهای حزب الله شلیک شد و نیروی دریایی اسرائیل را به طور کامل از صحنه جنگ خارج کرد.«


حالات روحی و معنوی حاج عماد


سرلشکر قاسم سلیمانی در ادامه به بیان حالات روحی و معنوی حاج رضوان پرداخت و گفت: «موضوعی که عماد را در میان دوستان و مجاهدان برجسته‌تر کرد، همان آرزو و تفاوت در تعلق او بود. آرزو و تعلق او ماورای مادیات بود.»


وی افزود: «هیچ لحظه و صحنه دنیوی و هیچ آمیختی ای عماد مغنیه را متعلق به خود نکرد. او علم و عقل و شجاعتش را در کنترل ایمان قرار داده بود. از حالات روحی او این بود که شدیدالبکاء بود و بسیار گریه می کرد. من در جلسه ای با او بودم، تلویزیون فیلم امام رضا (ع) را نشان می داد ، عماد آخر فیلم زمانی که هارون به امام سم می نوشاند به تلویزیون دقت کرد و از این واقعه به شدت گریست به گونه ای که جلسه منقلب شد.»


سردار سلیمانی تصریح کرد: «من در همه حالات روحی عماد دیدم که شکرش همراه بکاء بود و اگر چیزی از یک عملیات موفق می شنید با بکاء از خدا تشکر می کرد.»


وی گفت: «از حالات روحی دیگر او تواضع بود. او باوجود اینکه عملیات های موفقی انجام داده بود، هیچ گاه نگفت این کار را من کرده ام. او یک بار حتی عملیاتی را تعریف نکرد که بخواهد محوریت و منیت خود را در آن بکند، در حالی که خالق بسیاری از پیروزی ها بود.»


سردار سلیمانی با بیان خاطره ای از تواضع او گفت: «خیلی ها عماد را به چهره نمی شناختند. زمانی در جنوب لبنان جلسه ای برگزار شد. پس از جلسه برادری اعتراض کرد و به او گفت تو کیستی که جلسه می گذاری، می خوری و می روی? عماد گفت حق با توست. در آشپزخانه ظرفها را شست و کارش را تمام کرد و رفت. همان فرد از کسی سوال کرد او که بود? جواب دادند مگر او را نمی شناسی، او حاج عماد مغنیه بود !»


ولایت پذیری حاج رضوان


سردار سلیمانی عماد مغنیه را فردی تابع سید حسن نصرالله خواند و گفت: «عماد همواره در مقابل آیت الله سید حسن نصرالله متواضع بود. ممکن بود در موضوعی که سید حسن امر می کرد عماد مخالف باشد ولی خود را ملتزم به اجرای آن می دانست. کسی یاد ندارد در لبنان جمله ای را که رهبر حکیم حزب الله بیان کند و عماد ملزم به اجرای آن نباشد.»


وی افزود: «برخی اوقات که سید حسن نگران بود، عماد ساعتها و حتی تا صبح می نشست و تا لبخند را بر لبان او جاری نمی کرد از خانه خارج نمی شد.»


عماد قبل از حزب الله، حزب الله تاسیس کرد


سردار رشید اسلام گفت: «دوستان لبنانی جریان حزب بعث و ترور شخصیت های لبنانی را به باد دارند. در آن زمان چه کسی به فکر دفاع از شخصیت های لبنانی افتاد? او همان جوان 19 ساله به نام عماد مغنیه بود. در واقع، عماد پیش از تاسیس حزب الله در لبنان، حزب الله تاسیس کرد.»


وی افزود: «عماد به امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای، مقام معظم رهبری نزدیکی و ارادت خاصی داشت.»


سلیمانی تصریح کرد: «یکی از ویژگی های او این بود که در جامعه محروم لبنان ترس و نگرانی را از بین برد و توانست جامعه لبنان را از جامعه ای کتک خورده از سوی دشمن به جایگاه مستقلی برساند که دشمنی که هر روز اراده حمله می کرد، دیگر نتواند این کار را انجام دهد. این روند با فعالیت های سید حسن نصرالله تکمیل شد.»


این فرمانده رشید اسلام تصریح کرد: «عماد قائد بود نه سائق. برخی‌ها قائد، رهبر و فرمانده‌اند و برخی سائق هستند. قائد در جلو فرمان می دهد و سائق از پشت می‌راند.»


شهادت عماد مغنیه


سردار رشید اسلام، شهادت حاج رضوان را موجب بهت جهان خواند و گفت: «با شنیدن خبر شهادت او اندوه بزرگی در عالم اسلام به وجود آمد. من بعد از ارتحال امام‌خمینی‌(ره) در میان شخصیت‌های غیرروحانی شخصیتی مانند عماد مغنیه ندیدم که در زمان شهادتش اندوه عمومی را در جهان اسلام و نه در لبنان به وجود آورد.»


وی افزود: «شهادت او عالم اسلام را در اندوه فرو برد و دشمن را خوشحال کرد اما این نکته مهم است؛ اسلام دارای قدرت مولد است. اسلام در درون خود پیوسته شخصیت‌های جدیدی را در همین مدرسه‌ای که او درس خواند و تربیت شد، تربیت و به عالم اسلامی عرضه می‌کند.»


سرلشکر سلیمانی در پایان تصریح کرد: «نکته‌ای که دشمن می‌داند آن است که قصاص خون عماد شلیک یک موشک نیست. آن که قصاص خون عماد است کشتن یک نفر نیست. قصاص خون عماد و همه عمادهایی که در فلسطین، لبنان، ایران و دیگر جاها با توطئه رژیم صهیونیستی شهید شده اند، برچیدن و بنیان کندن این رژیم کودک کش صهیونیستی است.»


انتهای پیام/

ارسال نظر