دام شیشهای یک زن برای همسرش
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، چند روز پیش زنی با پلیس کرج تماس گرفت و اعلام کرد شوهرمیانسالش قاچاقچی مواد مخدر است. او با فروش شیشه به جوانها زندگی آنها را تباه میکند و از دست او یک محله در امان نیستند. همچنین شوهرش، او و اعضای خانوادهاش را کتک میزند و تهدیدبه مرگ کرده و جانشان در خطر است.
ماموران پس از هماهنگی قضایی به خانه این زن در یکی ازمحلههای مرکزی شهر کرج اعزام شدند. آنهابا ورود به خانه، همهجا راجستوجوکردند تا اینکه در جاکفشی خانه بستهای یافتند که ماهرانه در میان کفشها جاسازی شده بود.
زمانی که بسته را بازکردند، داخل آن 10 گرم شیشه کشف کردند. در ادامه مرد میانسال بازداشت و برای تحقیقات به شعبه 12 دادیاری دادسرای جنایی کرج منتقل شد. اودرجریان تحقیقات گفت بیگناه است و معتاد نیست. این یک پاپوش است و نمیداند چه کسی موادمخدر را درخانه او جاسازی کرده تا وی را این چنین به دردسر بیندازد.
با دستور قاضی میثم حسینپور، ماموران تحقیقات بیشتری از این مرد کردند. او همچنان درتحقیقات عنوان میکرد در خرید و فروش موادمخدر نقشی ندارد وموادکشف شده در خانه اش یک توطئه است.
با توجه به اظهارات این مرد،ماموران با دستور قضایی به تحقیقات محلی پرداختند که در جریان آن معلوم شد گفتههای این مرد صحت دارد و قاچاقچی نیست و همه همسایهها او را بهعنوان فرد درستی در محله میشناسند. در تحقیقات بعدی مشخص شد،مدتی بوده که این مرد با همسرش دچار اختلاف شده و حتی مخالف آن بوده که همسرش برای ادامه زندگی نزد دخترشان در آلمان برود.
همین سرنخ کافی بود تا ماموران احتمال دهند ممکن است در این اقدام همسر مرد بازداشت شده نقش داشته باشد.
بنابراین زن میانسال برای تحقیقات به مرکز پلیس احضار شد. او همچنان در بازجویی پلیسی گفتههای قبلیاش را تکرار میکرد و مدعی بود که شوهرش دروغ میگوید. اما زمانی که متوجه شد ماموران به وی ظنین شدهاند، چند روز پیش سکوت خود را شکست و اعتراف کرد به قصد انتقامگیری، شوهرش را به دردسر انداخته است.
متهم زن به افسر تحقیق گفت: دختر و دامادم در آلمان زندگی میکنند. من هم قصد داشتم برای ادامه زندگی به آنجا بروم. موضوع را با شوهرم در میان گذاشتم که او موافق مهاجرت و ادامه زندگی من نزد دخترم در آلمان نبود. همین موضوع باعث بروز اختلافهایی میان ما شد. یک روز به ذهنم آمد که با الگو گرفتن از یک فیلم سینمایی، موادمخدر در خانهمان جاسازی و در تماس با پلیس اعلام کنم که این مواد متعلق به شوهرم است تا با این کار او بازداشت شود و به زندان بیفتد و من هم بتوانم غیابی از وی طلاق بگیرم و برای ادامه زندگی به آلمان بروم.
متهم زن ادامه داد: سراغ جوانی رفتم که درمحله مان شیشه میفروخت. 400 هزارتومان به او پرداختم و در برابر آن ده گرم شیشه از او خریدم. آن را داخل بستهای گذاشته و در جا کفشی خانهمان جاسازی کردم. چند روز بعد هم با پلیس تماس گرفتم و شوهرم را بهعنوان قاچاقچی معرفی کردم. گمان نمیکردم این ماجرا لو برود و من به دردسر بیفتم.
با فاش شدن راز این زن، برای او قرار قانونی صادر و بیگناهی شوهرش مشخص و او آزاد شد.
منبع:جام جم
انتهای پیام/