صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۵۱ - ۲۱ تير ۱۳۹۴
اسدالله بادامچیان:

این‌طور نیست که مؤتلفه در غیاب مرحوم عسگراولادی، به تفکرات پایداری نزدیک شده باشد/ اصلاحات از زمان مشروطه، تقابل با دین داشت/ رضاشاه هم اصلاح‌طلب بود

ما می‌کوشیم با تشکل‌ها و دیدگاه‌های مختلف به تفاهم در مواضع برسیم، نه اینکه به آنها بگوییم شما تندرو هستید با ما معتدل شوید یا اینکه دولت را متهم کنیم که شما کندرویید بیایید انقلابی شوید/غرب‌گراهای عقب‌افتاده‌ دنبال مدرنیته هستند/ اصلاح‌طلبان اول بگویند می‌خواهند چه چیزی را اصلاح کنند؟/ نظام از موسوی و کروبی مراقبت می‌کند که اینها را نکشند.
کد خبر : 25824

گروه سیاسی - پروین طالبیان: اسفند امسال انتخاباتی نفس‌گیر در پیش است و هر چه از ماه‌های سال 94 بیشتر سپری می‌شود هیجان سیاسی نیز در جناح‌های سیاسی افزایش می‌یابد. این روزها هر یک از جناح‌های سیاسی به سمتی می‌روند که استراتژی مشخص‌تری را اتخاذ کنند.


بر اساس اذعان اصولگرایان، آنان در انتخابات پیش‌رو، رقیبی جدی به نام اصلاح‌طلبان دارند. به عبارت دیگر، اصولگرایان پس از چند دور رقابت درون‌جناحی بر سر کرسی‌های مجلس، این‌بار می‌خواهند هر طور شده رقیب اصلی را شکست دهند. در اولین قدم برای رسیدن به این هدف اتحاد را در اولویت قرار داده‌اند و می‌گویند محور وحدت جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین قم) است. اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته نتوانستند متحد عمل کنند از این رو می‌گویند که در انتخابات امسال باید وحدت حداکثری شکل گیرد.


اسدالله بادامچیان، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی، در گفت‌وگو با آنا، درباره این اتحاد می‌گوید که «تاکنون نظر مجموعه اصولگرایان این است که جامعتین فصل‌الخطاب و داور باشند و امیدواریم که این موضوع عملی شود که اگر اختلاف‌نظری پیش آمد، آنها این اختلاف‌نظرها را حل کنند.»


بادامچیان معتقد است که «به سمتی می‌رویم که قدر مشترک‌مان را با همه گروه‌ها بیابیم و با هم در مشترکات کار کنیم.» او در بخش دیگری از این گفت‌وگو به تبیین دیدگاهش درباره عملکرد اصلاح‌طلبان و برخوردهایی که در انتخابات‌ها با آنها شده است، پرداخت.


در ادامه، گفت‌وگوی تفصیلی اسدالله بادامچیان با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا را می‌خوانید:


ـ تکاپوهای اصولگرایان برای رسیدن به وحدت، با نزدیک شدن به انتخابات 94 بیشتر و بیشتر می‌شود. این وحدت بین اصولگرایان چه اضلاعی خواهد داشت؟








تاکنون نظر مجموعه اصولگرایان این است که جامعتین فصل‌الخطاب و داور باشند و امیدواریم که این موضوع عملی شود که اگر اختلاف‌نظری پیش آمد، آنها این اختلاف نظرها را حل کنند

طبعا اصولگرایان به وحدت در محورهای ارزشی معتقدند و این اصل و اصول ارزشی همان ولایت فقیه است. زمینه برای وحدت آماده است چراکه اصولگرایان در مسیر فکری با هم هم‌عقیده هستند.


می‌ماند مصادیق که ممکن است برخی با هم اختلاف‌نظر داشته باشند و برخی هم نه. بنابراین ما در مسئله اصل ارزش‌ها و ائتلاف تفاهم داریم، فقط مسئله انتخاب نامزدها می‌ماند که بخشی از آن حاصل شده است و بخشی هم مصادیق جدید است که آن هم در حال بحث و گفت‌وگو هستیم.


قرار است اصولگرایان یک فصل‌الخطاب داشته باشند و تاکنون نظر مجموعه اصولگرایان این است که جامعتین فصل‌الخطاب و داور باشند و امیدواریم که این موضوع عملی شود که اگر اختلاف‌نظری پیش آمد، آنها این اختلاف نظرها را حل کنند.


ـ احمدی‌نژادی‌ها و جبهه یکتا که یاران سابق احمد‌ی‌نژاد بودند، چه می‌شوند؟ به نظر شما اینها خود یکی از اضلاع وحدت می‌شوند؟


من که نمی‌توانم برای آنها تعیین تکلیف کنم. هر کس خودش می‌داند که چه می‌خواهد بکند. آقای احمدی‌نژاد با گروه آقای مشایی در حال فعالیت هستند. جبهه یکتا هم نظرش این است که ما با مشایی و احمدی‌نژاد موافق نیستیم. پس اینها دو بخش می‌شوند، اینکه جداگانه حضور پیدا و نامزد معرفی کنند یا اینکه می‌خواهند با بقیه اصولگرایان همراه شوند، بحثی است که باید در آینده مشخص شود. طبیعی است که اگر ما در اصولگرایان به یک فهرست واحد رسیدیم، هر کس که به این نتیجه رسید که این فهرست در میان اصولگرایان یک فهرست مطلوب برای مجلس دهم و مجلس دهه چهارم انقلاب است، می‌تواند پیوندد. مجلس دهه چهارم باید مجلس تکامل‌یافته باشد و همچنان که پیشرفت‌های مختلف نظام در جهت استقلال، دانش‌های گوناگون و حضور جدی در منطقه حاصل شده است، مجلس نیز باید مجلس کاملی باشد. این مجلس هم پیشرفت‌های نظام را به تکامل می‌رساند و هم مشکلات جاری مردم را حل می‌کند.


ـ ارزیابی‌تان از وحدت با جبهه پایداری چیست؟


مؤتلفه با پایداری و ایثارگران جلساتی داشته است، تاکنون روی ارزش‌ها اختلافی نداریم، بحث‌ اصلی به مصادیق برمی‌گردد که هنوز به مصادیق نرسیدیم. اگر اختلاف نظری به وجود آمد به جامعتین ارائه می‌دهیم؛ اگر آنها رفع اختلاف کردند که ادامه می‌دهیم اما اگر حل نشد اینکه بخواهیم به راهکار دیگری برسیم هنوز مشخص نیست. امیدواریم همه به نتیجه برسیم.


ـ به نشست‌های مؤتلفه با پایداری و ایثارگران اشاره کردید، چرا این نشست‌ها فقط با این دو تشکل صورت می‌گیرد؟


با بقیه هم هست. ما در حال رایزنی با سایر تشکل‌ها هستیم و این فقط منحصر به ما سه تشکل‌ نیست.


ـ یک ارزیابی این است که مؤتلفه که از طیف سنتی اصولگراست، در غیاب مرحوم عسکراولادی، به تفکرات پایداری نزدیک شده است.


چنین نیست. هر دو تشکل مبانی اصولگرایی را قبول دارند اما در مواضع اختلافات هست، در مواضعی با هم مشترک هستیم و بیانیه مشترک دادیم. مواضع مؤتلفه اعتدال انقلابی است نه اعتدال لیبرالی. حضرت علی‌(ع) یک انسان اعتدالی است که هم شمشیرش برنده است و هم تهجد و هم عبادتش و هم حرفش مورد پذیرش است. همچنین نمی‌دانم مقصود از سنتی چیست؟ اگر مقصود از سنتی این است که ما به سنت‌های الهی و اسلامی و ایران کهن مطابق با عقلانیت ایرانی و تمدن ایرانی اسلامی پایبندیم، بله. اگر سنتی در مقابل مدرنیته است، ما چنین چیزی را قبول نداریم. مدرنیته از غرب است که چند سال قبل مطرح بود. غرب‌گراهای عقب‌افتاده‌ دنبال مدرنیته هستند. چون الان دوران پسامدرنسیم و پساپسامدرنسیم در غرب است. مؤتلفه اسلامی به علت اینکه در سه محور ولایت فقیه، روحانیت و فقاهت اسلامی است همواره دنبال اعتدال مبتنی بر عقلانیت و نگاه گسترده بوده است. مواضع ما را در دولت آقای خاتمی هم تند نمی‌یابید. مرحوم عسکراولادی با وی مشاوره و رفت‌وآمد داشته است. در دولت آقای احمدی‌نژاد و آقای روحانی هم همین‌طور بوده است. بنابراین در مؤتلفه اسلامی، اعتدال انقلابی و ارزشی حاکم است و همواره استقبال کرده‌ایم که دیگران با این نگاه همراه شوند چراکه ایده خوبی است.


ـ دیدگاه‌تان درباره مواضع تند پایداری‌ها در مقاطع مختلف چیست؟


من نمی‌توانم قضاوت کنم که چه موقع تند رفتند، چه موقع کند رفتند و چه موقع اعتدالی رفتند، این نیاز به قضاوت دارد. ما می‌کوشیم با تشکل‌ها و دیدگاه‌های مختلف به تفاهم در مواضع برسیم، نه اینکه به آنها بگوییم شما تندرو هستید با ما معتدل شوید یا اینکه دولت را متهم کنیم که شما کندرویید بیایید با ما معتدل و انقلابی شوید. این بحث‌‌ها را به دور از آن روش منطقی و ادب مرسوم در فضای سیاست می‌دانیم. این بحث‌ها را نداریم. ما در نظام اسلامی یکسری مواضع مشخص داریم که رهبری تعیین می‌کنند، بعد هم مسیر اداره کشور را بر اساس برنامه‌ها و سیاست‌های مختلف داریم، غیر از این هم هر کس نظرش را می‌گوید. وجود اختلاف نظر هم طبیعی است و جامعه آزاد همین است. خودداری می‌کنیم از اینکه یک گروه را تندرو یا یک گروه را کندرو بدانیم. به سمتی می‌رویم که قدر مشترک‌مان را با همه گروه‌ها بیابیم و با هم در قدر مشترکات کار کنیم. در مفترقات هم هر کس راه خودش را دارد.


ـ‌ شما بخشی از طیف سنتی اصولگرایان هستید که در واقع میانه‌روهای این جریان را تشکیل می‌دهید. آیا برای اینکه این روش‌تان را در بقیه تشکل‌های اصولگرا تسری بدهید اقدامات مشخصی انجام داده‌اید یا نه؟


همان‌طور که گفتید در این 52 سال عمر مؤتلفه سعی شده است همیشه در مسیر خط امام و ولایت امر حرکت کنیم و همراه با روحانیت و بر مبنای فقاهت اسلامی که فقه مترقی اسلامی است، باشیم. طبیعتا مردم هم به این نگاه اعتقاد دارند. مؤتلفه اسلامی در طول این مدت طبق موازین عمل کرده است و از این رو پایدار بودیم. نه کند رفتیم و نه جمود داشتیم، نه تحجر داشتیم و نه روشنفکرمآب بودیم؛ بلکه کوشیدیم مسیر صحیح را بیابیم و انجام وظیفه کنیم. به همین دلیل روزبه‌روز احترام مؤتلفه گسترده‌تر شده است؛ حداقل در فوت آقای عسگراولادی دیدید که تا چه اندازه مؤتلفه و اعضای آن برای همه بخش‌های سیاسی و مردم قابل احترام است. دوباره تکرار می‌کنم تقسیم‌بندی‌های سنتی و مدرن و امثال آن را قبول نداریم و مفید نمی‌دانیم.


ـ بعد از درگذشت آقای عسگراولادی و آیت‌الله مهدوی‌کنی، این‌طور به نظر می‌رسد که اصولگرایان سنتی جایگاه خود را در جریان اصولگرایی از دست داده‌اند و از آنجا که کمتر چهره‌های جوان در این طیف به چشم می‌خورد، وزن پایداری بیشتر شده است. می‌دانم که شما در مؤتلفه شاخه جوانان دارید ولی خیلی گسترده نیست و جوانان شاخص معرفی نشده‌اند. این را قبول دارید که این جریان نتوانسته در حوزه جوانان خیلی فعال باشد و این جریان دچار پیری شده است. از سوی دیگر جبهه پایداری و جوان بودن آن طیف، خیلی از موقعیت‌های سیاسی را همسو با آن چرخانده است؟


نه قبول ندارم، مثلا آقای آقاتهرانی خیلی جوان است؟ یا مثلا محصولی خیلی جوان است؟ جوان به آن معنایی که شما می‌گویید در بین اینها هم زیاد نیست.


مضافا اینکه آنها تازه شکل گرفتند. مجموعه‌ای که تازه شکل‌گرفته چقدر می‌تواند اثرگذار باشد؟ یک زمانی در فضای سیاسی کشور حزبی مانند مشارکت آمد و حزب شد و دولت وقت از آن حمایت کرد و همه فکر می‌کردند که این حزب خیلی نهادینه شده است، اینگونه نیست. مسئله پیری در تشکل‌ها و نظام‌ها نیست، مگر ملت ایران پیر است، ما تاریخ 7 هزار ساله داریم. کشور 7 هزار ساله با 7 هزار سال حکومت و دولت و قانون. نه 7 هزار سال، 2500 سال. خوب با وجود این، ایران پیر است؟ نسل به نسل می‌آید و می‌رود. حزب دموکرات در آمریکا و حزب کارگری در انگستان که بالای صد سال قدمت دارند، پیر است؟ حزب، پیر نمی‌شود افراد می‌روند و یک عده دیگر می‌آیند، مانند رود جاری‌اند. ما اکنون در شورای مرکزی مؤتلفه از افراد بالای 70 سال داریم تا جوان 30 ساله. جوانان بعد از 25 سالگی می‌توانند عضو شورای مرکزی شوند. در هیئت اجرایی همگی نسل دوم و سوم مؤتلفه هستند. قائم‌مقام تبلیغات مؤتلفه یک جوان سی و چند ساله است و معاونش یک جوان زیر سی‌سال است. اینکه چرا نمایان نمی‌شوند به این خاطر است که مثل زمان امام(ره) است که تا وقتی امام بودند آیات عظام گلپایگانی، نجفی مرعشی و اراکی بودند، چهره‌هایی در حد مرجعیت، خیلی جلوه نمی‌کردند. برای اینکه تا وقتی که امام بود به احترام امام کسی به صحنه نمی‌آمد. الان هم در مؤتلفه همین است، جوانان تحصیلکرده و تجربه‌آموخته هستند ولی وقتی شما می‌خواهید تماس بگیرید به چه کسی زنگ می‌زنید؟ این طبیعت یک جامعه است، اکنون در مؤتلفه بالای 50 درصد اعضا، زیر 40 سال هستند.


ـ برگردیم به جبهه یکتا، افرادی در این جبهه عضویت دارند که به واسطه آقای احمدی‌نژاد شاخص شده‌اند ولی اکنون بدون احمدی‌نژاد اعلام موجودیت کرده‌اند و می‌گویند که احمدی‌نژاد فعلا هیچ سمت رهبری‌ای در تشکل آنها ندارد. از طرفی هم خود آقای احمدی‌نژاد و مشایی در حال انجام اقداماتی هستند. اول اینکه این دو مجموعه را چه اگر جدا شوند و چه اینکه به هم بپوندند چطور ارزیابی می‌کنید و به نظر شما چقدر می‌توانند پایگاه اجتماعی داشته باشند؟


من درصدد این نیستم که ارزیابی کنم، چراکه کشور آزاد است. هر گروه و هر چهره‌ای می‌تواند حزب تشکیل دهد. این حق شهروندی است و نمی‌توان کسی را محدود کرد. بنابراین این نمایانگر آزادی است که به صحنه می‌آیند و مردم خودشان تصمیم می‌گیرند که چه کسانی باشند.


ـ در جلسه اعلام موجودیت این جبهه، آیت‌الله موحدی‌کرمانی و همچنین حجت‌الاسلام سید رضا تقوی توصیه‌های معناداری به این جریان داشتند و تأکید کردند که صادق باشید و هر تصمیمی که اصولگرایان گرفتند تمکین کنید، به نوعی بیان نگرانی برای پیوستن به وحدت بود، چقدر این نگرانی‌ها جدی است؟


وقتی شما به فرزندتان نصیحت می‌کنید و به او می‌گویید که به سمت اجاق گاز نرو، آیا به این دلیل است که حتما می‌رود؟ نه خیلی وقت‌ها هم نمی‌رود. بزرگان ما در این جمع‌ها که حضور پیدا می‌کنند رهنمودهایی صحیح اسلامی و قرآنی را مطرح می‌کنند. در هر جا حضور می‌یابند نیز اینها را می‌گویند، اینکه کسب‌تان را خوب انجام دهید، با مردم مهربان باشید و با هم بسازید، این توصیه به خیر است.


ـ برسیم به موضوع حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات، واهمه‌ای یا ترسی از رقابت اصلاح‌طلبان با اصولگرایان به چشم می‌خورد؛ انگار که اصولگرایان خیلی تمایل ندارند که اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده حضور داشته باشند. بحث‌های مختلفی در این زمینه مطرح می‌شود. به نظر می‌رسد که بخشی از این واهمه به اقبال افکارعمومی از آنها برمی‌گردد و اینکه آنها بتوانند گوی سبقت را از اصولگرایان بربایند؟








ما همه دنبال این هستیم که بگوییم چه کسی به درد مردم می‌خورد. کسانی‌که در این 37 سال سالم زندگی کرده‌اند و نه رانت گرفته‌اند، نه پول کثیف گرفته‌اند و نه در فتنه و نه در جاهای دیگر بودند؛ دلمان می‌خواهد اینها رأی بیاورند. اما در اصلاحات، توانمندی برای حل مشکلات وجود ندارد. چرا هنوز مشکل مسکن و بیکاری حل نشده است. چه کسانی می‌توانند این مشکلات را حل کند؟

این تشخیص مربوط به مردم است. اصلاح‌طلبان از گروه‌هایی تشکیل شده‌اند که دارای تفاوت در دیدگاه‌ها و عقایدند. اکنون اشخاصی از فتنه‌گرها و بخشی که طرفدار فتنه هستند تا مخالفان جدی فتنه اصلاح‌طلب نامیده می‌شود. حق شهروندی‌ اصلاح‌طلبان این است که در انتخابات شرکت کنند و نامزد معرفی نمایند و مردم هم می‌توانند به آنها رأی دهند یا رای ندهند. در مجلس ششم مردم به اینها رأی دادند اما تجربه خوبی از کار درنیامد. همین چند روز پیش که میهمان افطاری رئیس‌جمهوری بودیم افرادی از این طیف صحبت کردند فردی مانند آقای علیخانی گفت که همدلی را در عمل نشان دهیم همانند همین کاری که با آقای فانی انجام شد. ولی یکی دیگر مانند آن آقا (کرباسچی) آمد آنجا، وارد خطوط قرمز شد و از سران فتنه نام برد. برخی از حاضران مانند آقای مصباحی‌مقدم و دبیرکل جامعه اسلامی دانشجویان از مجلس خارج شدند. اگر بقیه اصولگرایان آن جمع هم بلند می‌شدند مجلس رئیس‌جمهوری به هم می‌خورد و حرمت رئیس‌جمهوری می‌شکست. اصولگرایان متانت به خرج دادند، حتی پاسخی هم به این موضوع ندادند. کسی که از این جلسه سوءاستفاده می‌کند و به جای اینکه حرمت رئیس‌جمهوری را نگه دارد، کاری می‌کند که آن اتفاقات می‌افتد، سستی کرده است. به نظر من اصلاحاتی که اصلاح‌طلبان می‌گویند پایگاهی ندارد، در یک برهه‌ای داشت و لذا شما می‌بینید که انتخابات بعد از آقای خاتمی، آقای معین رأی نیاورد و بعد از آن آقای عارف رأی نیاورد. بعد میرحسین را آوردند و آن قضایا به پا شد. بینش برخی از اینها مخالفت با نظام است یا اینکه مغایر با خط امام(ره) است؛ همان نامه شهید بهشتی که دو بینش را مطرح کرده است.


حالا برخی اصلاح‌طلبان می‌گویند که ما نگرانی داریم. چه نگرانی؟! ما علاقه‌مندیم که گروهی این جریان را در سیاست یا در مجلس اداره کنند که مشکلات مردم را حل کنند. ما همه دنبال این هستیم که بگوییم چه کسی به درد مردم می‌خورد. کسانی‌که در این 37 سال سالم زندگی کرده‌اند و نه رانت گرفته‌اند، نه پول کثیف گرفته‌اند و نه در فتنه و نه در جاهای دیگر بودند؛ دلمان می‌خواهد اینها رأی بیاورند. اما در اصلاحات، توانمندی برای حل مشکلات وجود ندارد. چرا هنوز مشکل مسکن و بیکاری حل نشده است. چه کسانی می‌توانند این مشکلات را حل کند؟


اصلاح‌طلبان به دلیل مخالفت با اصل ولایت فقیه نمی‌توانند موفق شوند، در برهه‌ای مانند مجلس سوم و ششم و دولت آقای خاتمی نتوانستند. آقای روحانی که رأی آورد اگر می‌گفتند اصلاح‌طلب است، رأی می‌آورد؟ نه. گفتند اعتدال، امید و تدبیر یعنی یک راه دیگر که مردم هم به او رأی دادند. چه نگرانی باید باشد؟ اگر مردم پذیرفتند ما چرا باید نگران باشیم؟ اما اگر مردم نپذیرفتند که چه؟ فکر نمی‌کنم که دیگر خیلی افکارعمومی به اینها رغبت داشته باشد.


ـ بخشی از نگرانی که شما مطرح می‌کنید فکر می‌کنم که از فیلتر شورای نگهبان بگذرد، آن دغدغه‌ها برطرف می‌شود.


من بحث نگرانی را مطرح نکردم. بحث شورای محترم نگهبان عدم احراز صلاحیت و احراز صلاحیت است که ربطی به جریان‌ها ندارد. شخص را می‌سنجد اگر این‌طور بود که مجلس ششم اصلا نباید تشکیل می‌شد. مجلس سوم نباید تأیید می‌شد. آقایان اصلاح‌طلبی که در دوره هشتم، نهم و هفتم بودند 40 تا بودند الان 11 تا هستند. اگر اینها را رد کردند، مردم به دوستان آنها رأی ندادند؟ این نکته مهمی است.


ـ بالاخره شورای نگهبان از دوره‌ای به این طرف، سخت‌گیری‌های زیاذی در ردصلاحیت اصلاح‌طلبان داشته است.


بحثی که در ضیافت افطاری رئیس‌جمهوری، آقای کرباسچی و خانم کولایی مطرح کردند نتیجه‌اش چه می‌شود؟ ممکن است دفعه بعد از اینها استفاده نشود. این عملی که در مجلس ششم کردند آنها را به سمت عدم صلاحیت برد. هر روز طرح جدید و یک کاری برای برهم زدن دنبال می‌کردند. عقایدشان و افکارشان برای مردم و شورای نگهبان مشخص شد. شورای نگهبان که نمی‌تواند به خاطر اینکه کار سیاسی کند بعضی‌ها را تأیید کند، برخی که احزار صلاحیت نمی‌شوند را اعلام کند.


شما بگویید شورای نگهبان چه کار کند؟ از آنهایی که در مجلس ششم دیدید چند تا در خارج از کشور هستند، خانم حقیقت‌جو، آقای خوئینی‌ها، مزروعی و ... رفتند. چندتا از تیپ ما خارج رفتند؟ هیچ‌کس. فقط شهیدمان می‌کنند. اکثر شهدایی که می‌بینید مانند شهید بهشتی، لاجوردی، محلاتی تیپ ما هستند. مگر این آقای خوئینی‌ها را مورد تهاجم قرار دادند یا آقای میرحسین را؟ نه. وقتی در طول 36 سال تعداد قابل توجهی از اصلاح‌طلبان به پناه بیگانه رفتند، شورای نگهبان چاره‌ای ندارد که در بررسی صلاحیت‌ها دقت بیشتری نماید. مگر می‌شود اینگونه افراد را به مجلس شورای اسلامی راه داد که اسرار مملکت در اختیارشان قرار گیرد؟ یا اینها می‌توانند قانون وضع کنند؟ می‌شود بی‌احتیاطی کرد؟ شورای نگهبان، فقیه منصوب امام و رهبری هستند اینها که جناحی عمل نمی‌کنند فراجناحی عمل می‌کنند. بعد هم شش حقوقدان که مجلس نمایندگان ملت آنها را انتخاب می‌کنند. می‌شود گفت که این فقها و حقوقدانان دین و ایمان و وجدان‌شان را زیر پا می‌گذارند که حالا فلانی بیاید یا نیاید؟ مشکل‌ اصلی اینگونه افراد عدم صلاحیت خودشان است. آنان به خاطر اقداماتی است که کرده‌اند صلاحیت خود را خوشان زیر سوال برده‌اند.


ـ شما درباره افطاری رئیس‌جمهوری و سخنان آقای کرباسچی سخن گفتید. اما این نقدی که شما وارد می‌کنید با مشی آقای عسگراولادی متفاوت است. آقای عسکراولادی در ماه‌های پایانی حیات‌شان درباره رفع حصر مدام سخن می‌گفتند. موضوع رفع حصر یا صحبت از آقای میرحسین یا کروبی در جلسات علنی را مطرح می‌کردند. حالا اینکه در یک جلسه خصوصی که افراد سیاسی جمع شدند که هر کسی دغدغه خاص خودش را دارد، در جلسه هم هیچ خبرنگاری حضور ندارد که بخواهد به نفع جریانی یا علیه جریانی بهره‌برداری سیاسی کند، در این شرایط بخواهد موضوعی در این باره مطرح شود واقعا به نظر شما چه ایراد کلانی دارد؟


اگر منطق را توجه کنید هر قضیه یک صغری، کبری دارد و یک نتیجه. این صغری و کبرای شما صحیح نیست که جلسه خصوصی نبوده است. جلسه‌ از صدا و سیما پخش شده است و دوم اینکه خبرنگاران از ما مصاحبه گرفتند، پس خبرنگاران هم بودند.


ـ در جلسه که نبودند. خبر جلسه از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری منتشر شد که اشاره‌ای هم به این موضوع نکرده بود. بعد از سوی برخی افراد معترض حاضر در جلسه این موضوع رسانه‌ای شد. در صداوسیما هم به صورت گزیده پخش شد و اشاره‌ای به این بخش نداشت.


بله، ولی جلسه خصوصی نبود جلسه رسمی بود.


ـ همه جزئیات که قرار نبود رسانه‌ای شود؟








اصلاحات از زمان مشروطه آقای ملکم خان، آقای فتحعلی آخوندزاده و امثال آنها مطرح شد که مقابل دین باشد. می‌خواستند اصلاح کنند که در جامعه دین نباشد. رضاشاه هم می‌گفت که می‌خواهم اصلاحات کنم. می‌گفت ما اصلاحات همایونی می‌کنیم. حالا هم اینها می‌گویند اصلاحات. حالا آنها اول بگویند که می‌خواهند چه چیزی را اصلاح کنند؟ اصلاح اباعبدالله است؟

روزنامه ایران این را چاپ کرد و سخنران‌ها هم معلوم بودند. جلسه خصوصی نبود. ریاست‌جمهوری به احزاب افطاری می‌داد. اگر جلسه خصوصی بود که حرفی نبود هر کسی می‌توانست حرفش را بزند.


روزنامه‌های اصلاح‌طلب، شرق و آرمان و آفتاب را ببنید؟ روشن است که قضیه‌اش چیست؟ اصلا ایشان برای چه این حرف را زده است؟ پروژه دارد که این حرف را می‌زند. بنابراین بحثی در اینجاست، ما می‌گوییم چرا این افکار را دارید؟ چرا جلسه ریاست‌جمهوری را دارید به هم می‌زنید؟ چرا تحمل ندارید وقتی همه در جلسه آمدند به گونه‌ای حرف بزنید که قدر مشترکات مطرح شود. یک جوری حرف می‌زنید که تحریک شوند. ما هم اگر متانت‌مان را از دست می‌دادیم و یکباره 50 نفر بیرون می‌آمدیم، آیا بد نبود؟ قبول کنید که کار زشتی کرده است. کاری که آقای قدرت‌الله علیخانی کرد خوب بود. کسی حرفی زد؟ چرا اسم‌شان را اصلاحات می‌گذارند، اصلاحات از زمان مشروطه آقای ملکم خان، آقای فتحعلی آخوندزاده و امثال آنها مطرح شد که مقابل دین باشد. می‌خواستند اصلاح کنند که در جامعه دین نباشد. رضاشاه هم می‌گفت که می‌خواهم اصلاحات کنم. می‌گفت ما اصلاحات همایونی می‌کنیم. حالا هم اینها می‌گویند اصلاحات. حالا آنها اول بگویند که می‌خواهند چه چیزی را اصلاح کنند؟ اصلاح اباعبدالله است؟ اگر این است که شما می‌دانید نتیجه‌اش چیست؟ چرا آمریکا و انگلیس برای شما کف می‌زنند؟ آنها چرا از اصلاح طلبان حمایت می‌کنند؟ چرا خانم کلینتون، آقای بوش و آقای اوباما از آنها حمایت می‌کنند؟ این خط است. با همه این قضایا معتقدیم که کشور متعلق به همه است و اینها هم حقوق شهروندی دارند. حرفشان را بزنند، ملت هم اینها را خوب می شناسد.


من رفته بودم در دانشگاه فردوسی مشهد، دانشجویی آمد هر چه دلش خواست گفت. بعد گفت آزادی نیست، خفقان است، می‌گیرند می‌زنند، امنیت نداریم. وقتی تمام شد گفتم شما که دانشجو هستی و اینجا درس می‌خوانی همه حرف‌هایت را زدی، الان می‌روی سر کلاست و کسی هم کاری با تو ندارد. همین دلیل این است که تو واقع نمی‌گویی. همین تو را می‌شکند. در دنیا دو نوع رفتار با این آدم‌ها دارند؛ یک نوع می‌آیند می‌گیرند و می‌برند و می‌زنند. استبدادی است، کسی جرأت نمی‌کند. مثل ما که اگر در زمان شاه می‌خواستیم برای امام صلوات بفرستیم چند ماه پی زندان را باید به خودمان می‌مالیدیم. دوم اینکه مثل غربی‌ها، نمی‌گیرند کسی از وی شکایت می‌کند پدرش را قانونی در می‌آورند و دفعه بعد از این کارها نمی‌کند. نظام ما این راه را نمی‌رود راه سومی را می‌رود و فقط نظام جمهوری اسلامی می تواند برود، این راه را آنها نمی‌توانند بروند و آن این است که چون می‌خواهد مردمی باشد، میدان می‌دهد که شما حرف بزنید، مردم بشنوند، بعدا خودشان انتخاب می‌کنند.


ـ شما گفتید چرا اینها اینطور فکر می‌کنند، مگر می‌شود جلوی فکر کسی را گرفت؟ آقای عسگراولادی چرا این حرف‌ها را می‌زد؟


عسکراولادی چه گفت؟ درباره حصر نگفت، اصولا حصر اینها به دلیل حرف‌هایشان نیست. نظام مراقبت می‌کند که اینها را نکشند و به نام جمهوری اسلامی ننویسند، والا شما می‌بینید اینها خانم‌ها و دخترانشان و خانواده‌شان مصاحبه می‌کنند؟ دوستان‌شان حرف می‌زنند، امثال آقای کرباسچی می‌آید آنجا حرف می‌زند، پس حرف می‌زنند. مهم این بود که فتنه‌ای در این کشور به پا شد اینها هم سرمداران آن فتنه بود. بعد گفتند اینها رؤسای فتنه‌اند. آقای عسگراولادی گفت اینها رأس فتنه نیستند، اینها مفتون هستند، اینها بازی‌خورده آمریکا، اسرائیل و انگلیس هستند و اگر می‌خواهد مسئله‌شان حل شود درخواست کنند با مدارای رهبری و از ولی‌فقیه بخواهند که اینها را ببخشد، که نخواستند. تازه روی عنادشان هم هستند. رها هم نمی‌کنند.








چندتا از تیپ ما خارج رفتند؟ هیچ‌کس. فقط شهیدمان می‌کنند. اکثر شهدایی که می‌بینید مانند شهید بهشتی، لاجوردی، محلاتی تیپ ما هستند. مگر این آقای خوئینی‌ها را مورد تهاجم قرار دادند یا آقای میرحسین را؟ نه

ـ ولی در صحبت‌های مرحوم عسکراولادی، آمده است که من فهمم با خیلی‌ها فرق دارد باید این قفل‌ها را بشکنیم؟


به خود آنها می‌گوید که قفل‌تان را بشکنید آنها قفل زده بودند. چه کسی برای آنها قفل زده است، اغتشاش شد، بیگانه سوء‌استفاده کرد، تمام اینها گردن اینهاست، در حالی که اگر اعتراض داشتید قانونی اعتراض‌شان را می‌گفتند و گفتند. اعتراضات‌شان را گفتند، خدمت رهبری هم رفتند، نتوانستند به جایی برسانند. چرا بعد ادامه دادند؟ آقای عسکراولادی می‌گفت قفلت را بشکن، تو دور خودت قفل زده‌ای.


ـ هیچ دادگاهی هم برای اینها تشکیل نشد، این هم مورد تأکید آقای عسگراولادی بود.


دادگاه تشکیل شود قطعا مجازات سنگین برای اینها در نظر گرفته می‌شود. اینکه روشن است، مدارا کردند که مجازات نشوند. وگرنه اگر دادگاه تشکیل شود فکر می‌کنید که حکمشان چیست؟ حالا اینها دادگاه برایشان تشکیل شود، خوب است یا نه؟ حالا یکی مثل آقای کروبی سوابقش مشخص است، دادگاه بروند که چه؟ یک مدارایی با آنها شده است، طرفدارانشان از این مدارا سوء استفاده می‌کنند. خودشان هم نمی‌آیند مسئله را حل کنند، لج می‌کنند، هر کس که لج کند باید تبعاتش را نیز تحمل کند.


ـ پیش‌بینی شما از ترکیب مجلس دهم چیست؟


هنوز زود است.


ـ آسیب‌هایی که در مسیر وحدت اصولگرایی در زمان ورود به مصادیق فکر می‌کنید با آن مواجه می‌شوید ،چیست؟


خوب امکان بروز این اختلافات در مصادیق در انتخابات‌ها طبیعی است، طبعا باید مراقبت کنیم که این درگیری‌ها به تشنج نینجامد.


انتهای پیام/

ارسال نظر