صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کارشناس سابق العربیه:

به‌ افتخار قاسم سلیمانی کلاه از سر برمی‌داریم

نجاح محمدعلی گفت: ما عراقی‌ها این حضور شکوهمند و خون مطهر شهدایی همچون «صدیقی» عزیز و «حمید تقوی» بزرگ را هرگز فراموش نخواهیم کرد.
کد خبر : 257615

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، بحران سوریه و درگیری با گروه «داعش» در عراق معادلات منطقه‌ای را بشدت دست‌خوش تغییر داد. در اوایل این بحران‌ها گروه «غرب‌گرا» در داخل ایران شدیداً مخالف حضور مستشاری ایران در این کشور‌ها بودند و راه‌حل را تنها در حوزه دیپلماسی می‌دانستند؛ اما با هوشیاری نیرو‌های نظامی ایران و درک درست از عمق فاجعه‌ای که گریبان گیر کشور‌های منطقه شده بود حضور ایران در کشور‌های سوریه و عراق پررنگ شد و ائتلاف ایرانی، روسی و عربی به رهبری نظامی سردار قاسم سلیمانی معادلات را به نفع ایران و ائتلاف برگرداند.


هنوز این منطقه آبستن تحولات بسیاری است و حضور نظامی ترکیه و امریکا بر پیچیده شدن تحولات آن افزوده است. در همین باره با دکتر «نجاح محمدعلی» کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و کارشناس سابق شبکه العربیه گفت‌وگویی را داشته‌ایم. ایشان خودشان را یکی از دوستداران و پیروان امام خمینی (ره) می‌دانند و به من گفتند به دلیل آنکه از سیاست‌های ایران در منطقه حمایت کرده دیگر امکان‌همکاری با شبکه‌های تلویزیونی عربی همچون «العربیه» را ندارد. ایشان در تحلیل شرایط منطقه دائماً نگران تحولات سیاسی ایران‌هم هست و تذکراتی را در خصوص آن دادند. از سردار سیلمانی و شهید تقوی به نیکی بسیار یاد کردند و حضور آمریکایی‌ها را یکی از چالش‌های اصلی منطقه نامیدند. آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی ما با ایشان است.
خبری در رسانه‌ها در خصوص طرح امریکا، اردن و عربستان منتشر شد که بر اساس آن اختیارات ریاست جمهوری در سوریه بشدت محدود و این کشور به پنج کشور (منطقه خودمختار) تقسیم شود. نظر شما در خصوص این راه‌حل چیست؟


عربستان، اردن و حتی امریکا حق دخالت در این موضوع را ندارند. این امر تنها مربوط به ملت سوریه هست. حتی هم‌پیمانان سوریه همانند روسیه نیز حق دخالت در موضوعاتی نظیر نوشتن قانون اساسی این کشور را ندارند. درواقع هرگاه هم‌پیمانان سوریه پیشنهادی جهت تدوین قانون اساسی سوریه ارائه کردند باید در مذاکرات سوچی موضوع به ملت سوریه ارجاع دهند تا آنان خودشان سرنوشتشان را تعیین کنند.


امریکا تاکنون سعی نموده است که بحران سوریه را از طریق عربستان سعودی و [راه انداختن]بازی‌های جدید، طولانی کند و [از سوی دیگر]به بهانه‌های دیگری باعث ایجاد اختلاف بیشتر گروه‌های متخاصم شود تا از این طریق موانع جدیدی بر سر مذاکرات «سوچی» ایجاد نماید.


پاسخ دمشق بسیار قاطعانه بود و دکتر «بشار الجعفری» نماینده سوریه در سازمان ملل، دخالت‌های خارجی را در امور داخلی کشورش نپذیرفت. حال چه عربستان، اردن و یا امریکا باشد.


آمریکایی‌ها در شمال کشور سوریه در حال آموزش 30 هزار جنگجوی مخالف دولت مرکزی هستند که رسانه‌های غربی از آن‌ها با عنوان «مخالفان میانه‌رو» یاد می‌کنند. به نظر شما این رفتار به چه معنی است. آیا نقض حاکمیت ملی این کشور محسوب نمی‌شود؟


پرواضح است که آمریکا و شرکایش در منطقه در حالتی مملو از گیجی و ابهام و بی‌برنامگی به سر می‌برند؛ دلیل آن‌هم نشأت گرفته از ناکامی‌های مکرر در به نتیجه رسیدن برنامه‌هایشان در منطقه و علی‌الخصوص در سوریه است.


[این]درحالی‌که ایران و شرکایش به‌طور مداوم پیروزی پشت پیروزی در زمین معرکه به دست آورده‌اند، درحالی‌که محور ایران توانست برنده جنگ علیه داعش باشد و مهر پایان بر حیات آن را بزند، محور آمریکا کوچک‌ترین موفقیتی در این زمینه نداشته [است].


ما مشاهده می‌کنیم که غرب به سرکردگی آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن‌ها بعدازآنکه دستشان در عراق و سوریه رو شد در دو وجه در حالتی گنگ و مبهم بسر می‌برند!


وجه اول آنکه در سوریه و عراق در پیشبرد اهدافشان کاملاً دچار عجز شده‌اند و در حالاتی زمین‌گیر شده‌اند! سوریه‌ای که می‌پنداشتند می‌توانند در آن تغییر رژیم دهند و آن را مستعمره‌ای آمریکایی کنند، همان‌طور که برخی کشور‌های حوزه خلیج‌فارس هستند. در عراق هم آمریکا دیگر امکان بازگشت به‌صورت یک فاتح که تمام امور را رصد می‌کند را ندارد!


ثانیاً آبروریزی اتلاف غرب علیه داعش که همه می‌پنداشتند که باعث نابودی آن خواهد شد، اما کاشف به عمل آمد که کوچک‌ترین حرکتی در راستای نابودی این گروهک تروریستی نکرده‌اند درحالی‌که با دخالت روس‌ها و کمک ایران و حزب‌الله و گروه‌های مقاومت عراقی و افغانی در کمتر از یک ماه نیم بیشتر توان داعش نابود شد!


در همین زمان و پس از مشاهده پیروزی‌های ایرانی و روسی در جمیع جبهه‌ها آمریکا به استراتژی طولانی کردن راه‌حل‌ها در سوریه پناهنده ش؛ با این توجیه که ایران را از نوار ارتباطی بین خود و افغانستان تا عراق و سوریه محروم سازد که از اتصال ارتش سوریه به امداد متحدان خود ازجمله حشد الشعبی جلوگیری کند.حضور آمریکا در سوریه پس از داعش دیگر توجیه‌پذیر نیست و این سیلی را ایرانی‌ها با حکمت به گوش آمریکایی‌ها زدند.


حضور نظامی امریکا و ترکیه در کشور سوریه آیا به تشدید بحران‌های این کشور منجر نمی‌شود؟


قطعاً. اما برای هر حضور، هدف و چشم‌اندازی تعریف می‌شود و ایران و دوستانش این را به‌درستی می‌دانند و با آن از زاویه مطابقت استراتژی این نوع حضور با برنامه‌های خودشان تعامل ایجاد می‌کنند.حضور نظامی ترک‌ها به نفع سوریه و ایران برآورد می‌شود و دلیلش قطع خطوط اتصال بین کرد‌های عراق و سوریه است.اما در عفرین عملیات ترکیه با منافع آمریکا همسویی بیشتری دارد و به برنامه آمریکایی‌ها در طولانی کردن بحرانِ سوریه و تکه‌تکه کردن آن کشور ولو در آینده‌ای دور کمک می‌کند.


در چهارچوب همان تاکتیک، به‌کارگیری کرد‌ها در شرق سوریه در امتداد مرز‌های غربی ترکیه برای آن است که خطوط تماس ایرانی‌ها در جهت نوار استراتژیک ایران، عراق و سوریه قطع شود و درنهایت راه بر ارتش سوریه دررسیدن به مرز ترکیه جهت ادامه فاز سوم «عملیات ادلب» که با کمک متحدانش شروع شد و به‌سرعت توانست تسلط خود را بر فرودگاه «ابو ظهور» محکم کند و بابی برای پیروزی‌ها بیشتر در استان‌های «حما» و «حلب» و نفوذ در بادیه شرقی بگشاید را ببندد.


مسافت فرودگاه از شهر «سراقب» مهد گروهک‌های مسلح در ریف ادلب حوالی 23 کیلومتر است و درنهایت این امکان را به ارتش می‌دهد که حصر را از فوعه و کفریا بگشاید.در همین حال 17 کیلومتر از نقطه تمرکز ارتش سوریه در ریف حلب فاصله دارد. اگر ترک‌ها از عفرین عقب‌نشینی نکنند یا آن را به معارضین موردحمایت خود تحویل دهند از تفاهمات [آستانه]عبور کرده و وضع را برای ایران و سوریه طوفانی خواهد کرد!


نقش و حضور سیاسی ایران در عراق را چطور ارزیابی می‌کنید. آیا حضور مستشاری ایران به ثبات سیاسی در کشور عراق و سرکوبی داعش نقش داشته است؟


قطعاً حضور ایران در عراق مهم و مؤثر است. در عراق این امر به اثبات رسید که عدم دخالت و حضور ایران به فرماندهی ژنرال سلیمانی که به احترام وی کلاه از سر برمی‌داریم اربیل و بغداد و بسیاری دیگر از شهر‌های عراق امروز دست داعش بود. ما عراقی‌ها این حضور شکوهمند و خون مطهر شهدایی همچون «صدیقی» عزیز و «حمید تقوی» بزرگ را هرگز فراموش نخواهیم کرد.


نقش ایران همواره مثبت و مطلوب بوده و دائماً در جهت وحدت ثبات و استقرار و آرامش در همه منطقه گام برداشته است. نقش ایران در سوریه علیرغم تمامی بزرگنمایی‌های رسانه‌ای، نقشی کاملاً مثبت در راستای ریشه‌کن کردن تروریست منطقه‌ای بوده، درحالی‌که سعودی همواره به ارسال تروریست به عراق مشغول بوده و هستند که می‌توان بر اساس آمار گفت: سعودی‌هایی که در عراق در حملات انتحاری و جنگ با ارتش کشته شدند 5000 نفر بوده‌اند هم‌زمان ایران 5000 شهید برای آرامش عراق و سوریه تقدیم کرده است.پیشنهاد من این است که کشور‌های منطقه با ایران وارد معاهده‌ای برای صلح دائمی و مبارزه با تروریسم شوند که از بازگشت تروریست‌ها هم پیشاپیش جلوگیری شود.


و سؤال آخر اینکه، با توجه به رفتار‌های آقای ترامپ در خصوص ایران و تلاش برای برهم زدن توافق هسته‌ای و فروش سلاح به کشور‌های همانند عربستان است، منطقه به چه سمت و سویی خواهد رفت؟


حضور بیگانگان در منطقه اولین و مهم‌ترین عامل عدم استقرار در منطقه است و به تجربه ثابت‌شده است. در دهه اخیر نقش سعودی‌ها هم در این امر بسیار پررنگ‌تر شده و با دخالت‌های منفی خود در امور کشور‌های منطقه به عاملی برای بی‌ثباتی تبدیل‌شده‌اند.


عربستان است که بر سر مردم یمن بمب‌های خوشه‌ای و موشک‌های 10 تنی می‌اندازد نه ایران، اوست که حامی گروهک‌های تروریستی در منطقه است نه ایران! درحالی‌که ایران به‌طور رسمی دعوت به همکاری نظامی اطلاعاتی از سوی سوری‌ها و عراقی‌ها شد!در لیبی دخالت غرب و جنگ قدرت بین اعراب باعث نابودی آن کشور شد، نقش ایران در لیبی چه بوده؟!


تکرار می‌کنم در منطقه ما ایجاد ائتلاف نظامی، امنیتی و منطقه‌ای به رهبری ایران اتفاقاً با مشارکت دادن سعودی‌ها به شرطی که دست از ماجراجویی و ائتلاف با صهیونیست‌ها بکشد، الزامی است.


تلاش ترامپ برای برهم زدن برجام ادامه خواهد داشت و در این مسیر تنها نخواهد بود، چون سعودی‌ها میلیارد‌ها دلار رشوه دادند که ترامپ را در این مسیر حفظ و حمایت کنند!من برای ایران حرکت در دو مسیر را مثبت ارزیابی می‌کنم:


ابتدا وحدت صف و کلمه در داخل ایران است، این امر الزامی است. دولت و سپاه و قوه قضائیه باید با هماهنگی هم بتوانند برای نظام در برابر طوفان‌های پیش رو چشم‌انداز تعریف کنند. مثلاً سپاه باید از هرگونه تک‌روی و آتو دادن دست دشمن اجتناب کند، در حوزه توان موشکی که حق مسلم ایرانی‌هاست و مقوله حقوق بشر به‌طوری هماهنگ و درست عمل شود که مجال سوءاستفاده دشمنان باز نباشد.دستگاه قضائی در مقوله‌های حقوقی باید خود را اصلاح کند و از ماجراجویی‌های بی‌مورد مخصوصاً در برخورد با معترضان و جوان‌ها بپرهیزد! همه باید تلاش کنند که در زمان رایزنی با غرب دست دولت برای مانور در حوزه داخلی باز باشد و بتواند روی اتفاق جامع درون کشور مانور دهد.


ثانیاً باید با اروپا بر اساس سیاست‌های در‌های باز عمل کرد و اروپا را با خود در برابر آمریکا به‌صف کنید، همان‌طور که در این پنج سال به‌خوبی دیپلماسی ایرانی توانست بین اروپا و آمریکا شکافی غیرقابل‌ترمیم ایجاد کند و مدام اروپا را در راستای اهداف خود مقابل آمریکا قرار دهد.البته باید بگویم رسانه‌های دولتی باید به‌طور ساختاری خود را بازسازی کنند، چون در حوزه داخلی در این چند سال کوچک‌ترین موفقیتی نداشته‌اند و حتی از قانع کردن جوانان ایرانی درباره استراتژی‌های مشروع نظام عاجز مانده‌اند. بقول نبی اکرم محمد مصطفی (ص): «پیامبران با مردمشان به میزان عقل و درک مردم سخن میگویند»


پس جمهوری اسلامی باید در راستای اقناع ملت ایران در شیوه عملکرد خود بازنگری کند و صداوسیما طوری با مردم سخن بگوید که هشتاد میلیون ایرانی قانع و متوجه شوند.


منبع: دانشجو


انتهای پیام/

ارسال نظر