خلیج فارس و نیاز فوری به یک ساختار امنیتی جدید
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، سایت تحلیلی آمریکایی «لوبلاگ»(lobelog ) در یاداشتی به قلم «جواد حیران نیا» در مورد نیاز خلیج فارس به یک چارچوب امنیتی جدید می نویسد: اجرای مکانیسمهای تاثیرگذار امنیتی در حوزه خلیج فارس همواره برای کشورهای این منطقه مایه نگرانی بوده است. موضوع مهم در این رابطه یافتن هدف مشترک و در ادامه ایجاد ساختارها (تکنیکها) برای رسیدن به امنیت منطقه ای پایدار است.
اما کشورهای حوزه خلیج فارس در تعریف شفاف از سطح امنیتی که در خلیج فارس مورد نیاز است و همچنین نحوه رسیدن به صلح در این منطقه استراتژیک و ویژه ناتوان هستند. جنگ قدرت سبب افزایش تنشها میان کشورهای حوزه خلیج فارس که برخی از آنها خواهان قدرت کامل و استیلا بر دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس هستند شده است. یک مثال برای این وضعیت تنشهای اخیر میان عربستان سعودی و امارات با قطر است. اما جنگ یمن و همچنین رقابت میان عربستان سعودی و ایران نیز از دیگر مثالهای موجود هستند.
به دلیل این تقابلها، مذاکره کشورهای حاشیه خلیج فارس برای رسیدن به یک نظم امنیتی در خلیج فارس امری ضروری است.
موانع متعددی هستند که ایجاد امنیت پایدار و بادوام را در منطقه خلیج فارس با مشکل مواجه کرده اند. خواسته برخی از کشورهای منطقه برای برتری یافتن بر دیگر کشورهای منطقه و تفوق ایده قدرت مطلق بر قدرت نسبی، اختلافات سیاسی و ایدئولوژیکی و رقابت در خرید تسلیحات همگی موجب بروز اختلاف و اصطکاک میان کشورهای حوزه خلیج فارس شده اند و در نتیجه از همکاری آنها با یکدیگر برای رسیدن به امنیت پایدار در منطقه جلوگیری می کند.
البته این امر مهم است که امنیت برای یک دوره بلند مدت تدوین شود اما رفتاری که به موجب آن امکان رسیدن به این هدف فراهم می شود مبهم مانده است. پیدایش شورای همکاری خلیج فارس که در سال ۱۹۶۱ برای مقابله با ایران و عراق شکل گرفت به عنوان یک راه حل بلند مدت عمل نکرد که بخشی از آن به این دلیل بود که از ماهیت نظامی خود به یک پیمان رسمی تغییر پیدا نکرد.
اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آ سه آن) نمونه ای برای همکاری است که کشورهای حوزه خلیج فارس می توانند از آن تقلید کنند. با این وجود به دلیل ناهمگونی کشورهای عضو آسه آن، این پیمان در برخورد با موارد امنیتی ناتوان است. بعد از کنفرانس ۱۹۷۶ بالی، آ سه آن اساسا تبدیل به یک اتحادیه اقتصادی شد.
یک نمونه جایگزین دیگر برای همکاری میان کشورهای حاشیه خلیج فارس «کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا» (CSCE) که پیمانی پیشرو برای امنیت و همکاری در اروپا بود، است. این پیمان با معاهده ۱۹۷۵ هلسینکی بوجود آمد، CSCE به اعضای ناتو و همچنین امضا کنندگان پیمان ورشو اجازه داد تا درباره نگرانیهای امنیتی خود با یکدیگر گفتگو کنند. اصولی همچون عدم تجاوز، پذیرش مرزهای رسمی، تلاش برای رسیدن به راه حلهای مسالمت آمیز در هنگام بحرانها، و دخالت نکردن در امور داخلی کشورها از اصلی ترین اصول این پیمان (CSCE) هستند.
با تاکید بر مواردی همچون همکاری، موضوعات مشترک، و عدم تجاوز این مدل می تواند با موفقیت در خلیج فارس به اجرا گذاشته شود و با حضور کشورهای ایران، عراق و اعضای شورای همکاری خلیج فارس تبدیل به یک پیمان جامع شود. کشورهای حاشیه خلیج فارس می توانند در مورد امنیت بر اساس همکاری وارد مذاکره شده و با اقدامات متوازنی همچون اعتمادسازی و توافقات کنترل سلاح آن را توسعه دهند. عدم اعتماد دلیل اصلی نبود امنیت و ثبات در منطقه خلیج فارس است. اما تجربه مواردی همچون بیانیه دمشق (پیمان ۶+۲) و شورای همکاری خلیج فارس این نکته را روشن می کند که رسیدن به ساختار یک امنیت جامع در خلیج فارس در فضای همکاری امکان پذیر است. حتی اگر چارچوبی شبیه CSCE منجر به یک پیمان دائمی نشود می تواند روابط امنیتی بهتری را در منطقه رقم بزند.
چنین چارچوب امنیتی منطقه ای می تواند با گفتگو میان ایران و شورای همکاری خلیج فارس همراه با حمایت آمریکا برای قدرتمندتر کردن این فرایند آغاز شود. گفتگو میان کشورهای عضو می تواند پیش از آنکه به سطح امنیتی برسد ابتدا در سطح سیاسی انجام شود. پایداری استراتژیک می تواند از طریق اجرای مشترک توافقات و سیاستهای پذیرفته شده از سوی تمامی طرفها در خصوص عراق، یمن، سوریه و لبنان بدست بیاید. «جامعه امنیتی کثرت گرا» که توسط «کارل دویچ» از دانشمندان علوم سیاسی، مطرح شده چارچوبی است که کشورهای مستقل را از تجاوز به خاک یکدیگر در روابط دو جانبه برحذر می دارد.
با این وجود در نهایت چنین ساختار یا چارچوبی نیازمند اعتماد است، و این (اعتماد) کالایی است که این روزها در خلیج فارس کمیاب است.
منبع: مهر
انتهای پیام/