صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
بهرام عظیمی:

دوست‌داشتم راننده اتوبوس شرکت واحد شوم

کارگردان انیمیشن‌های خاطره انگیز گفت: دوست‌داشتم راننده اتوبوس شرکت واحد شوم.
کد خبر : 254578

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، هماوردی یا دست‌کم جذب مخاطب کودک و بزرگسال ایرانی، باوجود انواع و اقسام انیمیشن‌های سینمایی دنیا کار بسیار دشواری است؛ آثاری با کاراکترهایی جذاب که با نمک‌ریزی‌های دوبلورهای خوش‌ذوق ایرانی، جذابیتشان دوچندان هم می‌شود.


اما بهرام عظیمی در دهه 70 موفق شد با ساخت مجموعه‌های انیمیشنی بابابرقی، آقای ایمنی و سیاساکتی و داوودخطر، ایرانی‌های زیادی را پای تلویزیون‌ها بنشاند، برنامه‌هایی که فرهنگسازی را به شکل درست آن و در قالبی جذاب و قصه گو انجام می‌داد. این آثار حالا و در گذر زمان به خاطرات یک نسل تبدیل شده‌اند و حسی نوستالژیک دارند.


این کارگردان خلاق و بانمک، بعدها با ساخت انیمیشن سینمایی «تهران 1500» جایگاه خود را در این عرصه بیشتر تثبیت کرد. گفت‌وگوی ما با عظیمی، به بهانه تولد او انجام شده است و این فیلمساز ضمن این‌که از دو کار جدید خود خبر داد، درباره کارتون‌های محبوبش، وضعیت آثار انیمیشن ایرانی و فاصله آنها با دنیا هم صحبت کرد.


51 سالگی تان تمام شده و وارد 52 سالگی شدید؛ حس و حال میانسالی را دارید؟


بله، شدید. چهار پنج سال است درگیر این قضیه هستم که سنم زیاد شده و چه کارهایی کردم و چه کارهایی باید انجام دهم و... .


احتمالا شما معروف‌ترین کارگردان انیمیشن ایران هستید؛ از این نظر که در کوچه و خیابان دست‌کم بخشی از مردم شما را می‌شناسند.


اگر این‌طور باشد، صد در صد به خاطر حضورهای تلویزیونی من از جمله برنامه‌های هفت و خندوانه است. البته این قضیه از پخش مجموعه «سیا ساکتی» شروع شد و مردم می‌خواستند ببینند چه کسی اینها را می‌سازد. مصاحبه‌هایی که آن زمان از من در مجلات و روزنامه‌ها منتشر می‌شد، نقش زیادی در این شناخته شدن داشت.


بعضی از مردم وقتی بازیگران و کارگردان‌های شناخته شده را می‌بینند، از آنها می‌پرسند چطور می‌شود بازیگر شد. از شما به عنوان یک کارگردان انیمیشن چه درخواستی دارند؟


چند مدل هستند. 40، 50 درصد از آنها می‌خواهند بازیگر شوند و به من می‌گویند باید چه کار کنیم. اما وقتی من به آنها می‌گویم کارگردان انیمیشن هستم، می‌گویند تو با خیلی از کارگردان‌های دیگر رفیقی، ما را به آنها توصیه کن! درصد زیادی از آنها هم درباره معضلات و موضوعات مختلف ایده دارند و فکر می‌کنند من به عنوان آدمی که کارهای فرهنگی و فرهنگسازی انجام می‌دهم، دستم برای تولید باز است. عده زیادی از معلولانی که مرا می‌بینند، می‌پرسند چرا راجع به معلولان و مشکلاتی که ما داریم، کار نمی‌سازید؟ درواقع بیشتر مردم وقتی به من می‌رسند، سوژه دارند. درصد بسیار کمی هم هستند که به من می‌گویند می‌خواهم وارد کار انیمیشن شوم.


از قدیم یک سوژه انشای کلیشه‌ای در مدرسه داشتیم مبنی براین‌که می‌خواهید در آینده چه‌کاره شوید؟ یادتان است چه شغلی را برای آینده انتخاب کردید و درباره آن نوشته بودید؟ احتمالا نگفتید که می‌خواهید «کارگردان انیمیشن» شوید!


نه این‌که بخواهم بگویم از سه چهارسالگی در فکر این بودم که می‌خواهم در آینده چه کاره شوم، اما تقریبا در همان سن، به خاطر اولین نقاشی که برای مادرم در روز مادر کشیدم، خیلی مورد تشویق خانواده‌ام قرار گرفتم. از آن‌موقع احساس کردم که می‌توانم با نقاشی، جلب توجه کنم. در بچگی دوست داشتم نقاش شوم، منتهی وقتی به سن نوجوانی و جوانی رسیدم، در کنار فعالیت‌های هنری، بشدت عشق ماشین بودم؛ درحدی که مدرک دیپلم اتومکانیک را دارم. اما در دانشگاه رشته هنر را انتخاب کردم. در همان دوره تحصیل در رشته اتومکانیک، خیلی دوست داشتم راننده اتوبوس شرکت واحد شوم. بعد به این فکر کردم که راننده مسابقات اتومبیلرانی شوم. الان تنها آرزویی که از قدیم برایم مانده که دست نیافتنی است، همین راننده مسابقات اتومبیلرانی است. اما درباره هنرمند شدن مطمئن بودم و می‌دانستم در آینده کار هنری را پیش خواهم گرفت.


در کارهایتان هم عشق و علاقه به رانندگی پیداست؛ از جمله سیاساکتی و داوود خطر.


کل علایق و سلایق من در طول زندگی، در همه انیمیشن‌هایی که ساختم وجود دارد. رشته دانشگاهی من صنایع دستی بود، اگر شما به فیلم «تهران 1500» دقت کنید، از آن پلان اول تا پلان آخر صنایع دستی در آن هست. در انیمیشن‌های کوتاهم نیز صنایع دستی خیلی نقش دارد، همین‌طور اتومبیلرانی و موضوعات موردعلاقه دیگرم.


با این‌که مجموعه‌های سیاساکتی، آقای ایمنی و بابابرقی کارهایی بودند که ساخت آن به شما سفارش شده بود، آیا امکان ساخت ادامه این مجموعه‌ها وجود دارد؟


نه. همه کارهای فرهنگسازی و انیمیشن‌های کوتاهی که ساختم، سفارشی بود. امکان ادامه ساخت این قبیل کارها وجود ندارد، چون هزینه تولید آنها خیلی بالاست. من هم پولی ندارم که بخواهم به‌طور شخصی هزینه کنم. پخش تلویزیونی این کارها هم هزینه خودش را دارد. ضمن این‌که آن انگیزه قبل را هم برای ادامه دادن این نوع کارها ندارم. یکسری ارگان، سازمان و وزارتخانه هستند که برحسب نیازهای خود به آدم‌هایی مثل من سفارش می‌دهند؛ در این 20 سال هم همه سفارش‌های سازمان‌ها و وزارتخانه‌های مختلفی را که می‌خواستند فرهنگسازی کنند، شاید به نوعی خودم در قالب انیمیشن ساخته‌ام. اما اگر خودم بخواهم انفرادی و با هزینه و سلیقه خودم کار کنم، انیمیشن‌های کوتاه جشنواره‌ای را دوست دارم که در آنها مضامین اخلاقی و عاشقانه وجود دارد.


آن انیمیشن بلند سینمایی که قرار بود بسازید، چه شد؟


اسمش «ابرقهرمانی از نازی‌آباد برمی خیزد» بود که بعید می‌دانم بخواهم آن را بسازم.


کار جدید دیگری ندارید؟


کار سینمایی که اصلا شروع نمی‌کنم، اما الان مشغول انجام دو کار دیگر هستم. یکی از آن کارها را احتمالا همه در یکی دو هفته آینده خواهند دید که برای شبکه‌های مجازی است؛ مجموعه انیمیشنی به نام «شهرام بهرام» که ترکیبی از حضور زنده خود من با شش کاراکتر انیمیشنی است. اثری که به مسائل روز و موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و.. . می‌پردازد. مشغول ساخت انیمیشن کوتاه دیگری به اسم «سیم ششم» هستم که 12 دقیقه است. بااین‌که حدود 9 ماه است روی آن کار می‌کنم، گمان می‌کنم هشت 9ماه دیگر هم کار ببرد. سیم ششم، یک کار بسیار سنگین در قالب فیلم کوتاه است.


میانگین هزینه تولید یک انیمیشن سینمایی در دنیا بویژه در هالیوود و شرکت‌های معتبر فیلمسازی مثل والت دیزنی و پیکسار چقدر است؟ به عبارتی هزینه تولید آن آثار چند برابر هزینه تولید یک انیمیشن سینمایی ایران است؟ اصلا به لحاظ رقم امکان مقایسه میان آنها وجود دارد؟


بله، به لحاظ رقم قابل مقایسه است. این که می‌گویم، دقیقا نیست، اما اگر بخواهم عددی نزدیک به واقعیت بگویم هزینه تولید یک انیمیشن سینمایی هالیوود، 200 برابر هزینه تولید یک انیمیشن سینمایی در ایران است. ما برای ساخت یک انیمیشن سینمایی، یک میلیون دلار هزینه می‌کنیم که به پول ما حدود چهارپنج میلیارد تومان می‌شود، اما آنها برای هر انیمیشن سینمایی 200 میلیون دلار هزینه می‌کنند. حالا این عدد را ضربدر 4500 تومان کنید و ببینید به پول ما چقدر می‌شود.


صنعت سینمای انیمیشن ایران می‌تواند این تصور را داشته باشد که روزی به لحاظ کیفیت و جذابیت به آثار سطح اول سینمای جهان نزدیک شود؟


شاید به لحاظ کیفیت و تکنیک تا حدی بتوانیم به آن آثار نزدیک شویم، اما از نظر جذابیت بعید می‌دانم به این زودی‌ها به گرد پای آنها برسیم. من این مقایسه را با انیمیشن‌های هالیوود انجام می‌دهم.


نظرتان درباره وضعیت فعلی انیمیشن‌های سینمایی ایران چیست و این آثار چه روندی را طی می‌کند؟


در این پنج شش سال اخیر و بعد از «تهران 1500»، این اتفاق برای انیمیشن ایران افتاد که مردم به آن اعتماد کنند و برای دیدن فیلم انیمیشن به سینما بیایند. هفت هشت فیلم انیمیشن در این پنج شش سال اکران شد که شاید فقط دو فیلم از میان آنها توانستند به چشم بیایند و به فروش خیلی خوبی دست پیدا کنند. تهران 1500 نزدیک به سه میلیارد تومان فروخت و «شاهزاده روم» هم حدود پنج میلیارد تومان فروخت که رقم‌های بالا و اعجاب انگیزی است. پس در این چند سال اخیر، دو انیمیشن توانست رقابت سختی با فیلم‌های زنده داشته باشد. الان هم تیم‌های مختلف مشغول کارند و کارهای درجه یکی انجام می‌دهند. بی شک تا سه سال دیگر ما چند انیمیشن سینمایی درجه یک خواهیم دید که بسیار در سینمای ایران موفق خواهند بود. اما آیا این‌که این آثار در سینمای بین‌الملل هم موفق خواهند بود، من بعید می‌دانم. مگراین‌که این فیلم‌ها در کشورهای اطراف و همسایه و اسلامی اکران شوند و اتفاقاتی برای آنها بیفتد. چون تنها شرط بازار بین‌الملل، تولید انیمیشن درجه یک نیست، بلکه بازاریابی و پخش آن است. کدام پخش کننده درجه یک در دنیا، اصلا انیمیشن ایرانی را می‌شناسد و می‌تواند به آن اعتماد کند. دیگر ته فیلم‌های ایرانی اکران شده ما در سراسر دنیا، کارهای آقایان عباس کیارستمی و اصغر فرهادی است. باز باید ببینید که تعداد سالن سینماهای همین فیلم‌ها که پخش‌کننده خوب هم دارند، نسبت به فیلم‌های درجه2 اروپایی چقدر بوده است. پس خیلی از فیلم‌های ما به درد اکران بین‌الملل نمی‌خورد و نمی‌توان هم آن تعداد کم را به سینمای ایران بسط داد و با یک گل بهار نمی‌شود. برای همین فعلا انیمیشن سینمایی ما باید به جایی برسد که بتواند مخاطب ایرانی را جذب کند. اگر ما به این مرحله برسیم، موفقیت خوبی است و هم از نظر مالی اتفاق بزرگی خواهد افتاد و هم پیشرفت بسیار بزرگی در صنعت انیمیشن ایران رخ می‌دهد.


انیمیشن‌های محبوب عظیمی


کارگردانان انیمیشن هم مثل خیلی‌ها انیمیشن‌های محبوبی دارند که بارها به تماشای آنها نشسته‌اند،وقتی از بهرام عظیمی نام انیمیشن های محبوب و مورد علاقه‌اش را پرسیدیم ،‌گفت : سریال «سندباد» خیلی برایم دوست‌داشتنی بود و هنوز هم هست. از میان انیمیشن‌های سینمایی خارجی هم «شگفت انگیزها» را دوست دارم.


منبع: جام‌جم


انتهای پیام/

ارسال نظر