صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

شهیدی که تنها نامی از او بر روی مترو مانده است

شهید محمدعلی حبیب‌الله تحصیل کرده رشته انفورماتیک در آمریکا، با آغاز جنگ تحمیلی به ایران آمد و همچون دیگر رزمندگان مقابل دشمن ایستادگی کرد. وی در سوم دی ماه ۱۳۵۹ در دشت ذوالفقاری آسمانی شد.
کد خبر : 253149

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، ناگفته‌های زیادی از دوران دفاع مقدس به خصوص روز‌های نخست جنگ وجود دارد که همچون گنجی در دل رزمندگان اسلام پنهان مانده است. در میان شهدا نیز افرادی هستند که هیچ نام و نشانی از آنها نیست. یکی از این شهدا «محمدعلی حبیب‌الله» است که با وجود اینکه تحصیلات عالیه خود را در آمریکا گذرانده بود، همچون دیگر رزمندگان در مقابل دشمنان ایستادگی کرد و به شهادت رسید که از او تنها یک نام در خیابان آزادی باقی مانده است. برای آشنایی با این شهید بزرگوار به گفت‌وگو با سردار قاسم صادقی از نیرو‌های گروه فدائیان پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.


محمدعلی حبیب الله در یک خانواده با وضعیت مالی متوسط به دنیا آمد. او هزینه‌های خود و خانواده‌اش را با فروش بادبادک، شانسی، جغجغه و ... بدست می‌آورد. محمدعلی پس از کسب دیپلم، در سال 1348 برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. در طول تحصیل کار می‌کرد و روزگار خود را می‌گذراند.


وی سال 1358 دکترای انفورماتیک خود را دریافت کرد. او پیش از آغاز جنگ تحمیلی به ایران برگشت. محمدعلی، فرهنگ غرب را با خود به ایران نیاورد. همچنین تمام دغدغه‌اش انجام کار و خدمت به مستضعفین بود. در روز‌های نخست جنگ، خودش را به خرمشهر و آبادان رساند و به یاری جمعی از رزمندگان دفاع جانانه‌ای کرد و دشمن را از اشغال آبادان مایوس کرد.


با ایجاد خط پدافندی، مسئول خط شد. شب‌ها خودش در سنگر کمین، نگهبانی می‌داد. زمانی که دشمن سر چند رزمنده دانش آموز را در سنگر روباهی از تن جدا کرد، دکتر دیگر اجازه نداد بچه‌ها شب‌ها نگهبانی بدهند؛ لذا به بچه‌ها می‌گفت: «من پست نگهبانی شما را با صد صلوات برای سلامتی امام و شما می‌خرم.»


از ساعت 12 شب تا خود صبح پشت خاکریز نگهبانی می‌داد و دائم ذکر می‌گفت. دم دمای صبح به سمت دستشویی‌ها می‌رفت و آفتابه‌های خالی را پر می‌کرد. در این چند ماه با بچه‌ها به گونه‌ای برخورد می‌کرد که بچه‌ها خیال می‌کردند هم سطح خودشان است و با بچه‌ها خاکی زندگی می‌کرد، ظرف غذا و لباس‌ها را می‌شست.


وی اعتقاد داشت در جبهه‌ها اگر این کار‌ها را کردیم برای خدمتگزاری در جامعه لیاقت داریم و لاغیر. نهایتا در نگهبانی از اسلام و ایران در دشت ذوالفقاری آبادان در تاریخ سوم دی ماه 1359 بر اثر ترکش خمپاره دشمن از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید.


همسرش برای تحویل پیکرش به منطقه عملیاتی آمد. وی پیکر پاک شهید را به تهران آورد و در بهشت زهرا (س) قطعه 24 ردیف 49، شماره 42 به خاک سپرد. اکنون ایستگاه متروی حبیب الله در خیابان آزادی تهران به نام این شهید بزرگوار است، ولی تقریبا اکثر مردم از سرگذشت زندگی این شهید بزرگوار اطلاعی ندارند.


منبع: دفاع پرس


انتهای پیام/

ارسال نظر