سینمای پرستاره بیسوپراستار
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، لیلا حاتمی، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، محمدرضا گلزار، هدیه تهرانی، رضا عطاران و... بالاخره چه کسی سوپراستار سینمای ایران است؟ در تعاریف مرسوم سینمای جهان، سوپراستار هنرپیشهای است که دایره محبوبیتش چنان گسترده است که به تنهایی میتواند سرنوشت اقتصادی یک فیلم را رقم بزند.
بر این اساس در سینمای ایران آیا بازیگری هست که محبوبیتش به قدری باشد که مردم صرفا برای دیدن او به سینما بروند؟ در دهه 60 با تغییر مناسبات سینما، مدیران سینمایی علاقهای به ظهور استار یا فراتر از آن سوپراستار نداشتند، اما در آن دوران هم هنرپیشهای مانند جمشید هاشمپور چنان بر پرده سینما خوش درخشید که حضورش در هر فیلمی میتوانست گیشه آن فیلم را تضمین کند.
در دهه 60 البته، غیر از جمشید هاشمپور بازیگرانی مثل فرامرز قریبیان، افسانه بایگان و در ژانر سینمای کمدی نیز اکبر عبدی به عنوان سوپراستار ظهور کردند و به گیشه سینماها جان دادند. از اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 با تغییر مناسبات فرهنگی ـ اجتماعی بود که فیلم جریانساز و مهمی چون «عروس» به کارگردانی بهروز افخمی ساخته شد و بازیگران آن، ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی توانستند در قامت یک سوپراستار ظاهر شوند و اتفاقا در همین دهه بود که شادروان خسرو شکیبایی هم توانست به عنوان بازیگری محبوب به جایگاه ارزشمندی دست پیدا کند. پس از آن در اواسط دهه 70 پرویز پرستویی با ایفای انواع و اقسام نقشها در ژانرهای مختلف (از ژانر اجتماعی گرفته تا کمدی و دفاع مقدسی) توانست در شمایل بازیگری که حضورش در هر فیلمی موفقیت در گیشه را همراه میآورد ظاهر شود.
از اواخر دهه 70 به بعد که ورود جوانها به سینما سهلتر شد، جوانهای بسیاری وارد این عرصه شدند. هدیه تهرانی، محمدرضا فروتن، لیلا حاتمی، محمدرضا گلزار و حامد بهداد هر کدام در دورهای توانستند مخاطب را به سالنهای سینما بکشانند. شهاب حسینی و ترانه علیدوستی نیز از اواخر دهه 80 و با بازی در فیلمهای فرهادی بود که به محبوبیت فوقالعادهای بین مردم رسیدند و در سالهای اخیر هم رضا عطاران هنرپیشهای است که با استفاده از ظرفیت پولسازیاش میتواند کمابیش ضامن فروش مناسب یک فیلم سینمایی باشد.
بیشک هر کدام از ستارههایی که در بالا از آنها نام بردیم، در مقاطعی هم نتوانستند به خودی خود مردم را به شکلی گسترده به سالنهای سینما بکشانند و فیلمهایی هم داشتند که به اصطلاح نفروخت و بنابراین نسبت به این که در سینمای ایران سوپراستار یا فوقستارهای وجود دارد، شبهههایی را به وجود آورد! چراکه یکی از ویژگیهای یک سوپراستار برخورداری از قدرت جذب وسیع مخاطب برای فیلم سینمایی (بدون توجه به کیفیت داستان و کارگردانی) است.
سوپراستار به معنای واقعی نداریم
بهزاد عشقی منتقد و مدرس سینما نیز با تعریف واژه سوپراستار، میگوید: سوپراستار بازیگری است که نامش به تنهایی میتواند فروش یک فیلم را تضمین کند و معمولا اگر سوپراستاری یک یا دو فیلم کمفروش داشته باشد بتدریج از گردونه ساز و کار در سینما حذف میشود. از سوی دیگر معمولا سوپراستارها نمادی از زیبایی، قدرت، جوانمردی و بازیگرانی
تک نقش بودند. برای مثال جان وین همیشه هنرپیشهای وسترنی در خدمت مردم و قانون بود، اما در سینمای ایران مفهوم سوپراستار، به یک غلط متداول تبدیل شده است. ما بازیگران محبوب داریم، اما سوپراستار به معنای دقیق کلمه نداریم. حتی بازیگری مثل محمدرضا گلزار یا شهاب حسینی که بازیگر قدرتمند و بااستعدادی هم هست، فیلمهایی دارند که در گیشه نمیفروشند. بنابراین در یک اقتصاد سوبسیدی ـ دولتی اشتباها بعضی از بازیگران عنوان سوپراستار را یدک میکشند و چون اقتصاد سینمای ایران، اقتصاد بخش خصوصی نیست، برگشت سرمایه هم برایشان مهم نیست.
او ادامه میدهد: بازیگران سینمای ایران دستمزدی میگیرند که یک دهم آن در اکران عمومی برنمیگردد و دریافت چنین دستمزدهایی به خودی خود از عوامل بحران در سینمای ایران است.
عشقی در پایان یادآور میشود: اگر بخواهم با اغماض نام یک بازیگر را که حضورش تضمینکننده گیشه است نام ببرم به رضا عطاران اشاره میکنم که جز یکی دو مورد نامش به تنهایی برای فروش فیلم کفایت میکند. عطاران نمادی از آدمهای میان مایه است که زشتیهای جهان را به سخره میگیرد و این برای مردم دیدنی است، اما من در چند مقاله به این نکته اشاره کردم که وقتی یک سوپراستار محبوبیت خودش را بیش از حد صرف فیلمهای نازل میکند، کمکم خودش را هم زیرسوال میبرد. مثلا مردم به خاطر نام رضا عطاران میروند و فیلمی مثل «دراکولا» را میبینند، اما راضی از سالن سینما برنمی گردند. چنین روندی اگر همین طور ادامه پیدا کند حتی نام رضا عطاران هم نمیتواند فروش فیلمی را تضمین کند.
استار داریم، سوپراستار نه
آنتونیا شرکا، منتقد سینما درباره وجود سوپراستار در سینمای ایران، تاکید میکند: در دهه60 از آنجا که سیاستهای سینمایی مخالف چهرهسازی بود این جریان اتفاق نیفتاد و بازیگری برجسته نشد، اما از اواخر دهه 60 به بعد بود که نیکی کریمی در «عروس» چهره شد و استارها کمکم وارد سینمای ایران شدند که البته همیشه حضورشان (بخصوص برای خانمها) از سوی مراجع سینمایی محل مناقشه بوده است.
این استاد دانشگاه میافزاید: در سینمای ایران همواره بودند بازیگرانی که حضورشان تضمینکننده فروش در گیشه بوده، مثلا در حال حاضر نوید محمدزاده یا الناز شاکردوست به یک استار تبدیل شدند یا در سالهای پیش مهناز افشار چنین وضعیتی داشت. این بازیگران وقتی به مجامع عمومی میآیند با استقبال مردم مواجه میشوند، اخبار و حواشیشان دائما پیگیری میشود و تمام اینها حاکی از استار بودنشان است، اما قطعا این ویژگی دلیل بر خوب و بینقص بودن آنها نیست.
او میگوید: به هر حال در سالهای اخیر با وجود نشریات زرد و فضاهای مجازی بازیگرانی به چهره و ستاره تبدیل شدند و من معتقدم در سینمای ایران استار وجود دارد، اما سوپراستار نه.
کارگردان هم میتواند سوپراستار باشد
تهماسب صلحجو، رئیس پیشین انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی عنوان سوپراستاری را تنها مختص به بازیگران نمیداند و میگوید: در هر دورهای بازیگرانی که روی پرده سینما میدرخشند و در خاطرات مردم جایگاه خوبی پیدا میکنند ستاره نام میگیرند و بعضیها که از ستاره هم بالاتر میزنند، عنوان سوپراستار را به خود میگیرند. البته این عنوان فقط به بازیگر تعلق نمیگیرد و حتی ممکن است کارگردانی به قدری سوپراستار شود که مردم به خاطر نام او به تماشای فیلمش بنشینند.
این منتقد سینما یادآور میشود: از نظر من سوپراستار سینمای ایران رضا کیانیان است. او بازیگر خوبی است و موردپسندم است یا از خانمها فاطمه معتمدآریا میتوانم نام ببرم که بازیگر توانمندی است و هر فیلمی که بازی کند برای من دیدنی است.
منبع: جامجم
انتهای پیام/