صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
در هفمتین نشست تئاتر کاغذی مطرح شد:

تا وقتی نمایشنامه در دسترس همگان قرار نگرفته است، فرصت بازنگری و بازنویسی وجود دارد

هفتمین نشست تئاتر کاغذی با حضور آرش عباسی، علی جعفری و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری مؤسسه افرامانا عصر روز شنبه 23 دی ماه 96 در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
کد خبر : 251211

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا از روابط عمومی مؤسسه­ افرامانا، در هفتمین نشست تئاتر کاغذی ابتدا نمایشنامه «لابی» نوشته­ آرش عباسی توسط مهتاب ناصری، عادل بیک­زاه، هایده حسین­زاده و رضا چوبینه نمایشنامه­خوانی شد و سپس این اثر مورد بررسی قرارگرفت.


آرش عباسی(نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر) در ابتدای سخنان خود در باره ی این نمایشنامه گفت: لابی متعلق به دوره پرکاری من است. بعد از آن برای ادامه ی تحصیل از ایران رفتم و دیگر شور و حالی که برای نوشتن در دهه هشتاد داشتم از دست رفت؛ طوری که در مدت پنج سال دو خط هم ننوشتم. لابی دو نکته جذاب برایم داشت: اول این که به ورزش می پرداخت و پیوند ورزش و تئاتر همیشه برایم جالب بوده است و دوم این که به جنگ، دغدغه سالیانم می پرداخت که در بسیاری از کارهایم به شکل های مختلف به آن پرداخته ام.


وی در ادامه اضافه کرد: در سال 89 بیتا الهیان از من درخواست نمایشنامه کرد. من طرحی از چند سال پیش داشتم. ایده را به او گفتم. او استقبال کرد و من شروع کردم به نوشتن آن که در نهایت این اثر در جشنواره تئاتر فجر دوره بیست و نهم اجرای موفقی داشت و کاندیدای چند جایزه از این جشنواره شد.


در بخش دیگری از این نشست بهزاد صدیقی(نمایشنامه نویس و پژوهشگر تئاتر) ضمن معرفی نمایشنامه «لابی» در نشر عنوان با اشاره به این که نمایشنامه «لابی» بر بستر جنگ و وررزش حرکت می کند گفت: نمایشنامه هایی که در مورد جنگ نوشته می‌شوند عموما خوب نیستند و درگیر کلیشه و شعار هستند. البته ما نمایشنامه نویسان خوب در حوزه جنگ که با دغدغه نوشته‌اند، بوده ایم. در لابی هم شما بحث ورزش و جنگ را به هم پیوند زده اید. در جاهایی از نمایشنامه به نظرم بهتر بود دیالوگ ها موجزتر نوشته می‌شدند. شاید در موقع نگارش لازم بوده ولی برای اجرا این ضرورت کمتر احساس می‌شود. بسیاری از نمایشنامه نویسان هم وقتی بعدها رجوع می کنند به نمایشنامه خود، به ضعف های اثرشان اگاه می شوند. موضوع «لابی» همچنان به روز است ولی به نظر می رسد نیاز به بازنگری دارد.


آرش عباسی در این خصوص ضمن تأیید سخنان صدیقی گفت: این نمایشنامه مربوط به هفت سال پیش است. به خاطر این موضوع چندان تمایلی به چاپ آثارم ندارم. چون تا وقتی نمایشنامه در دسترس همگان قرار نگرفته است، فرصت بازنگری و بازنویسی وجود دارد. اما من عادتی دارم و آن این است که هنگام نوشتن همزمان در ذهنم آن را کارگردانی و بازیگری هم می کنم. به خاطر همین فاصله نسخه اولیه و نهایی زیاد است. از لذت های من بازنویسی و دور انداختن است. از دیگر لذت هایم دیدن اجرای آثارم توسط دیگران است که در آن کارگردان بخش هایی از نمایشنامه را زده است. بنابراین تلاش می کنم چیزی اضافه نداشته باشد. در این نشست که داشتم نمایش نامه خوانی این اثر رو می شنیدم و می دیدم، احساس کردم شاید برخی جاها نیاز به تغییر داشته باشد.


او هم چنین یادآورشد: در بعضی از مواقع موقع نوشتن نمایشنامه اتفاق می افتد که آن قدر غرق در نقش می شوم که در آخر می‌گویم خودم باید بازی کنم. «نویسنده مرده است» و «زیرزمین» اینگونه بود.


علی جعفری(منتقد این نشست) در اغاز صحبت های خود ضمن سپاس از آرش عباسی به خاطر نگارش این نمایشنامه گفت: آرش عباسی برای نویسنده ی محترمی است چون آگاهانه می نویسد و نگاه هدفمندی دارد و این باعث جذابیت برای مخاطب می‌شود. اما می خواهم در مورد این متن، صریح صحبت کنم. آرش عباسی در ابتدا اشاره داشت به موضوع جنگ و ورزش. او در این اثر روی نقاط حساسی دست گذاشته است. این سوآل بسیاری از ما است: هشت سال جنگیدیم، آدم ها رفتند، ویرانی به بار آمد. طرف دیگر مخاصمه متجاوز بود. چطور می‌شود به فاصله کوتاهی پس از جنگ کشور عراق می‌شود کشور دوست و همسایه؟ جهان سیاست راه خود را می رود ولی در جهان احساسات بشری می‌بینیم که یک قهر و آشتی ساده چه فرآیند پیچیده ای دارد. اختلاف راه سیاست و راه آدمیان موضوع جذابی است برای تئاتر.


این منتقد تئاتر ادامه افزود: در نمایشنامه «لابی» با دو نوع انتقام طرفیم. انتقامی که زهرا، مربی راضیه، سال ها قبل از پسری که دوستش داشته گرفته است. او در مبارزه روی تشک، حریف را به چشم آن پسری دیده که رفته و با یک دختر دیگر ازدواج کرده است. انتقام دیگر مربوط به زهرا است که با رو به رو نشدن و به رسمیت نشناختن سعی در انتقام از حریف عراقی دارد. تا اینجا همه چیزخوب است.


وی هم چنین اضافه کرد: در این اثر شخصیت راضیه دو روز فرصت تا زمان برگزاری مسابقه فینال دارد، در حالی که در مسابقات واقعی تمام مسابقات یک فرد در یک یا نهایتا یک و نیم روز اتفاق می افتد. این فرصت دو روزه طراحی خود نویسنده است تا اتفاقات نمایش را در این مدت رقم بزند. به همین دلیل به ریتم متن هم لطمه زده است. اگر فرصت فشرده تر می‌شد تاثیرگذارتر می شد. نکته ی بعد این است که وقتی من نمایشنامه را خواندم با خود گفتم عجب ورزشکار بی‌اطلاعی، آن هم در سطح ملی! او حتی روابط و مناسبات را نمی داند. ممکن است این ها در جهت اهداف نمایشنامه نویس باشد، اما ما در اینجا با یک نمایشنامه ی رئالیستی رو به روییم و روابط و رویدادها باید منطقی باشند.


آرش عباسی در پاسخ به علی جعفری گفت: خیلی موافق این حرف نیستم، چون اساس نمایشنامه بر ناآگاهی این آدم است. راضیه تنها بیست و دو سالش است.


علی جعفری با اشاره به شخصیت حیاتی در این نمایشنامه گفت: شخصیت حیاتی یک مدل از آدم اطلاعاتی است. در همه جای دنیا این طبیعی است که چنین آدمی وقتی برای گفتگو با کسی می رود با اطلاع کامل از او وارد می شود. حیاتی نمی داند که پدر راضیه مفقودالاثر است. در جایی او به راضیه می گوید: «به سنت نمی خوره عشقت رو توی جنگ از دست داده باشی». آیا عشق لزوما باید همسر باشد؟ پدر، مادر، برادر و خواهر نمی تواند باشد؟


عباسی در این خصوص گفت: البته هرکسی حق دارد از نمایشنامه ای خوشش نیاید. اما ماجرای خبرنگار بی بی سی برچسب نبود. همه می دانیم که روابط ایران و انگلیس به چه شکلی است. اتفاقا من شخصیت حیاتی را دوست دارم. الکی خلق نشد. خودش می گوید: « من باید با اطلاعات کامل می آمدم اما فرصت نبود.». دست آخر این جواب راضیه است که اساسی است. او می گوید اصلا به خاطر پدرم نیست. به خاطر مادرم است که 22 سال منتظر بوده است. من برای مسابقه نمی روم. نمایشنامه لابی، نمایشنامه ساده و قابل فهمی است. من خودم موقع نوشتن به این اصل همواره توجه دارم.


رضا چوبینه (بازیگر و کارگردان این نمایشنامه خوانی) در پایان این نشست با اشاره به تجربیات دیداری اش از نمایشنامه خوانی در انگلستان، گفت: نمایش نامه لابی اثر ارزشمندی برایم است چون از موضوعاتی سحبت می‌کند که مخاطبان و من نیز به ان دغدغه داریم.



آرش عباسی در پاسخ به این پرسش رضا چوبینه که چگونه تمام روابط آقای حیاتی با راضیه و پدرش این طور اتفاقی پشت سر هم اتفاق می افتد، گفت: اساس درام را اتفاق می سازد. ما درام را با این اتفاق ها می سازیم.


بر اساس این گزارش، در پایان این نشست بهزاد صدیقی گفت: آرش عباسی از نمایشنامه نویسان خوش قریحه ی جوان معاصر است که تا کنون در چندین جشنواره ی تئاتری و مسابقه ی نمایشنامه نویسی جوایز نمایشنامه نویسی را به دست آورده. این اثر جدا از توفیقی که در جشنواره ی تئاتر فجر دوره ی بیست و نهم به دست آورده بود، نمایشنامه­ی خوبی در حوزه ی ورزش و جنگ محسوب می شود اما اگر در زمانه ی امروز بخواهد اجرا شود، نیاز به بازنویسی دارد.


گفتنی است در پایان این نشست که با استقبال مخاطبان برگزارشده بود، شرکت­‌کنندگان نیز نظرها و دیدگاه های خویش را مطرح ساختند و سپس از طرف مدیریت فرهنگی هنری منطقه سه و رئیس فرهنگسرای ارسباران( محسن سلیمانی) به هریک از مهمانان این نشست لوح تقدیری اهدا شد.





انتهای پیام/

ارسال نظر