صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۱۱ - ۱۹ دی ۱۳۹۶

آیا ترامپ به بهانه حقوق بشر در ایران برجام را نابود خواهد کرد؟

رئیس‌جمهوری آمریکا به دنبال راهی برای پایان دادن به توافق هسته‌ای بدون لغو یک‌طرفه آن است، از این رو به نظر می‌رسد برخی از اعتراضات داخلی اخیر ایران این امکان را برای ترامپ فراهم کرده تا با بهانه خشونت علیه معترضین، توجیهی برای لغو برجام پیدا کند.
کد خبر : 249477

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا- مهدی خلسه؛ در چند روز اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا فرصت خوبی برای عقب کشیدن از توافق هسته‌ای ایران پیدا کرده است. ادامه حیات برجام اکنون صرفاً به این موضوع بستگی دارد که آیا ترامپ تصمیم دارد که تحریم‌های اقتصادی را دوباره علیه ایران وضع کند یا نه؟ اگر ترامپ بعد از 13 ژانویه تصمیم بر اِعمال مجدد تحریم‌ها علیه ایران بگیرد، آمریکا عملاً از پایبندی به برجام سرباز زده و تمام شروط دیگر این توافق عملاً بی‌اعتبار خواهند شد. اکنون دو سوال اساسی درباره آینده توافق هسته‌ای مطرح است.
1- آیا ترامپ تحریم‌های گذشته را وضع خواهد کرد و به توافق هسته‌ای زمان اوباما پایان خواهد داد؟
2- آیا معترضین در ایران به وسیله واشنگتن تحریک خواهند شد تا پوششی برای از بین بردن برجام توسط ترامپ را فراهم کنند؟
وبسایت پولیتیکو چندی قبل در یادداشت مفصلی به قلم مایکل کراولی، درباره همین موضوع نوشته بود: «ترامپ به توافق هسته‌ای ایران اجازه داد تا در سال 2017 هم به حیات خود ادامه دهد. اما سال نو فرصت دیگری به ترامپ خواهد داد که توافق هسته‌ای را نابود کند. اغلب نمایندگان کنگره و اعضای ارشد مشاوران امنیت ملی ترامپ به حفظ توافق هسته‌ای علاقه‌مندند، اما آنها می‌ترسند که ترامپ همانگونه که مشورت آنها درباره مساله به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی را رد کرد، درباره توافق هسته‌ای با ایران هم، نظر مشورتی آنان را نپذیرد.»
اکنون به طور دقیق معلوم نیست که ترامپ با توافق هسته‌ای چه خواهد کرد. همچنین اطلاعات شفافی درباره این موضوع وجود ندارد که برای سازمان‌های دولتی و غیردولتی آمریکا جهت تحریک و تشویق معترضان ایرانی، چه مسئولیت‌هایی در نظر گرفته شده است؟ اما در هر صورت درباره این موضوع اطمینان وجود دارد که از بین بردن توافقی که طی سال‌ها با مشورت، همکاری و مصالحه به دست آمده است، برای آمریکا بسیار هزینه خواهد داشت.
جیکوب لو وزیر سابق خزانه داری دولت آمریکا، چندی قبل درباره این موضوع در نیویورک‌تایمز نوشت: «چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، تایوان و ترکیه واردکنندگان اصلی نفت ایران هستند و حاضر نیستند به یک قربانی اقتصادی، آن هم به امید رسیدن به یک توافق خوبِ خیالی تبدیل شوند. ما باید قبل از تهدید به فلج کردن بانک‌ها و کارخانه‌های بزرگ در این کشورها، خیلی جدی فکر کنیم. ما باید تاریخ را به یاد بیاوریم. در سال 1996 در نبود حمایت بین‌المللی درباره وضع تحریم‌ علیه ایران، کنگره تلاش کرد تا با وضع تحریم‌های ثانویه علیه شرکت‌های خارجی، آنها را در صورت سرمایه‌گذاری در ایران تنبیه کند. این اقدام کنگره شرکت‌های نفتی بین‌المللی را مجبور کرد که بین منافع آمریکا و تجارت با ایران یکی را انتخاب کنند و نتیجه این شد که تا یک دهه بعد که توانستیم یک توافق جهانی در مورد تهدید ایران ایجاد کنیم و یک راه‌حل دیپلماتیک واقعی برای رسیدگی به آن مطرح کردیم، شرکای خارجی ما به خصوص شرکت‌های اروپایی که به اقدام تلافی‌جویانه و رجوع به سازمان تجارت جهانی تهدید شده بودند، بسیار عصبانی شدند و بزرگترین شرکت‌های نفتی اروپا و آسیا تا ده سال در ایران ماندند.»
دولت اوباما توافق هسته‌ای با ایران را به‌ خواست خودش امضا نکرد بلکه برای امضای آن مجبور شد. مذاکره‌کنندگان با ایران امتیازات اساسی را در توافق آماده کردند که نه تنها رژیم بازرسی‌های موجود را تشدید کرد، بلکه همچنین توافق شد که ایران نسبت به همه کشورهای دیگری که تاکنون پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضا کرده‌اند، کنترل بیشتر و ناعادلانه‌تری اعمال شود. این توافق، ایران را به محدودیت‌های بیشتر، نظارت‌های بیشتر و بازدیدهای سرزده، نسبت به هر کشور دیگری که برنامه هسته‌ای دارد، مجبور کرده است.


به عبارت ساده‌تر، ایالات متحده آمریکا اصرار داشت که ایران تعدادی از پروتکل‌های ویژه بازرسی را قبول کند که در واقع ایران را به یک شهروند درجه دو در جامعه جهانی تبدیل می‌کرد. ایران این شرایط را پذیرفت تا ایالات متحده آمریکا هم اختناق اقتصادی بی‌رحم بر این کشور را که از سال 1979 تقریباً به طور مداوم ادامه داشته است، متوقف کند.
این موضوع شایان ذکر است که در ایران چیزی به نام برنامه سلاح‌ هسته‌ای وجود ندارد و تاکنون نیز شاهدی برای ایجاد یا توسعه این برنامه در ایران یافت نشده است. شبیه ماجرای ساختگی صدام و سلاح‌های کشتار جمعی، ایران هسته‌ای بیشتر یک افسانه بود که برای توجیه تجاوز بی‌وقفه آمریکا و اسرائیل به این کشور ساخته شد.
میکا زنکو عضو شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله‌ای پیرامون این موضوع نوشت: «لازم به یادآوری است که ایران برنامه سلاح هسته‌ای ندارد. جیمز کلاپر رئیس اطلاعات ملی آمریکا به کمیته خدمات مسلحانه مجلس سنا گزارش داده بود که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران، برنامه توسعه سلاح‌های هسته‌ای ایران را در سال 2003 پایان داده است و تاکنون نیز تصمیمی برای ایجاد و توسعه سلاح‌های هسته‌ای نداشته است. لذا جریان «اعتماد به نفس» بالای ایران برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای، صرفاً نظریه جامعه اطلاعاتی آمریکا بود که برای اولین بار در سال 2007 ساخته و پرداخته شد.»
اکنون و پس از گذشت یک سال از تلاش‌های دونالد ترامپ برای پیدا کردن بهانه‌ای که بتواند از توافق هسته‌ای با ایران، نظیر سایر توافقات تجاری دوره‌های گذشته خارج شود، بحث برخی از اعتراضات پراکنده داخلی ایران به اوضاع اقتصادی، دست‌مایه خوبی برای شروع روند جدید فشار به ایران و همینطور لغو برجام، آن هم نه به صورت یک‌طرفه بلکه با اقناع جامعه جهانی درباره رفتارهای ضد حقوق بشری شده است.
جالب آنکه حمایت صریح ترامپ از معترضان ایرانی با انتقادات فراوانی مواجه شد. بیشتر منتقدان ترامپ اعتقاد داشتند که واشنگتن خود باعث ایجاد این وقایع در جهان است. کیت جونز در مقاله‌ای که سایت سوسیالیسم جهانی آن را منتشر کرد، نوشت: «تظاهرات در ایران واکنشی به سیاست‌های نئولیبرالی است که نابرابری را تشدید می‌کند و موجب تنش‌های شدید اجتماعی می‌شود. اصلاحاتِ لیبرال و طرح‌های ریاضت اقتصادی، تاثیر منفی بر روی استانداردهای زندگی در ایران گذاشته است و این دقیقاً همانطور بوده است که آنها در هر جای دیگر دنیا این تئوری را اجرا کرده‌اند. به عبارت دیگر، انفجار اجتماعی که ما در ایران شاهد آن هستیم، یک انقلاب رنگی مهندسی‌شده توسط واشنگتن نیست، بلکه نشانه ظهور یک جنگ طبقاتی است. چالش کنونی در ایران از جمله در شهرهای کوچک صنعتی و شهرهای حاشیه‌ای با نرخ بیکاری 40 درصد یا بیشتر از آن، در مخالفت با نابرابری اجتماعی و ریاضت سرمایه‌داری هدایت می‌شود.»
به اعتقاد سایت گلوبال ریسرچ هیچ شکی وجود ندارد که این اعتراضات منجر به تغییر رژیم در ایران نخواهد شد. حتی از دیدگاه ترامپ هم هدف اصلی این نیست. بلکه دولت ترامپ صرفاً به دنبال راهی برای پایان دادن به توافق هسته‌ای بدون لغو یک‌طرفه آن است. دولت ترامپ به شکل واضحی قصد دارد که به بهانه خشونت دولت ایران علیه معترضین، توجیهی برای لغو توافق هسته‌ای پیدا کند و از آن استفاده کند.
توییت‌های اخیر ترامپ که همه آنها بر مساله حقوق بشر تأکید دارند، نشان می‌دهد که این طرح در حال انجام است. علاقه ناگهانی ترامپ به مساله حقوق بشر مشکوک است، اما آیا این‌ امر، واقعاً نشانه‌ای از برنامه دولت آمریکا برای از بین بردن توافق هسته‌ای با ایران است؟


انتهای پیام/

ارسال نظر