صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۲۴ - ۱۷ دی ۱۳۹۶
محمدرضا پارسا*

نفوذ ترکیه در حوزه امنیتی-پیرامونی ایران(2)؛ بررسی موردی افغانستان

ترکیه طی سال‌های اخیر برای کشاندن کابل به مدار سیاست خود، تمرکز سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی خود را بر افغانستان بیشتر کرده و دامنه فعالیت هایش را در این کشور، به عنوان یکی از همسایگان مهم در حوزه امنیتی ایران، بسیار گسترش داده است.
کد خبر : 249006

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا؛ ترکیه و افغانستان با یکدیگر مرز مشترک ندارند. با وجود این، روابط دو کشور بسیا گرم است. احمد داوود اوغلو نخست وزیر پیشین ترکیه، زمانی گفته بود با اینکه ترکیه و افغانستان با یکدیگر مرز مشترک ندارند، اما روابط آنها بسیار نزدیک و نمونه است.


نظر سنجی‌های به عمل آمده از مردم افغانستان هم نشان می‌دهد مردم این کشور، دیدگاه مثبتی نسبت به ترکیه دارند و این کشور را دوست افغانستان می‌دانند. دولتمردان افغانستان هم بارها ترکیه را کشور دوست و برادر خطاب کرده‌اند.


طی سال‌های اخیر، روابط ترکیه و افغانستان در همه سطوح رو به گسترش بوده است. ترکیه کشوری در حال توسعه و افغانستان کشوری توسعه نیافته است. از این رو، میزان اثرگذاری دو کشور بر یکدیگر به یک اندازه نیست.


ترکیه نسبت به افغانستان، اهرم‌های قدرت بیشتری دارد. نگرش مثبت مردم و دولت افغانستان به ترکیه، کارایی این اهرم‌ها را دو چندان کرده است. به همین دلیل، شاهد نفوذ فزاینده ترکیه در افغانستان در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و نظامی هستیم.


ایران و پاکستان به طور سنتی در افغانستان حضوری دامنه دار داشته و دارند. با وجود جدا شدن افغانستان از ایران، همچنان میان مردم ایران و افغانستان، شباهت‌های زبانی و فرهنگی بسیاری دیده می‌شود. از سال 2001 میلادی به این سو، نفوذ آمریکا و غرب هم در افغانستان بسیار افزایش پیدا کرده است.


هر کدام از کشورهای همسایه و بازیگران خارجی حاضر در افغانستان، اهداف و منافع خاص خود را دنبال می‌کنند و می‌کوشند حضور خود را در افغانستان پر رنگ‌تر و جای پای خود را در این کشور مستحکم‌تر کنند. البته افغانستان با چالش‌های داخلی بسیاری هم روبروست.


دولت های افغانستان از زمان سقوط طالبان به این سو به دلایلی چون: رقابت‌های سیاسی، شکاف‌های قومی و اجتماعی، فعالیت‌های گسترده تروریست‌ها، کشمکش جنگ سالاران، وضعیت امنیتی وخیم کشور، اوضاع نابسامان اقتصادی مردم، نتوانسته‌اند سررشته امور را به طور کامل به دست بگیرند.


در چنین شرایطی، دولت افغانستان با نزدیکی به ترکیه به نوعی قصد دارد پای یک بازیگر تاثیرگذار دیگر را به افغانستان باز کند تا شاید از این راه بتواند به گمان خود، قدری از بار مشکلات داخلی و خارجی کشور بکاهد. ترکیه هم برای نزدیک شدن به افغانستان دلایل خود را دارد.



تجربه تاریخی نشان داده است باز کردن پای یک قدرت سوم یا موازنه‌گر به یک کشور فرضی، در دراز مدت می‌تواند چالش‌های دیگری را برای آن کشور به همراه بیاورد. زیرا هر کشوری در مرحله نخست به منافع خود نگاه می‌کند.


ترکیه طی سال های اخیر به دلایلی چون: بسط نفوذ خود در کشورها و مناطق پیرامونی، نزدیکی افغانستان به کشورهای ترک زبان آسیای میانه، وجود اقلیتی ترک زبان در افغانستان و زمینه چینی برای کشاندن کابل به مدار سیاست آنکارا، تمرکز سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی خود را بر افغانستان بیشتر کرده است.



نگاه مثبت دولت و مردم افغانستان به ترکیه


نظر سنجی‌ها نشان می‌دهند مردم افغانستان نگاه مثبتی به ترکیه دارند. این نگاه، در دولت افغانستان نیز دیده می‌شود. نگرش مثبت افغان‌ها به ترکیه در یک دلیل خلاصه نمی‌شود و می‌توان برای آن دلایل مختلفی بر شمرد.


هم مرز نبودن دو کشور


ترکیه و افغانستان با یکدیگر مرز مشترک ندارند. نداشتن مرز مشترک به معنای نداشتن تنش‌های مرزی و سرزمینی است. نگاهی گذرا به روابط کشورهایی که با هم مرز مشترک دارند، نشان می‌دهد آنها عموما یا در گذشته با یکدیگر اختلاف­های مرزی و سرزمینی داشتند یا اینکه این اختلاف‌ها تاکنون ادامه پیدا کرده است.


مورد افغانستان گویای این امر است. افغانستان و پاکستان دهه‌هاست بر سر مرز دیورند اختلاف دارند. این اختلاف‌ها به جایی رسید که حامد کرزای رئیس جمهوری پیشین افغانستان گفت این مرز را به رسمیت نمی‌شناسد. بین ایران و افغانستان نیز بر سر استفاده از منابع آبی، تنش‌هایی ایجاد شده است.


نداشتن پیشینه تاریخی جنگ و درگیری


ممکن است کشورهایی بدون داشتن مرز مشترک، بارها با یکدیگر جنگیده باشند. نمونه آلمان و انگلستان یا آلمان و آمریکا گویای این امر است. عده ای از نخبگان و مقام‌های افغانستان و ترکیه می‌گویند دو ملت افغان و ترک، پیشینه تاریخی جنگ و درگیری ندارند و همین امر را یکی از علت‌های گرمی روابط دو کشور عنوان می‌کنند.


ترکیه نسبت به افغانستان، اهرم‌های قدرت بیشتری دارد. نگرش مثبت مردم و دولت افغانستان به ترکیه، کارایی این اهرم‌ها را دو چندان کرده است. به همین دلیل، شاهد نفوذ فزاینده ترکیه در افغانستان در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و نظامی هستیم.

البته این امر از لحاظ تاریخی چندان درست نیست. پس از سقوط سلسله صفویه به دست محمود افغان در سال 1722 میلادی، افغان‌ها مدتی بر ایران حکومت کردند. عثمانی‌ها با توجه به سقوط سلسله صفویه و نابسامانی اوضاع ایران، از فرصت استفاده کردند و بخش‌هایی از غرب ایران را به اشغال خود در آوردند.


اشرف افغان پسر عمو و جانشین محمود افغان که خود را حاکم ایران می دانست، چندین بار در برابر عثمانی‌ها صف آرایی کرد و سرانجام توانست سپاه عثمانی را به سختی شکست دهد. در این جنگ‌ها هزاران افغان و ترک، کشته شدند. البته، این رویدادها مربوط به دهه سوم قرن هجدهم میلادی است.


قرابت دینی و مذهبی


ترکیه یک کشور سکولار است و در این کشور دین رسمی وجود ندارد. با این حال، اکثریت قریب به اتفاق مردم ترکیه مسلمان هستند. مسلمانان ترکیه عموما اهل سنت و حنفی هستند. از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، نقش دین و مذهب در ترکیه پررنگ‌تر شده است.


اکثریت قریب به اتفاق مردم افغانستان هم مسلمان‌اند. بر پایه برخی برآوردها، حدود 85 درصد از افغان‌ها، اهل سنت هستند. درست مانند ترکیه، عموم اهل سنت افغانستان، حنفی هستند. این قرابت دینی و مذهبی، باعث شده است افغان‌ها نگاه مثبتی به ترکیه داشته باشند.



نفوذ اقتصادی ترکیه در افغانستان


ترکیه در دوره حکومت رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه، در زمینه اقتصادی پیشرفت‌های چشمگیری داشته است. بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، این کشور در سال 2016 میلادی، هفدهمین قدرت اقتصادی جهان بود.


ترکیه عضو گروه بیست (G 20) - متشکل از بیست اقتصاد بزرگ جهانی - است و می‌خواهد جایگاه خود را در میان اقتصادهای بزرگ جهان بهبود ببخشد. اقتصاد ترکیه تقریبا دو سوم اقتصاد کشور بزرگ و قدرتمندی چون روسیه است.


یکی از راه‌های نفوذ ترکیه در کشورهای دیگر از جمله کشورهای پیرامونی ایران، نفوذ اقتصادی است. آنکارا همزمان با پیگیری سیاست گسترش روابط سیاسی و دیپلماتیک با کشورها، می‌کوشد به شیوه های مختلف، حضور خود را در بازارهای کشورهای متعامل، پررنگ‌تر کند.



تمرکز ترکیه بر افغانستان نیز با چنین اهدافی صورت می‌گیرد. دولت ترکیه یا بازرگانان ترک، عاشق دولت و مردم افغانستان نیستند ولی عده‌ای از افغان‌ها گمان می‌کنند، ترکیه با اهداف خیرخواهانه و بی هیچ چشمداشتی، تنها در پی کمک به آنهاست!


سیاست باز کردن جای پا در کشورهای دیگر از راه اقتصاد و فروش کالا و خدمات، نسبت به دخالت نظامی، حساسیت کمتری ایجاد می‌کند و می‌تواند به تدریج به همان نتیجه‌ای بینجامد که دخالت نظامی و استعمار و استثمار مستقیم، به همراه دارد.


طی سال‌های اخیر رجب طیب اردوغان به هر کشوری که رفته است بازرگانان ترک، پای ثابت سفرهای او بوده‌اند. مردان آنکارا تنها به دنبال آن هستند وزن، جایگاه و اعتبار ترکیه را آهسته و پیوسته در منطقه و نظام بین‌الملل افزایش دهند.


در همین راستا دولت ترکیه، طی سال های اخیر، توجه ویژه‌ای به منطقه قفقاز جنوبی، آسیای میانه، بالکان و حتی شماری از کشورهای خاورمیانه و آفریقا نشان داده است. از نظر آنکارا، نفوذ اقتصادی بیشتر در کشورهای دیگر در دراز مدت به معنای قدرت سیاسی و نظامی بیشتر است.


در هر حال چه افغان‌ها دلیل بازی ترکیه را درک کنند یا نکنند، نفوذ اقتصادی ترکیه در افغانستان به تدریج در حال افزایش است. حدود 130 شرکت ترک، در افغانستان فعالیت می‌کنند. بیشتر این شرکت‌ها، شرکت های ساخت و ساز و پیمانکاری هستند.


یکی از پروژه‌های ساخت و ساز در افغانستان که ترکیه در آن مشارکت دارد، پروژه توسعه فرودگاه بین‌المللی کابل است. دولت ترکیه تمایل دارد نشان دهد در باز سازی افغانستان و توسعه زیرساخت‌های این کشور، نقش مهمی به عهده گرفته است.


شرکت‌های ترکیه از سال 2003 تا 2016، بیش از 600 پروژه را در افغانستان به انجام رساندند. ارزش پروژه‌های صورت گرفته از سوی شرکت‌های ترک طی سال‌های یاد شده، بیش از 6 میلیارد دلار تخمین زده شده است.


شرکت‌های پیمان‌کاری ترکیه هم، در رده‌های نخست شرکت های پیمانکار خارجی حاضر در افغانستان به شمار می‌آیند. شرکت‌های ترک، در بخش های مهمی چون: انرژی و معدن کاری و حتی بهداشت، تدارکات و مشاوره فعالیت می‌کنند.


شکاف شدیدی در میزان صادرات و واردات افغانستان دیده می شود. افغانستان در سال 2016 میلادی، تنها 482 میلیون دلار صادرات داشت! در مقابل، میزان واردات این کشور حدود 77/3 میلیارد دلار بود. به عبارتی دیگر، کسری تراز تجاری افغانستان در سال 2016، حدود 28/3 میلیارد دلار بود!


در سال 2016، افغانستان به ترکیه تقریبا 9 میلیون دلار صادرات داشت! در مقابل، میزان صادرات ترکیه به افغانستان 145 میلیون دلار بود. به زبانی دیگر، افغانستان در برابر ترکیه در این سال، 136 میلیون دلار کسری تراز تجاری داشت.


یکی از کارویژه‌های مدارس ترکی در دیگر کشورها، تربیت افراد وابسته و دلبسته به ترکیه و کسانی است که طرفدار سیاست‌های ترکیه خواهند بود. برونداد این مدارس، افرادی با ویژگی‌های علمی و فنی بالا اما دلبسته به ترکیه است.

البته روابط اقتصادی و تجاری دو کشور را نمی‌توان تنها به میزان صادرات و واردات کالاها خلاصه کرد. همان گونه که گفته شد شرکت‌های ترک حاضر در افغانستان طی سال‌های اخیر، پروژه‌های میلیارد دلاری انجام داده‌اند.


عده‌ای در افغانستان و ترکیه برای اثبات بی طمع بودن کمک‌های ترکیه به افغانستان، به کمک‌های بلاعوض آنکارا به دولت افغانستان اشاره می‌کنند. به گفته وزارت امور خارجه ترکیه، آنکارا از سال 2004 تا 2017، حدود 1 میلیارد دلار به دولت افغانستان کمک کرده است.


این گفته بدان معناست که ترکیه طی 14 سال اخیر به طور میانگین سالی حدود 70 میلیون دلار کمک در اختیار دولت افغانستان قرار داده است. با توجه به بزرگی اقتصاد ترکیه، این رقم، به هیچ روی رقم بالایی به شمار نمی‌رود.


برخی کشورها برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود در کشورهای دیگر حاضرند رقم‌هایی بسیار بالاتر از این هزینه کنند. کمک‌های ترکیه به افغانستان، به خودی خود نشان دهنده خیرخواهانه بودن نیات ترکیه در افغانستان نیست.



نفوذ فرهنگی ترکیه در افغانستان


کشور ترکیه همزمان با ارتقای سطح روابط دیپلماتیک و اقتصادی با کشورهای مختلف، می‌کوشد نفوذ فرهنگی خود را هم در آنها گسترش دهد. افغانستان یکی از کشورهایی است که ترکیه در سال‌های اخیر اقدام‌هایی را در این کشور برای افزایش نفوذ فرهنگی خود انجام داده است.


ایجاد مدارس ترکی در افغانستان


یکی از راه‌های نفوذ فرهنگی و نرم ترکیه در کشورهای دیگر از آسیای مرکزی و قفقاز گرفته تا شمال آفریقا، باز کردن مدارس ترکی است. این گونه مدارس در همه کشورهای ترک زبان یا کشورهای دارای جمعیت قابل توجه ترک مانند: آلمان و آمریکا دیده می‌شوند.



مدارس ترکی جزو مدارس خصوصی و نیمه خصوصی به شمار می‌آیند و وابسته به جنبش گولن هستند. پس از کودتای جولای 2016 در ترکیه، رابطه رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه و فتح الله گولن به شدت تیره و تار شد.


اکنون دولت ترکیه فشارهای خود را بر طرفداران و وابستگان به فتح الله گولن که در مدارس ترکی کشورهای مختلف مشغول به کارند، افزایش داده است. دولت ترکیه در پی آن است کنترل این مدارس را در به دست به گیرد.


پیشینه گشایش مدارس ترکی در افغانستان به بیش از دو دهه پیش یعنی سال 1995 باز می گردد. اکنون این مدارس علاوه بر کابل پایتخت کشور، در دیگر شهرهای بزرگ افغانستان مانند: مزار شریف، قندهار و هرات هم دیده می‌شوند.


مدارس ترکی مدارسی گران هستند اما کیفیت آموزشی بالایی دارند. فرزندان اقشار ضعیف جامعه افغانستان توان پرداخت شهریه بالای این مدارس را ندارند. از این رو، عملا تنها فرزاندان مقام‌های حکومتی و اقشار مرفه افغان راهی این مدارس شده‌اند.


یکی از کارویژه‌های مدارس ترکی در دیگر کشورها، تربیت افراد وابسته و دلبسته به ترکیه و کسانی است که طرفدار سیاست‌های ترکیه خواهند بود. برونداد این مدارس، افرادی با ویژگی‌های علمی و فنی بالا اما دلبسته به ترکیه است.


دانش آموزان مدارس ترکی کشورهای مختلف می‌توانند به تدریج با اشغال مناصب حساس و کلیدی سیاسی، اقتصادی و علمی- فنی جامعه، راه را برای نفوذ همه جانبه ترکیه در کشورهای میزبان این مدارس، فراهم کنند.


اینکه «چرا آنکارا در افغانستان مدارس ترکی را گشوده است؟» به سیاست های کلی ترکیه برای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی باز می‌گردد. ترکیه خود را رهبر کشورهای ترک زبان می‌داند و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، زمینه را برای نقش آفرینی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی مناسب دیده است.


افغانستان گرچه جزو کشوری ترک زبان نیست اما در حوزه پیرامونی این کشورها قرار دارد. گذشته از آن، در افغانستان اقلیت قابل توجهی از ترک زبان ها زندگی می‌کنند. ترکیه با سرمایه‌گذاری روی این اقلیت، در دراز مدت می‌تواند بهره لازم را ببرد.


سیاست ترکیه در قبال ترک زبانان افغانستان، ادامه سیاست‌های پان ترکیستی این کشور است. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ترکیه روابط چند سطحی خود را با کشورهای ترک زبان - که پیشتر جمهوری های سابق شوروی بودند - بسیار گسترش داد.

ذکر یک نکته درباره فتح الله گولن ضروری است. رهبر جنبش گولن گرچه از تسامح و مدارا با پیروان ادیان و مذاهب مختلف دم می‌زند اما فردی به شدت ضد شیعه و ضد ایرانی است. کسانی که در نظام آموزشی طرح‌ریزی شده از سوی او تربیت شوند، مشخص است چه دیدی نسبت به شیعیان و ایران خواهند داشت.


تقویت روابط فرهنگی ترکیه با اقلیت ترک زبان افغانستان


یکی از دلایل توجه ترکیه به افغانستان، وجود اقلیتی ترک زبان در این کشور است. افغانستان از لحاظ قومی و جمعیتی بافت بسیار متنوعی دارد. در این کشور اقوام مختلفی مانند: پشتون‌ها، تاجیک‌ها، هزاره‌ها، ازبک‌ها و شماری از اقوام دیگر زندگی می‌کنند.


ازبک‌ها بزرگترین قوم ترک زبان افغانستان به شمار می‌آیند و مانند بیشتر مردم ترکیه، عموما سنی مذهب هستند. ژنرال دوستم یکی از شخصیت‌های سیاسی ازبک تبار و شناخته شده افغانستان است. البته اقوام ترک تبار کوچکتری مانند: ترکمن‌ها و قرقیزها هم در افغانستان زندگی می‌کنند.


جمعیت افغانستان در سال 2017 به 30 میلیون نفر رسید. ازبک‌ها و ترکمن‌ها به ترتیب حدود 9 و 3 درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند. اقوام دیگری با ریشه‌های مغولی و ترکی در افغانستان زندگی می‌کنند که تحت تاثیر زندگی در افغانستان در سده‌های گذشته، فارسی زبان شده‌اند.


ترکیه توجه خاصی به اقلیت ترک زبان افغانستان دارد. آنکارا همزمان با بالا بردن سطح روابط سیاسی و اقتصادی با کابل، به دنبال تقویت روابط فرهنگی خود با این اقلیت است. ترکیه با حمایت‌های مادی و معنوی از ترک زبانان افغانستان، می‌کوشد هویت فرهنگی آنها را در یک جامعه عموما فارسی زبان تقویت کند.


سیاست ترکیه در قبال ترک زبانان افغانستان، ادامه سیاست‌های پان ترکیستی این کشور است. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ترکیه روابط چند سطحی خود را با کشورهای ترک زبان - که پیشتر جمهوری های سابق شوروی بودند - بسیار گسترش داد.


نفوذ فرهنگی ترکیه در افغانستان تنها به ایجاد مدارس ترکی و تقویت پیوندهای ترکیه با اقلیت ترک تبار افغانستان محدود نمی شود. برخی از زمینه‌های نفوذ فرهنگی ترکیه در افغانستان از قبل آماده بوده است و برخی دیگر را هم، دولت ترکیه دارد آماده می‌کند.

ترکیه به این امر بسنده نکرده و به سراغ کشورهایی رفته است که اقلیت های ترک زبان قابل توجهی دارند. افغانستان یکی از این کشورهاست. گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با این گونه کشورها، پیش زمینه حمایت همه جانبه از ترک زبانان است. ترکیه این پیش زمینه را در افغانستان فراهم کرده است.


بدیهی است حمایت همه جانبه ترکیه از ترک زبانان افغانستان و تبدیل آنها به یک نیروی مستقل و حامی سیاست‌های آنکارا، بستر مناسبی برای تاثیرگذاری بیشتر ترکیه بر سیاست‌های دولت مرکزی افغانستان را فراهم می‌کند. به عبارتی دیگر، نفوذ فرهنگی ترکیه در افغانستان از راه یک اقلیت ترک زبان، می‌تواند به نفوذ سیاسی آنکارا بر کابل منجر شود.


گسترش تدریجی سایه فرهنگی ترکیه بر افغانستان


نفوذ فرهنگی ترکیه در افغانستان تنها به ایجاد مدارس ترکی و تقویت پیوندهای ترکیه با اقلیت ترک تبار افغانستان محدود نمی شود. برخی از زمینه‌های نفوذ فرهنگی ترکیه در افغانستان از قبل آماده بوده است و برخی دیگر را هم، دولت ترکیه دارد آماده می‌کند.


دین و مذهب در پاره‌ای موارد حتی می‌تواند نسبت به قومیت، ملیت و زبان نقش پر رنگ‌تری بازی کند. برای مثال بیشتر مردم ایران و عراق شیعه هستند. همین تشابه مذهبی باعث شده است، پس از سرنگونی صدام حسین، میان دولت‌های ایران و عراق روابط بی‌سابقه ای شکل بگیرد.


میان ترکیه و افغانستان هم چنین حالتی وجود دارد. بیشتر مردم ترکیه و افغانستان، اهل سنت و حنفی هستند. با اینکه بیشتر مردم افغانستان به زبان فارسی صحبت می‌کنند اما تفاوت مذهبی عموم مردم دو کشور باعث شده است، کابل گسترش روابط با تهران را با حساسیت بیشتری دنبال کند.


این حساسیت در رابطه با ترکیه کمتر دیده می‌شود. دین و مذهب، بخش مهمی از ویژگی‌های فرهنگی یک ملت را تشکیل می دهد. با توجه به نزدیکی دینی و مذهبی بیشتر مردم افغانستان و ترکیه، افغان‌ها حساسیت کمتری نسبت به گسترش مناسبات کابل- آنکارا دارند.


البته تشابه دینی و مذهبی مردم دو کشور همیشه زمینه­‌ساز برقراری روابطی عمیق میان آنها نیست. بیشتر مردم ایران و جمهوری آذربایجان، شیعه مذهب هستند اما تهران- باکو روابط پر فراز و نشیبی دارند. در مقابل، روابط باکو- آنکارا در سطحی بالاست. نقش دولت‌ها و ویژگی های زبانی و قومی را هم یکسره نمی‌توان نادیده گرفت.


دولت ترکیه با اقدام‌هایی دیگر می‌کوشد سایه چتر فرهنگی خود را بر افغانستان بیندازد. صنعت فیلم و موسیقی یک کشور و رسانه‌های خبری آن می‌توانند با تولید محصولات و محتواهای سفارشی، به صورتی نرم و تدریجی، در فرهنگ مردم کشوری دیگر نفوذ کنند و دیدگاه آنها را تحت تاثیر قرار بدهند.


در سال‌های اخیر، دولت ترکیه گام‌های بلندی در زمینه تولید محتواهای عامه پسند و سفارشی برداشته است. شبکه‌های ماهواره‌ای ترک یا فارسی زبانی که برنامه‌های ساخت ترکیه را پخش می‌کنند، بی‌وقفه در حال بمباران اذهان بخشی از مردم کشورهای مختلف از جمله ایران و افغانستان هستند.


با توجه به درگیر بودن دولت افغانستان با تهدیدهای امنیتی و تروریستی و توان اقتصادی محدود دولت و نهادهای خصوصی، کار چندانی در افغانستان در جهت تولید برنامه‌های جذاب و سرگرم کننده، انجام نشده است.


جای خالی برنامه های مبتنی بر فرهنگ بومی را در افغانستان، برنامه‌های ساخت ترکیه پر کرده‌اند. در ترکیه، گذشته از سریال‌های بی‌محتوا، سریال هایی به ظاهر تاریخی مربوط به دوره امپراتوری عثمانی ساخته شده است.


در این سریال‌ها تصویری ایده آلیستی از سلطان‌های عثمانی و تصویری بسیار زشت و نادرست از شاهان صفوی و مردم ایران ارائه شده است. بیشتر مردم، درگیر زندگی روزمره هستند و از رویدادهای تاریخی چندان اطلاعی ندارند.


دیدن این سریال های به ظاهر تاریخی از راه کانال های ماهواره ای از سوی بخشی از مردم ایران و افغانستان، می‌تواند به تدریج دیدگاه آنها را نسبت به بسیاری از مسائل از جمله: تاریخ، فرهنگ و مذهب تغییر دهد.


در سال‌های اخیر، رسانه‌های چاپی و اینترنتی ترکیه هم به طور ویژه بر افغانستان تمرکز کرده‌اند. این رسانه­‌ها تصویری ایده آلیستی از سیاست‌های ترکیه در افغانستان ارائه می‌دهند و می‌کوشند آنکارا را یک دوست واقعی برای کابل معرفی کنند که بدون هیچ چشمداشتی تنها به دنبال ثبات و پیشرفت افغانستان است.


گروهی از دولتمردان، مردم و رسانه‌های افغان هم این ادعاها را باور کرده‌اند. در رسانه‌های خبری افغان عموما دیدگاه مثبتی نسبت به ترکیه دیده می‌شود. این همان چیزی است که دولتمردان ترکیه برای پیشبرد سیاست‌های خود در افغانستان به آن نیاز دارند.


روابط نظامی ترکیه و افغانستان


حادثه 11 سپتامبر فرصت مناسبی برای ترکیه فراهم کرد. ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو آمادگی خود را برای کمک به آمریکا در نبرد با القاعده و طالبان اعلام کرد. در نوامبر 2001 نیروهای ویژه ترکیه برای کمک به نیروهای آمریکایی راهی افغانستان شدند. از آن زمان تاکنون صدها نیروهای نظامی ترکیه در افغانستان به فعالیت مشغول بوده‌اند.


آموزش نیروهای افغان


یکی از کارهای نیروهای نظامی ترکیه در افغانستان، دادن کمک‌های آموزشی به نیروهای افغان است. از سال 2001 به این سو، هزاران سرباز افغان از سوی نیروهای ترکیه، آموزش دیده‌اند. عده‌ای از افراد آموزش دیده افغان در پست‌های کلیدی حتی در کاخ ریاست جمهوری، استقرار پیدا کرده‌اند.



البته کمک‌های آموزشی و مشاوره‌ای پرسنل نظامی ترکیه به نیروهای افغان تنها به درون خاک افغانستان محدود نمی‌شود. عده‌ای از مردان و زنان جوان افغان، برای آموزش و دیدن دوره‌های نظامی، راهی ترکیه شده‌اند.


در ترکیه ارتش و نیروی نظامی همواره نقشی پر رنگ داشته است. در تاریخ نوین ترکیه، نظامیان بارها دست به کودتا زده‌اند. آخرین آنها در سال 2016 اتفاق افتاد. در دوره امپراتوری عثمانی هم، نیروی نظامی از ارکان اصلی دولت عثمانی بود. افغان‌ها می‌خواهند از تجربه‌های ترکیه در زمینه پرورش نیروهای نظامی استفاده کنند.


به نظر می‌رسد دولت افغانستان و کشورهای قدرتمند غربی مانند آمریکا و انگستان نسبت به آموزش سربازان افغان از سوی پرسنل نظامی ترکیه حساسیتی ندارند. از دید مقام‌های افغان، ترکیه یک کشور مسلمان و سنی مذهب است. از دید غرب هم ترکیه یک کشور همپیمان به شمار می‌آید.


کمک به برقراری امنیت


پس از تشکیل آیساف (ISAF) یا همان نیروی بین‌المللی کمک به امنیت در سال 2001، ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو، فعالانه با آیساف همکاری کرد. در آغاز ماموریت آیساف، کمک به برقراری امنیت در کابل بود. ماموریت نیروهای ترک در افغانستان نیز در ابتدا به برقراری امنیت در کابل محدود می‌شد.


با گذشت زمان، دامنه ماموریت‌های آیساف گسترش پیدا کرد و به کل افغانستان کشیده شد و به تبع آن، محدوده فعالیت نیروهای ترک آیساف وسعت گرفت. با وجود درخواست‌های پیاپی آمریکا، نیروهای ترک از شرکت در نبردها و عملیات‌های نظامی علیه طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی خودداری می‌کردند.



زمانی ترکیه سومین کشور تامین کننده نیروهای آیساف بود. پس از پایان کار آیساف در افغانستان در دسامبر 2014 میلادی، یک سازمان دیگر به نام آر. اس (RS) جای آن را گرفت و از 1 ژانویه 2015 آغاز به کار کرد. ترکیه با آر. اس هم مانند آیساف، به گونه‌ای فعال، همکاری می‌کند.


ترکیه پنجمین تامین کننده نیروهای آر. اس پس از کشورهای آمریکا، ایتالیا، آلمان و گرجستان است. حدود 650 سرباز ترک در ماموریت‌های آر. اس شرکت دارند. مهمترین تفاوت آیساف و آر. اس در شیوه عملکرد آنهاست.


نیروهای ناتو در قالب آیساف، در عملیات‌های جنگی در نقاط مختلف افغانستان شرکت می‌کردند اما آر. اس روی آموزش نیروهای افغان و کمک به آنها و مشاوره، تمرکز دارد. این همان کاری است که نیروهای ترک حاضر در افغانستان از ابتدا روی آن تمرکز کرده بودند.


*کارشناس روابط بین‌الملل


انتهای پیام/

ارسال نظر