انتقاد از توقف پخش مستند «خارج از دید»
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، یکی از بحثهای مهم و همیشگی در مراکز تولید و پخش، تولید اثر خوب و تأثیرگذار و میزان توانمندی ما برای این تولیدات بوده است. اما واقعاً چقدر از مشکلات مراکز مهم تولید و پخش ما مثل تلویزیون عدم وجود نیروی تولید کننده قوی است؟
نگارنده بهعنوان مدیر یکی از مراکز تولید مستند که از نزدیک با ظرفیتهای مستند کشور آشناست شهادت میدهد که ظرفیت تولید مؤثر و خوب در مستند بسیار بیش از آنچیزی است که مدیران فرهنگی از جمله مدیران صدا و سیما گمان میکنند. نمیتوان ادعا کرد در این حوزه مشکلی وجود ندارد اما واقعیت این است که مشکل اصلی ما در این حوزه نیروی انسانی نیست.
بهنظر نگارنده مشکل اصلی ما عدم اطلاع مدیران فرهنگی از ظرفیت داخلی نیروها است. مدیران تلویزیون هم از این قاعده مستثنی نیستند و گمان میکنند همه ظرفیتها در بیبیسی و من و تو جمع شده است و مرتب این شبکهها را بر سر نیروهای خودی میکوبند در صورتی که نمیدانند پتانسیل ما در داخل، حتماً بیشتر از پتانسیل شبکههای بیبیسی فارسی و من و تو است. آنها نمیدانند که تنها یک قسمت از روند کاری این شبکهها تولید است و این پخش است که مکمل تولید قرار میگیرد و با یک کنداکتور و سیستم درست، محصولات به مخاطب ارائه میشود.
طبعاً رسانه اقتضائاتی دارد و بهجد میتوان گفت برخی مدیران سازمان که حالا سالهای زیادی هم از عمر کاریشان میگذرد اصلاً آن را نمیشناسند و همه چیز را تنها در حذف و نشان ندادن و محدود کردنهای سلیقهای میبینند. نتیجه این است که اگر صد بار هم اتفاق بزرگی مثل فتنه 88 پیش بیاید باز سازمان مثل دفعه اول عمل میکند و گویی اینکه اساساً تاکنون چنین اتفاقی را تجربه نکرده است. البته بیانصافی است که بگوییم فقط سازمان این گونه است، در کل رسانههای ما در این موارد الکن هستند و از طرف دیگر تلویزیون هم تحت فشار بیرونی زیادی قرار دارد اما گاهی اتفاقاتی میافتد که کاملاً نگران کننده و ناامید کننده است. نمونه این اتفاق ناامید کننده عدم پخش مجموعه خارج از دید از تلویزیون است.
مجموعه خارج از دید که این روزها انگار سروصدای زیادی هم بهپا کرده یک نمونه موفق در مستندهای اطلاعرسان و آگاهیدهنده است؛ مستندهایی که امروز تلویزیون بیش از همه برای روشن شدن افکار عمومی به آن نیاز دارد. مجموعه خارج از دید به این دلیل مورد توجه قرار میگیرد که به روایت اتفاقات سالهای نزدیک میپردازد که برای مخاطب ملموس است اما ممکن است از جزییات آن باخبر نباشد. این کار یک دوره طیشده را به مخاطب نشان میدهد که باعث افزایش تجربه او در حوادث مهم تاریخی میشود.
اساساً ساخت مستندهای اطلاعرسان درباره مقاطع مختلف تاریخی کشور این حسن را دارد. اینجاست که باید به شعور مخاطب احترام گزارد و در یک کار باکیفیت، تاریخ را برای او روایت کرد، نهاینکه بهبهانههای بچهگانه و سلیقهای فقط افراد را از تاریخ پاک کرد.
حالا جالب اینکه یک مجموعه مستند (خارج از دید) که اتفاقاً از طرف خود مجموعههای سازمان ساخته شده و در جهت پیامی که داشته بسیار هم مؤثر عمل کرده است بهیکباره از کنداکتور حذف میشود، علتش هم لابد چیزی جز شلوغیهای اخیر نمیتواند باشد. اما با چهاستدلالی؟ کسی نمیداند. مدیران سازمان یک مجموعه پربیننده را بهیکباره حذف میکنند و پاسخی هم نمیدهند. آیا این کار جز عدم آگاهی از رسانه و در راستای تصمیمات غلط همیشگی تعبیر میشود؟ جالب اینکه این حساسیتهای بیمورد که همیشه باعث کاهش اعتبار تلویزیون هم شده درباره حرفهای جدی تلویزیون اعمال میشود و از طرف دیگر ما شاهد برنامهها و سریالها و پیامهای تبلیغاتی ضدفرهنگی زیادی هستیم که هر روز بهخورد مخاطب داده میشود.
عدم نمایش خارج از دید بهعنوان یک مجموعه مؤثر درباره یکی از اتفاقات مهم کشور (فتنه 88) نشان داد که مشکل تولید محصول خوب و مؤثر نیست بلکه مشکل مدیرانی هستند که نه از رسانه سررشته دارند و نه از محصول مؤثر فرهنگی، کسانی که که متر و معیارشان میزان فشار توئیتر و چند شبکه فارسیزبان خارجی است. این نگاه کهنه و ناکارآمد مدیریتی تا کی باید برای ما هزینهسازی کند؟
انتهای پیام/