دانشگاه همچنان زنده است
وقتی تقویم گذر از 16 آذرماه را نشان میداد، کمتر کسی فکر میکرد دانشگاه همچنان با حفظ پویایی و نشاط سیاسی همچون روزهای نیمه آذرماه باقی بماند. فضا آرامآرام به سمت تعطیلات پیش از امتحانات میرفت که برخی اعتراضات در بخشهای مهمی از جامعه نسبت به موج گرانیها، بیکاریها و عدم توجه مسئولان به این مشکلات باعث اعلام همراهی بدنه دانشجویی با آن شد.
جریان دانشجویی این روزها آزمون بزرگی را پشتسر میگذارد که میتواند ظرفیتهای جدیدی را در محیط اجتماعی برایش فراهم کند. این جریان با پرچمداری مطالبه بهحق عدالت ضمن همراهی با اعتراضات اجتماعی که بخش مهمی از آن در نهاد دانشگاه نیز بروز و ظهور دارد، باید زمینه افشای ماهیت جریان نولیبرال را که با بهرهگیری از گفتمان توسعه برونزا زمینه بسیاری از مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه را با قفل کردن چرخ تولید داخلی و افزایش بیحد و حصر واردات فراهم کرده، ایجاد کند.
مطالبهگری عدالت البته این روزها دارای دو رقیب جدی برای جریان اسلامگرای دانشگاه است:
اول؛ جریان رادیکالی که بهدنبال سیاسیکردن مطالبات اجتماعی در بستر نارضایتیهای موجود هستند و در این بستر به دلیل در اختیار داشتن ابزار رسانهای ظرفیت بروز و ظهور پیدا کردهاند.
دوم؛ چپهای نو که در بستر افراطگرایی لیبرالهای وطنی و ناکارآمدی گفتمانی آنها در اداره امور معیشتی کشور توانستند بروز و ظهور عینیتری در محیط دانشجویی پیدا کنند. این جریان که جا دارد بهطور دقیق مورد واکاوی و نقادی قرار گیرد، عموما فاقد یک تشکیلات شناسنامهدار بوده و از ظرفیتهایی همچون مطالبات صنفی دانشجویی جهت همراهی بدنه اجتماعی طی سالهای اخیر بهرهبرداری میکردهاند و در حال حاضر نیز با اتکا به همین امر، توانایی انحراف بدنه دانشجویی را دارا هستند.
البته تجربه نشان داده که رادیکالیسم قابل تداوم نیست و همین امر مهمترین پاشنهآشیل آن است؛ چراکه موضع حداکثری نمیتواند متکی بر واقعیات باشد و در ذهنیت اجتماعی آن موضع حداکثری، دارای پایگاه اقلیت اجتماعی است و همین اقلیت بودن در ذهنیت جامعه و واقعیت باعث فروپاشی آن میشود و در کوتاهمدت بروز و ظهور مییابد و فاقد توانایی برای استمرار در میانمدت و بلندمدت است.
از سوی دیگر با توجه به بستر عقلانی و علمی دانشگاه که ذاتا در تقابل با رفتارهای غریزی و غیرعاقلانه است این مساله مهمترین چالش هر دو جریان رقیب دانشجویان اسلامگرا به دلیل اتکای رویکرد رادیکالیسم آنها که ریشه در رفتارهای غریزی دارد، است. اینها مسائلی هستند که هر دو رقیب جریان اصیل دانشجویی را در مطالبهگری عدالت اجتماعی با مشکلات عدیدهای روبهرو کرده و در گذر زمان مانع غلبه گفتمانی آنها در محیط دانشگاهی شده است. اما آنچه این روزها برخلاف روال گذشته در دانشگاه شاهدش هستیم و برخلاف منطق جامعهشناسان که معتقدند رادیکالها بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، جریان دانشجویی مسلمان در اعتراضات اخیر اجتماعی که در بستر نارضایتی معیشتی و اقتصادی رخ داده است از همان روزهای نخست توانسته مانع رادیکالشدن اوضاع و غلبه شعارهای رادیکال و خارج از اولویتهای اجتماعی باشد که دستمایهای برای موجسواری روی اعتراضات معیشتی جامعه است، شدهاند؛ بهطوری که بهطور خاص در دو روز گذشته در محیط دانشگاه تهران که هر دو رقیب جریان اسلامگرا دارای حلقه تصمیمگیر جهت هدایت اعتراضات دانشجویی بودهاند، قاطبه دانشجویان بهترین محیط برای طرح اعتراضات خود را بستر اسلامگرایان دانستهاند و با عدم همراهی عموم دانشجویان با این بدنه در روز شنبه شاهد طرد آنها از مقابل سردر اصلی و در روز دوم شاهد عدم اجازه حضورشان مقابل سردر دانشگاه تهران با توجه به جمعیت بالای دانشجویان تجمعکننده در این محیط و عدم اقبال آنها به سردادن شعارهای چپگرایانه و رادیکال بودیم.
واقعیت آن است که دانشگاه با کسب تجربه از رخدادهایی همچون کوی دانشگاه 78 و برخی اقدامات خلاف قاعده و منطق سال 88 از سوی گروههایی که برای تند کردن محیط دانشگاه هزینههای سنگینی را بر دوش این نهاد علمی تحمیل کردند، از یکسو با حفظ پویایی و نشاط و از سوی دیگر با زدن دست رد بر سینه رادیکالها در دو روز گذشته بهخوبی نشان دادند که تفاوت مفهومی آرمانگرایی با رادیکالیسم را درک کردهاند و هر مردهباد و زندهبادی را همچون گذشته بهراحتی بر زبان نمیرانند.
*قائم مقام مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/