صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

ماجرای سخن گفتن امام علی (ع) با خورشید

ماجرای عجیب سخن گفتن خورشید با امام علی(ع) درقبرستان بقیع را در اینجابخوانید.
کد خبر : 246730

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، درمورد ابعاد شخصیت امام علی (ع) هرچقدر سخن بگوییم، کم است، و عقل ها قادر به درک عظمت وجود ایشان نخواهند بود، و ما به میزان کمی از معجزات و کرامات ایشان شنیده‌ایم، که در ادامه مطلب، به بیان یکی از معجزات عجیب ایشان می پردازیم.


در کتب مختلف، از راویان متعدّدی همانند سلمان فارسی، عمّار یاسر، ابوذر غفاری، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و... آورده‌اند که چون خداوند متعال، مکّه را توسّط پیامبر(ص) و با فداکاری امام علی(ع) فتح کرد، پیش از آن که حضرت رسول(ص) عازم و آماده جنگ هَوازن گردد، در حضور جمعی خطاب به علی(ع) اظهار داشت: «ای علی! برخیز و به همراه اصحاب در گوشه‌ای از قبرستان بقیع وارد شده و هنگامی که خورشید طلوع نمود، با وی سخن بگو.»


علی بن ابی طالب(ع) طبق دستور حضرت رسول(ص) بلند شد و به همراه بعضی از اصحاب به قبرستان بقیع رفت و چون خورشید طلوع کرد؛ آن را مخاطب قرار داد و گفت: «سلام بر تو ای آفریده جدید خدا و مطیع او»؛ خورشید نیز جواب سلام حضرت علی(ع) را این چنین پاسخ گفت: «و علیک السّلام یا اخا رسول اللّه و وصیه و حجّة اللّه علی خلقه».


بعد از آن، مولای متّقیان علی(ع) به شکرانه چنین کرامت و عظمتی که خداوند متعال عطایش فرموده بود، سر بر خاک نهاد و سجده شکر به جای آورد. سپس حضرت رسول(ص) او را گرفت و بلند نمود و فرمود: «ای حبیب من! تو را بشارت باد بر این که خداوند به میمنت وجود تو بر ملائکه؛ و بر اهل آسمان مباهات می‌کند.»، و پس از آن افزود: «شکر و سپاس می‌گویم خدا را، که مرا بر سایر پیامبران فضیلت و برتری بخشید، همچنین مرا به وسیله علی بن ابی طالب که سید تمام اوصیاء است تأیید و یاری نمود.»


پس از این، جناب عمر و ابوبکر و مهاجر و انصار که سخن خورشید را شنیده بودند و در حالی که امیرالمؤمنین(ع) از آن جا بازگشته بود، آنان نیز برخاستند و به سوی رسول خدا(ص) آمدند و گفتند: «یا رسول الله(ص)، ما درباره علی(ع) می‌گوییم انسانی است مثل ما، ولی خورشید او را خطاب کرد آن طور که خداوند خودش را خطاب کرده»، پیامبر فرمود: «چه شنیدید از او؟»، آن‌ها گفتند: «شنیدیم که خورشید گفت: سلام بر تو ای اول.»، پیامبر(ص) فرمود: «خورشید راست گفت، او اول کسی است که به من ایمان آورد.»، آن‌ها سپس گفتند که خورشید گفت: «ای آخر.»، پیامبر اسلام(ص) فرمود: «راست گفت، او آخرین کسی است که متعهد امر من می‌شود و مرا غسل می‌دهد و کفن می‌کند و در قبرم می‌گذارد.»


در ادامه، آن چند نفر که شاهد ماجرا بودند، گفتند: «شنیدیم که خورشید گفت: ای ظاهر.»، پیامبر اسلام(ص) فرمود: «راست گفت، او آن کسی است که علم مرا ظاهر می‌کند.»، سپس گفتند: «شنیدیم ک خورشید می‌گفت: ای باطن.»، رسول الله(ص) فرمود: «راست گفت، همه سر مرا پنهان می‌سازد.»، پس از آن برخاستند و گفتند: «محمد ما را در تاریکی شدیدی انداخته است و از در مسجد خارج شدند.


به نقل از جابر بن عبداللّه انصاری، امام باقر(ع) فرموده‌اند: «خورشید هفت مرتبه با حضرت علی(ع) سخن گفت و تکلّم کرد.


وقتی از کرامات ایشان صحبت می‌شود و وقتی پای صحبت علی شناسان می‌نشینیم تازه مفهوم این جمله را که گفته‌اند علی انسانی بود فراتر از زمان خودش، را درک خواهیم کرد و باید اعتراف کرد که علی ماورایی زمان و مکان است، و او از همه زمان ها فراتر است، همانست که نه می‌توان خدایش خواند و نه بشر، واقعا که عقل در تحیر می‌ماند.


منابع:


1- کتاب چهل داستان و چهل حدیث از أمیرالمؤمنین علی(ع)، عبدالله صالحی


2- برگرفته از سیصد و بیست داستان از معجزات و کرامات امام علی (ع)، عباس عزیزی


منبع: باشگاه خبرنگاران جوان



انتهای پیام/

ارسال نظر