پشت پرده پروژه هستهای سعودیها چیست؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، «خالد الفالح»، وزیر انرژی عربستان سعودی ۲۰ ماه دسامبر جاری اعلام کرد، کشور متبوعش در صدد از سرگیری مذاکره با آمریکا جهت دستیابی به توافقی است که به شرکتهای این کشور اجازه دهد، در پیاده سازی برنامه صلح آمیز انرژی هسته ای مشارکت داشته باشند.
وزیر انرژی عربستان در ادامه سخنانش افزود: طی گفتگوهای اولیه ای که با شرکای آمریکایی خود داشتیم، به آنها خاطر نشان کردیم که قصد داریم، منابع داخلی را برای تولید انرژی هسته ای به خدمت بگیریم و از این لحاظ امیدواریم، در مذاکراتی که قرار است، چند هفته دیگر در خصوص این پرونده با آمریکاییها داشته باشیم، به توافقاتی برسیم که هم اهداف مورد نظر ما تامین کند و هم شرکای آمریکایی ما را وادار کند، به وعدههای خود عمل کنند.
وزیر انرژی عربستان در حالی از تلاش مجدد ریاض برای از سرگیری مذاکرات با هم پیمان آمریکایی خود درباره دستیابی به قدرت هسته ای سخن می گوید که کارشناسان شانس موفقیت چندانی را برای سعودیها در دستیابی به خواستههایشان ملاحظه نمی کنند و به گفته آنها اولین مانع در این راه ملزم بودن عربستان به امضای «توافقنامه همکاری دو جانبه» با آمریکاییهاست.
«توافقنامه همکاری دو جانبه» که به «توافق ۱۲۳» نیز معروف است، قراردادی است که آمریکاییها پیش از رسیدن به هرگونه تفاهم یا دستیابی به هرگونه توافق با متحدین و شرکای خود امضا می کنند و به موجب آن آمریکا مانع استفاده و بهره گیری کشور امضا کننده قرارداد از دانش و تکنولوژی هسته ای آمریکا می شود. به همین دلیل کارشناسان تاکید می کنند، این توافق به تنهایی می تواند، مانعی بزرگ در مسیر دستیابی سعودیها به انرژی هسته ای باشد، به ویژه آنکه سعودیها صراحتا اعلام کرده اند که عدم به کار گیری دانش هسته ای در حوزه تسلیحات نظامی و دستیابی به تولید بمب هسته ای به معنای چشم پوشی آنها از دستیابی به دانش غنی سازی اورانیوم آنها با تکیه بر منابع داخلی نخواهد بود.
این اولین بار نیست که سعودیها تلاش می کنند، با آمریکاییها درباره دستیابی به دانش هسته ای به توافق برسند، اما هر بار آمریکاییها با توسل به دستاویزهای مختلف، از جمله خودداری سعودیها از امضای توافق همکاری دو جانبه، از تن دادن به خواستههای عربستان طفره رفته اند.
در آخرین تلاش از این دست، ماه اکتبر گذشته، عربستان با اعلام اینکه در صدد ساخت و راه اندازی دو نیروگاه تولید انرژی هسته ای است، از شرکتهای فعال در این حوزه، به ویژه شرکتهای آمریکا دعوت کرد تا در اولین مناقصه ای که در سال ۲۰۱۸ میلادی به این منظور برگزار خواهد شد، شرکت کنند.
سعودیها ادعا می کنند، بر اساس آنچه در سند چشم انداز توسعه عربستان ثبت شده، این کشور تا سال ۲۰۳۲ میلادی باید سالیانه ۱۷.۶ گیگاوات برق هسته ای تولید کند و برای تولید این میزان برق حدودا به ۱۶ نیروگاه اتمی نیاز دارد، موضوعی که کارشناسان مسائل محیط زیست و منطقه تاکید می کنند، ساخت و راه اندازی این تعداد نیروگاه اتمی در عربستان نه تنها این کشور که سراسر منطقه را با فاجعه زیست محیطی مواجه خواهد کرد.
با این حال وزیر انرژی عربستان سعودی ابراز امیدواری می کند تا اواخر سال ۲۰۱۸ میلادی کشور متبوعش بتواند، با شرکتهای بین المللی فعال در حوزه انرژی هسته ای قرارداد ساخت و احداث دو نیروگاه اتمی به ارزش چندین میلیارد دلار امضا کند. از سخنان الفالح آشکار بود که عربستان سعودی تمایل بسیاری دارد، اجرای این پروژهها را به شرکتهای آمریکایی محول کند.
در خصوص انگیزه عربستان سعودی، به عنوان بزرگترین صادر کننده نفت خام در جهان، از دستیابی به دانش هسته ای و تولید انرژی هسته ای، الفالح مدعی شده که سیاستگذاریهای کلان کشورش بر یافتن جایگزینهایی برای منابع سنتی و رایج انرژی از جمله سوخت فسیلی متمرکز است.
گزارشها نشان می دهد، شرکت «وستینگهاوس»، وابسته به شرکت ژاپنی «توشیبا» مذاکراتی را با دو شرکت آمریکایی آغاز کرده تا آنها را به پیروزی در مناقصه سعودیها تشویق و واشنگتن را به از سرگیری مذاکرات هسته ای با ریاض ترغیب کند.
اما روزنامه اتریشی «دیر استاندارد» چندی پیش گزارش مشروحی درباره مقاصد واقعی هسته ای سعودیها منتشر کرده بود که در آن از طرح هسته ای بزرگ سعودیها از جمله احداث تاسیسات هسته ای با هدف غنی سازی اورانیوم پرده برداشته بود.
به غیر از شرکتهای آمریکایی، هم اکنون شرکتهای کره ای (کره جنوبی)، چینی، ژاپنی، روسی و فرانسوی نیز با ارسال پیشینه کاری و مهارتهای خود در این حوزه، از سرمایه گذاری در بخش هسته ای عربستان و بُردن مناقصههای هسته ای این کشور استقبال کرده اند.
این روزنامه اتریشی چرخش رویکرد سعودیها به انرژی هسته ای را عملا ورود منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به عصر هسته ای توصیف و خاطر نشان می کند، اماراتیها برای دور نماندن از قافله هسته ای، گوی سبقت را از عربستان ربوده و ساخت ۴ نیروگاه هسته ای در این کشور را آغاز کرده اند و با اتمام احداث اولین نیروگاه، بهره برداری از آن، از سال آینده میلادی آغاز خواهد شد.
این گزارش در ادامه این سوال را مطرح می کند که «چرا شیوخ نفتی عرب به دنبال منابع دیگر انرژی هستند؟» و در پاسخ خاطر نشان می کند: یکی از دلایل این کشورها را می توان در فراهم کردن زمینه صادرات بیشتر نفت به کشورهای دیگر، به جای مصرف آن در داخل ملاحظه می کنند.
این نشریه اتریشی نیز همانند بسیاری از ناظران ادعای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله امارات و عربستان مبنی بر اینکه انگیزه آنها از دستیابی به منابع جایگزین انرژی به ویژه انرژی هسته ای را تکذیب کرده و تاکید می کند، در پس این تلاشها و درخواستهای ملاحظات سیاسی و امنیتی داخلی و خارجی قرار دارد.
«دیر استاندارد» با اشاره به اینکه آن سوی کرانه خلیج فارس، کشور ایران و در سواحل جنوبی آن نیروگاه اتمی بوشهر قرار دارد، می نویسد: با شروع بهره برداری از نیروگاه اتمی بوشهر، ایرانیها موفق شدند، از سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی برق هسته ای تولیدی این نیروگاه را وارد مدار سراسری کشور خود کرده و بهره برداری از آن را آغاز کنند.
این درحالی است که به نوشته این نشریه اتریشی، ایران تنها به تولید انرژی هسته ای بسنده نکرده، بلکه برنامه غنی سازی اورانیوم خود را نیز با هدف تولید سوخت هسته ای جهت تامین نیازهای داخلی اش دنبال کرده است.
لذا مهمترین هدف کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از دستیابی به انرژی هسته ای، از نگاه این نشریه اتریشی، مقابله با نفوذ منطقه ای ایران یا آن چیزی است که آن را خطر منطقه ای ایران توصیف می کنند و هشدار می دهد: این ذهنیت پردازیهای، باب خطرناکی به نام رقابت تسلیحات هسته ای را در منطقه پر التهاب و بحران زده خلیج فارس و خاورمیانه باز کند. به ویژه آنکه موج گسترده تبلیغات هدفمند و مغرضانه رسانههای وابسته به شیوخ عرب تلاش می کند، به جامعه جهانی و افکار عمومی منطقه القا کند، ایران در پی دستیابی به دانش ساخت بمب اتمی است.
«دیر استاندارد» با تاکید بر اینکه خطر رقابت تسلیحات هسته ای تنها به تلاش شیوخ عرب مانند امارات و عربستان محدود نخواهد شد، به خطر بزرگ تری به نام دسترسی رژیم صهیونیستی و پاکستان به تسلیحات هسته ای و عدم پیوستن آنها به توافقنامه منع گسترش تسلیحات هسته ای اشاره و خاطر نشان می کند، دسترسی پاکستان و اسرائیل به تسلیحات هسته ای موجب می شود، عربستان هرگاه خود را در خطر ببیند، به آنها روی آورد، به ویژه رژیم صهیونیستی که اشتراک در منافع و تهدید مشترک منطقه ای به نام ایران و محور مقاومت موجب می شود، تل آویو از هیچ کمکی به سعودیها علیه ایران و محور مقاومت دریغ نکند.
به این ترتیب، حتی اگر زمانی پاکستان به هر دلیل از تجهیز ریاض به تسلیحات هسته ای امتناع کند، رژیم صهیونیستی لحظه ای در مجهز کردن سعودیها و اماراتیها به تسلیحات هسته ای علیه ایران و محور مقاومت تردید نخواهد کرد.
این در حالی است که دستیابی شیوخ عرب به انرژی هسته ای بی تردید، اشتهای کشورهای قدرتمند منطقه مانند مصر و ترکیه را که همواره به عنوان بازیگران قدرتمند و طرفهای تاثیر گذار بر پروندههای منطقه ای مطرح بوده اند، باز خواهد شد و دایره رقابتها را توسعه داده و آن را تشدید خواهد کرد که به معنای سوق یافتن منطقه به مرز یک انفجار بزرگ هسته ای است، انفجاری که جامعه جهانی هم نمی تواند، خود از تبعات آن دور نگهدارد.
آنچه تاکنون به آن اشاره شد، دلایل و انگیزههای خارجی و منطقه ای عربستان جهت دستیابی به انرژی هسته ای است، در حالی که بر هیچ کس چشم داشتها و اطماع «محمد بن سلمان»، ولی عهد عربستان سعودی پوشیده نیست، کسی سودای نشستن بر تخت پادشاهی عربستان را پس از پدرش ملک سلمان در سر می پروراند و تاکنون نشان داده، برای رسیدن به این خواسته موانع بسیار سخت و بزرگی را از پیش رو برداشته است.
با این حال مهمترین انگیزه محمد بن سلمان از دستیابی به انرژی هسته ای در عرصه داخلی را می توان در تلاش وی جهت ارائه شخصیتی کارآمد و توانمند و به روز در اداره امور کشور ملاحظه کرد.
در این راستا، ولی عهد سعودی سعی می کند، خود را عامل جلب پیشرفت و توسعه در حوزه اقتصادی و اصلاح گری بزرگ در حوزه اجتماعی جلوه دهد که به تفصیل به هریک از آنها در طرح عربستان ۲۰۳۰ که به نوعی چشم انداز توسعه عربستان تا سال ۲۰۳۰ میلادی شمرده می شود و بن سلمان ارائه دهنده آن بوده، پرداخته است.
به نظر می رسد، آنچه بن سلمان را وادار به طرح این خواسته و از سرگیری مذاکره با آمریکاییها کرده است، شرایط نامساعد داخلی و خارجی است که هر روز عرصه را بر بن سلمان تنگ تر و تنگ تر می کند و ولی عهد عربستان سعی دارد، از آن راهی برای فرار به جلو برای خود پیدا کند.
شکست در پرونده سوریه، ناکامیهای مستمر در میدان یمن، به نتیجه نرسیدن بحران سازیها در لبنان، ناتوانی در نفوذ به عراق و بسته شدن پروندههای جدایی کردستان و داعش در موصل عراق، ادامه سرکشی و طغیان قطر و ناتوانی در به زانو در آوردن دوحه، ادامه سرکوبگریها، اعدامها، بازداشتهای خود سرانه، کسری بودجه، تورم، فقر، بیکاری و بازداشت شاهزادگان سعودی در عرصه داخلی که از جنگ شدید قدرت در داخل خاندان سعودی خبر می دهد و افزایش محکومیتهای بین المللی به خاطر نقض فاحش حقوق بشر در یمن و ادامه محاصره و استفاده از سلاحهای تحریم شده بین المللی و کشتار مردم یمن که اغلب آنها را زنان و کودکان تشکیل می دهند، همه بخشی از چالشها و مشکلات محمد بن سلمان است که در این مقطع زمانی با آن مواجه است و موجب شده، هر روز به هر دستاویزی متوسل شود تا شاید بتواند با سرپوش گذاشتن بر مشکلات نگاه جامعه جهانی و افکار عمومی منطقه را از تمرکز روی آنها باز دارد و در عرصه داخلی از آن به عنوان حربه ای برای کنار زدن رقبا، سرکوب مخالفان و هموار کردن راه خود برای رسیدن به قدرت استفاده کند.
منبع: مشرق
انتهای پیام/