برجام پایههای سستی داشت؛ از جنس امضای کری!
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، انتظار میرفت که بعد از توافق برجام وضعیت اقتصادی ایران بهتر از پیش بشود و تحریم هایی که به بهانه هستهای بر ایران اعمال شده بود برداشته شود. اما پس از گذشت چند سال هنوز اتفاق خاصی در این باره رخ نداده است و به کرات مسئولین کشوری از عدم پایبندی کشور امریکا و تعلل کشورهای اروپایی در اجرای تعهدات خود گله کرده اند. در این بین انتظار میرفت که کشورهای اروپایی تا حدودی مستقل از امریکا، همکاری بیشتری داشته باشند که این امر هم محقق نشده است.
در واقع نه تنها ایران به منافع اقتصادی توافق هستهای دست پیدا نکرد، بلکه شاهد بهانه گیری مجدد اروپاییها در مسئله موشکی هستیم. در کنار این مسائل، تنشهای ایجاد شده عربستان هم موجب دردسرهای جدید دیپلماتیک برای مقامات سیاسی کشور شده است.
در همین ارتباط با پروفسور «نادر انتصار» استاد علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا گفتگویی انجام دادهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
وضعیت سیاسی ایران و کشورهای اروپایی به چه صورت است؟ ایران امید زیادی دارد که اروپا در مقابل امریکا بازیگری مستقلی داشته باشد، این نگاه تا چه اندازه درست است؟
به نظرم هنوز زود است که بتوانیم یک نتیجه کلی در خصوص سیاست خارجی ایران و اروپا داشته باشیم. نوسانات زیادی در این رابطه وجود داشته است. در برخی موارد منافعی حتی کم به دست آمده و در برخی موارد هم چیزی عاید ایران نشده است. به نظرم ایران و اروپا هنوز نمیدانند از همدیگر چه میخواهند. به نظرم در ایران برداشتی وجود دارد که به اروپا خیلی امیدوارند و انتظار هست که در رابطه با امریکا، اروپا همانند یک سپر باشد. اگر این نگاهی که من میگویم درست باشد، برداشت درستی نیست. نمیتوان اروپا را به عنوان بازیگری مستقل در رابطه با ایران و یا رابطه با امریکا دید. اروپا بازیگر مستقلی نیست و همیشه دنبال رو امریکا بوده است و آنها خودشان را از امریکا جدا نخواهند کرد.
شاید اختلافاتی وجود داشته باشد و انتقاداتی را خانم موگرینی علیه ترامپ مطرح کند، اما اینکه ایران، اروپا را به عنوان یک بازیگر مستقل در مقابل امریکا ببیند خیلی اشتباه است و در دراز مدت ضرر خواهیم کرد.
آیا این امید هست که اروپاییها جدای از امریکا در روابط بانکی تسهیلاتی را برای ایران در نظر بگیرند؟
رابطه بانکی ایران و کشورهای اروپایی و امریکا با هم خیلی ادغام شده، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که اروپا یک سیر بانکی مستقل در مقابل ایران داشته باشد.
اساساً سیستم بانکی اروپا و امریکا مشترک است و نمیتوانند مثلاً سیستم جداگانه بانکی شکل دهند و به این نحو تحریمهای امریکا را نادیده بگیرد؛ لذا اینکه در گفت و گوهای گذشته و کنونی این امید وجود داشته که کشورهای اروپایی سیستم جدیدی ایجاد کنند و از این طریق رابطه معقولی بین بانکهای ایران و اروپایی شکل بگیرد درست نیست و محقق هم نخواهد شد.
بعد از برجام مقامات ایران خیلی به این امید داشتند که این اتفاق رخ بدهد و همه به ایرانیها امید داده بودند که این رابطه بانکی عادی خواهد شد. به نظرم این اتفاق به این زودیها رخ نخواهد داد مگر اینکه امریکا به اروپاییها این اجازه را بدهد.
یکی از وعدههای طرفهای غربی تسهیل در روابط بانکی بود، پس با این وجود چشم انداز توافق هستهای چگونه خواهد شد؟
توافق هستهای همین طور لنگان لنگان ادامه پیدا خواهد کرد، البته اگر ترامپ به صورت کلی زیر آن نزد و کنگره هم تحریمهای جدیدی که در برجام لغو شده است را تصویب نکند. طرف مقابل هر آن چیزی را که لازم داشته است، گرفته و لزومی نمیبیند کار دیگری انجام دهد. در این میان ایران خیلی امیدوار بود که طرف مقابل به وعدهها و حرف هایی که زده است پایبند باشد.
از طرف دیگر، اساساً این توافق پایه سستی داشت چرا که در امریکا کنگره از آن پشتیبانی نمیکرد و روی صحبتهای کری و وزیرخارجه ایران بنا شده بود. در واقع آقای کری و اوباما در حال کار کردن بودند و با توجه به مخالفینی که اینها داشتند نباید امیدوار میشدیم که آنها میتوانند از حمایت کنگره برخوردار شوند.
در حال حاضر هم که دولت اوباما نیست حتی در حد حرف هم از این توافق پیشتیبانی نمیشود. ترامپ اگر این توافق را به صورت رسمی از بین نبرد، که البته به نظر میرسد این کار را نخواهد کرد، اما اقداماتی انجام خواهد داد که برجام به خاک سپرده شود. ایران هم کارت برندهای در مقابل اروپا و امریکا ندارد که مقابل برجام به بازی بگیرد. ایران تمام کارت هایش را بازی کرده و چیزی دستش نیست و الان برگ برنده در دستان طرف مقابل است؛ بنابراین تنها انتظاری که میتوانیم داشته باشیم این است که توافق لنگان لنگان جلو برود و گهگاهی بانکی رابطهای برقرار کند و یا شرکتی در ایران سرمایه گذاری کند.
به طور کلی نباید امید را بالا برد. به نظرم باید امیدمان به خودمان و داخل ایران باشد نه اینکه اروپا چه کار خواهد کرد و یا فلانی در سنای امریکا چه حرفی بزند.
آیا برجام الگوی مناسبی برای چالشهای فی مابین ایران و کشورهای غربی هست؟ برخی از نیروهای سیاسی ایران از برجام 2 و یا 3 برای حل مسائل منطقهای صحبت میکنند.
با توجه به اوضاع کنونی الگومی مناسبی نخواهد بود. در واقع چیزی ندارد که الگو باشد. اگر حداقل منافعی که ایران انتظار داشت از برجام عاید او بشود به او میرسید میشد حداقل به صورت نظری و تئوری گفت که برجام دو یا سه ممکن است و اینها میتواند به منافع ایران کمک کند. اما با توجه به اینکه اینها قول هایی به ایران دادند و آنها را اجرا نکردند برای من سخت است که بگویم برجام الگویی برای ترسیم رابطه ایران با اروپا و امریکا خواهد بود
پس با این وجود ایران باید در منطقه چه شیوه و استراتژی را اتخاذ کند؟ با توجه به تنشها و رفتارهای بسیار تحریک آمیزی که عربستان در منطقه انجام میدهد؟ آیا احتمال دارد عربستان و ایران بر سر بعضی مسائل به توافق برسند و تا حدوی از تنش هایی که به وجود آمده کاسته شود؟
به نظرم ما در بحرانیترین وضع 50 سال اخیر در غرب آسیا هستیم و این وضع خیلی خطرش زیاد است. در امریکا هم ما سیستمی داریم که نظامیان به همه کار دسترسی دارند و سیاست گردان امریکا در رابطه با ایران و کشورهای خلیج فارس هستند.
ما باید از ابزار دیپلماتیک و فشار توامان استفاده کنیم. برخیها فکر میکنند که وقتی از ابزار دیپلماتیک استفاده میکنند باید سایر ابزارها را کنار بگذارند. به نظرم اینطور نیست. ابزار دیپلماتیک زمانی موثر خواهد بود که ابزار فشار را هم در کنار خودش داشته باشد، در این موقع است که آدم میتواند از نظر دیپلماتیک یک آوانس بگیرد و اگر به غیر از این باشد به نظرم به شکست منتهی خواهد شد.
این دو ابزار نباید جدا از هم و در دو زمان متفاوت اجرا شوند. باید پا به پای هم جلو بروند. توجه داشته باشید آن چیزی که باعث شد که داعش در عراق و سوریه شکست بخورد تنها روی دیپلماتیک آن نبوده است، بلکه ابزارهای فشاری که در دست ایران بود موجب شد که داعش در زمان حاضر شکست بخورد؛ لذا سیاست خارجی ایران باید روی این دو محور باشد. بخشی از دولت میتوانند روی سیستم دیپلماتیک بازی کنند و برخی دیگر روی ابزار فشار میتوانند بهتر بازی کنند؛ لذا این دو باید روابطشان را به هم نزدیکتر و همکاری موثر تری ایجاد کنند.
سیاستی که ایران در قبال عربستان میتواند اتخاذ کند چیست؟
باید عربستان را مقداری به حال خودش رها کرد، چرا که دارد چاه خودش را میکند. هرجایی که دستکاری کرده خراب شده است؛ بنابراین عربستان در حال خرابکاری است و ایران باید اجازه بدهند او این چاه را بکند و بیشتر خودش را در آن بیندازد.
از طرفی عربستان به خودی خود خیلی خطرناک نیست، این کشور آن زمان خطرناک خواهد شد که در منطقه جنگ به راه بیندازد. در دو سال گذشته شاهد چرخش 180 درجه از سوی این کشور هستیم که هم برای منطقه و هم برای این کشور خطرناک است.
در حال حاضر باید به این کشور به دید یک بازیگر خطرناک و غیر قابل اعتماد نگاه کنیم، البته اگر فرصت هایی در زمینه دیپلماتیک پیش آمد که از طریق آن میتواند به منافع ایران کمک کرد باید از آن استفاده شود، ولی به طور کلی امیدی ندارم که ایران و عربستان دور یک میز بنشینند و از طریق دیپلماسی مشکلاتشان را حل کنند، در حال حاضر این امکان پذیر نیست، هرچقدر هم که ایران مایل به این گفت و گو باشد، چرا که عربستان از یک دیدگاه دیگری به مسئله نگاه میکند.
منبع: دانشجو
انتهای پیام/