صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
محمد صرفی*

آن مرد با بارانی نیامد!

نفوذی‌ها می‌توانند مادر کودکی دو ساله و معصوم باشند و یا همکاری در دفتر و دستک خودتان. کافی است خوش‌بینی‌های کودکانه را کنار بگذارید و باور کنید که واقعاً وسط یک معرکه تمام‌عیار هستیم.
کد خبر : 241020

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، اسفند ماه سال گذشته جلسه استماعی در کنگره آمریکا برگزار شد که موضوع آن روش‌های مقابله با جمهوری اسلامی ایران بود و با توجه به تازه کار بودن دولت دونالد ترامپ، این جلسه برای کمک به دولت جدید آمریکا برای نحوه مواجهه با یکی از اصلی‌ترین چالش‌های پیش روی آمریکا برگزار شد. یکی از کسانی که نظراتش در این جلسه مطرح شد، اسکات مودل افسر امنیتی آمریکا و از متخصصان حوزه ایران در این کشور بود. نسخه هفت‌بندی اسکات مودل - مامور بخش عملیات ویژه سیا که سال‌ها تجربه کار در منطقه غرب آسیا را در کارنامه خود دارد- در مورد مقابله و مهار ایران بسیار قابل توجه و تامل است.


وی در این نسخه که در واقع می‌توان آن‌را «طرح مهار ایران» نامید به‌طور خلاصه و فهرست‌وار به موارد بسیار مهم و قابل توجهی اشاره می‌کند. «مودل» سال‌ها در بخش عملیات ویژه سازمان سیا فعالیت می‌کرده و خاورمیانه - به‌خصوص افغانستان - یکی از اصلی‌ترین محل‌های ماموریت وی بوده است. وی به سه زبان فارسی، پرتغالی و اسپانیایی مسلط است.مودل در ابتدای گزارش خود انتظار وقوع تغییرات سریع در ایران را منطقی نمی‌داند و معتقد است آمریکا باید درباره جمهوری اسلامی سیاست صبر فعال و حرکت چندوجهی، گام به گام و بلندمدت را در دستور کار خود قرار دهد.


افسر اطلاعاتی آمریکا در بند چهارم دستورالعمل خود از سازمان‌های جاسوسی و امنیتی آمریکا می‌خواهد تشویق نخبگان ایرانی به ترک کشور خود و جاسوس‌گیری از داخل ایران را در دستور کار خود قرار دهند؛ «در حال حاضر سازمان سیا این اجازه را دارد که سالانه 100‌گرین‌کارت به افرادی دهد که کمک‌های قابل توجهی به سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا می‌کنند و تلاش‌های مخفیانه زیادی در راستای کمک به سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا انجام می‌دهند. این آمار باید به میزان قابل توجهی افزایش یابد تا تعداد افراد جداشده از حکومت افزایش پیدا کنند و نیز موجب تحریک، «فرار مغزها»، دانشمندان و متخصصان ارشد سازمان‌های حساس حکومت ایران مانند سایت‌های هسته‌ای شود. ما باید متحدان اروپایی خود را نیز تشویق به انجام این‌کار کنیم‌.»


دو هفته پیش هم کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا جلسه استماعی به منظور بررسی استفاده از تحریم‌های اقتصادی برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی و تاثیرگذاری آنها برگزار کرد. این جلسه در یکی از بخش‌های فرعی این کمیته با عنوان «ارزیابی اثربخشی تحریم‌های آمریکا» و با حضور اصلی‌ترین دست‌اندرکاران اعمال تحریم‌ها تشکیل شد. موضوع تحریم‌های ایران یکی از بخش‌های اصلی این نشست بود. «الکس مونی» نماینده ایالت ویرجینیای غربی در این جلسه از مارشال بیلینگسلی مشاور وزیر خزانه‌داری می‌پرسد: «اگر وزارت خزانه‌داری بتواند به اشخاص و گروه‌هایی که اطلاعات مفیدی دارند، پاداش دهد تا دریابیم که دارایی‌های دشمنان ما در کجا متمرکز شده است، آیا دریافت چنین اطلاعاتی در مجموع می‌تواند به هدف ما کمک کند؟ و اگر این طور است، چه مشوق‌های دیگری برای دریافت اطلاعات وجود دارد؟»


بیلینگسلی در پاسخ می‌گوید: «در خصوص چالش‌های پیش روی ما و همچنین نقص‌های اطلاعاتی که اغلب با آنها روبرو هستیم، بالاخص زمانی که پای مسئله دشوار و نهاییِ اطلاع از حساب بانکی دشمن به میان می‌آید، سخنان شما کاملاً درست است. درباره پیشنهاد اعطای پاداش به جاسوسان، باید بگویم در دوره وزارت رامسفلد و زمانی که اداره دفتر عملیات ویژه/ درگیری با شدت کم (SO/LIC) را بر عهده داشتم، ما از مجوزهای اهدای پاداش به شکل گسترده‌ای برای کسب اطلاعات استفاده کردیم.»


اینها تنها دو نمونه از نوع نگاه و برنامه‌ریزی آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی است. نگاه و برنامه‌ای که شدت و عمق خصومت واشنگتن علیه ایران را نشان می‌دهد. اما در جبهه مقابل یعنی جمهوری اسلامی اوضاع متفاوت است و می‌توان گفت تا حدی تاسف‌آمیز! نوع نگاه و برخورد برخی مسئولان با ماجرای جاسوسی و نفوذ حاکی از غفلتی بزرگ و نگران‌کننده است. ماجرای نازنین زاغری یکی از این موارد قابل تامل است. از ابتدای دستگیری و محاکمه وی، رسانه‌های انگلیسی سعی داشته و دارند که با فضاسازی و مظلوم‌نمایی او را مادری بی‌گناه معرفی کنند که برای دیدار با خانواده‌اش به ایران سفر کرده و ناگهان دستگیر شده است!


در حالی که این مهره انگلیسی از چنان اهمیتی برای لندن برخوردار است که وزیر خارجه خود را راهی ایران می‌کنند تا با بالاترین مقامات دولتی کشور رایزنی کرده و شرایط آزادی وی را فراهم کنند. سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان می‌گوید این وزارتخانه موضوع را از منظر انسان‌دوستانه دنبال می‌کند! و یک نماینده مجلس شورای اسلامی در اظهار نظری عجیب محاکمه و محکومیت زاغری را به اختلافات سیاسی داخلی ربط می‌دهد و مدعی می‌شود این پرونده نوعی تسویه‌حساب داخلی است که هدف آن تردیدافکنی میان مردم درباره مدیران ارشد دولتی است! مشخص نیست منظور این به اصطلاح نماینده ملت! از چنین اظهار نظری چیست. دستگیری و محکومیت یک جاسوس ایرانی-انگلیسی چرا باید باعث تردید درباره مدیران ارشد دولتی شود؟!


ماجرای عضو زندانی شده تیم هسته‌ای یکی دیگر از این نمونه‌های تاسف‌آمیز و عبرت‌انگیز است. مذاکرات و توافق هسته‌ای یکی از پیچیده‌ترین مسائل تاریخ جمهوری اسلامی است که بی‌شک گذشت زمان ابعاد بیشتری از آن را برای افکار عمومی فاش خواهد کرد. علی‌رغم محکومیت این عضو تیم مذاکرات هسته‌ای، هنوز هیچ کس مسئولیت آن را برعهده نگرفته است و اساساً خود را ملزم به پاسخگویی نمی‌داند. کریمی قدوسی نماینده مجلس شورای اسلامی اخیراً گفته بود ایشان به طرف مقابل گفته بود که خط قرمز ایران درباره تعداد سانتریفیوژها کجاست! در صورت صحت این مطلب –که تاکنون از سوی مسئولان و مطلعان تکذیب نشده است- می‌توان تصور کرد مذاکرات چه فاجعه‌ای بوده است. تصور کنید در مسابقه شطرنج روبروی حریفی بنشینید که می‌داند برنامه شما چیست و در سرتان چه می‌گذرد! می‌تواند با کمترین تعداد حرکات شما را مات کند اما بازی را کش می‌دهد تا ظاهر مسابقه حفظ شود. چند مهره بی‌ارزش خود را هم شاید فدا کند که دلتان خوش باشد شما هم حرکتی کرده‌اید! اما نتیجه از ابتدا معلوم است.


متاسفانه منافع ملی کشور دستخوش تغافل و تجاهلی است که هر چند وقت یکبار آثار این روند تا حدی بروز پیدا می‌کند و دست‌اندرکاران امر نیز برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی به ماله‌کشی و سرپوش گذاشتن به پرونده‌ها روی می‌آورند. آیا به راستی جا نداشت یک مقام مسئول دولتی به خاطر تشویق این عضو خطاکار و اعطای مدال به او، از مردم عذرخواهی ساده‌ای کند؟ ظاهراً تصور بعضی از مسئولان از جاسوس و نفوذی، همان شخصیت‌های فیلم‌های هالیوودی است. ماموری کددار با بارانی و کلاهی که لبه آن را پایین داده و در پس کوچه‌ای با رابط خود قرار می‌گذارد و اطلاعات را با جوهر نامرئی می‌نویسد! آقایان محترم! دوره این بازی‌ها به سر آمده است. نفوذی‌ها می‌توانند مادر کودکی دو ساله و معصوم باشند و یا همکاری در دفتر و دستک خودتان. کافی است خوش‌بینی‌های کودکانه را کنار بگذارید و باور کنید که واقعاً وسط یک معرکه تمام‌عیار هستیم.


منبع: کیهان


انتهای پیام/

ارسال نظر