صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
محمدرضا نقدی*

انتقال سفارت امریکا چرا؟

این روزها در پی تصمیم رژیم امریکا مبنی بر انتقال سفارت خود در فلسطین اشغالی به بیت‌المقدس، تحلیلگران برابر روال خود دست به قلم شده‌اند یا با حضور در مصاحبه با رسانه‌ها در مورد ابعاد این مسئله اظهارنظر می‌کنند.
کد خبر : 240561

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، این روزها در پی تصمیم رژیم آمریکا مبنی بر انتقال سفارت خود در فلسطین اشغالی به بیت‌المقدس، تحلیلگران برابر روال خود دست به قلم شده‌اند یا با حضور در مصاحبه با رسانه‌ها در مورد ابعاد این مسئله اظهارنظر می‌کنند. بخش زیادی از این تحلیل‌ها و اظهارنظرها مربوط است به چرایی این تصمیم آمریکا و پاسخ به این سؤال که چرا در این مقطع زمانی آمریکا چنین تصمیمی را گرفت. با نهایت احترام به همه تحلیلگرانی که در پاسخ به این سؤال دلایلی را مطرح می‌کنند می‌توان با قاطعیت گفت که هر کس در تحلیل خود برای این اقدام دلایل منطقی و قابل درک نه فقط در جهت منافع آمریکا ولو در راستای منافع رژیم صهیونیستی بیاورد دچار خطا شده است چرا که این تصمیم فاقد هر فایده‌ای برای آنهاست.


واقعیت این است که مدت‌هاست رژیم آمریکا دچار سردرگمی و آشفتگی در تصمیم‌گیری‌های کلان شده است و مرتباً برخلاف منطق منفعت‌طلبانه و علیه اهداف سلطه‌جویانه خود تصمیم می‌گیرد. این موضوع هرچند در ماه‌های اخیر شدت یافته لکن فقط هم مربوط به شخص ترامپ نمی‌شود بلکه مربوط به کل حاکمیت ایالات متحده است. در دولت قبلی آمریکا یک روز ضرب‌الاجل برای حمله به سوریه معلوم کردند، در فاصله کوتاهی پس از اتمام ضرب‌الاجل انصراف خود را اعلام کردند، یک روز برای مردم ایران شعر حافظ خواندند و تمجید کردند، هنوز این موضوع از تیتر خبرها بیرون نرفته، دادن داروهای بیماری‌های صعب‌العلاج به ایران را تحریم کردند در دولت جدید هم همین روال ادامه دارد. رئیس‌جمهور جدیدشان هم روزی از مردم ایران تمجید می‌کند و مدعی می‌شود که حامی مردم ایران است و می‌خواهد مردم را از دست حکومت ایران نجات دهد یک ماه بعد در سازمان ملل رسماً اعلام می‌کند که مردم ایران یک ملت تروریست هستند.


یک روز در مقابل دیدگان تمامی سران کشورهای جهان در سازمان ملل کره شمالی را به محو از روی کره زمین تهدید می‌کند و سه هفته بعد در جمع بزرگی از سران کشورهای جهان می‌گوید آرزو دارم با رئیس‌جمهور کره شمالی بنشینیم شربتی بخوریم و گپ بزنیم و دوست باشیم و... این روزها موضع‌گیری‌های فراوان متناقص از این دست از سوی آمریکاکم نیست. شاید کسی تصور کند این تناقض‌ها همان سیاست چماق و هویج است حال آنکه اینطور نیست.‌ در اعمال سیاست چماق و هویج تشویق به همکاری با اعلام خطرات و تنبیهات ناشی از عدم همکاری همزمان یکجا مطرح می‌شود و به طرف مقابل فرصت داده می‌شود تا از میان دو راه یکی را انتخاب کند نه اینکه زمانی خطر را منتفی اعلام و حرف دوستی را وسط بکشد و بعد از مدتی برعکس عمل کند. یا عده‌ای ممکن است ریشه این خطاها و تناقضات را در شخصیت ترامپ جست‌وجو کنند که این هم غلط است.


اولاً این تناقضات از دوره قبل وجود داشته، ثانیاً هیچ‌گاه یک قدرت جهانی با ساختارهای پیچیده تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی اختیار خودش را به دست یک نفر نمی‌دهد و خصوصاً ترامپ که نقاط ضعف بزرگی چون شاکیان متعدد تجاوز جنسی یا پرونده خطرناکی مثل ارتباط با روسیه در دوره انتخابات را دارد و برای جبران این گاف‌های بزرگ مجبور است برابر خواست سرویس‌های اطلاعاتی و شبکه تصمیم‌گیری رژیم آمریکا عمل کند. پس دلیل این درهم‌ریختگی سیاست‌های ایالات متحده چیست؟


پاسخ این سؤال را باید در بررسی سنن الهی یافت. آنجا که قرآن(آیه 16 سوره اسراء) می‌فرماید: «وَ إِذا أَرَدْنا ان نُهْلِک قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً»


«و چون زمان آن فرا رسد که دیارى را نابود کنیم، بر نعمت توانگران و مرفّهان آن مى افزاییم و آنان با سرمستى بندگى خدا را رها مى کنند و در آن دیار به فسق و فجور مى‌پردازند، در نتیجه آن سخن (وعده عذاب ) درباره آنان تحقق مى یابد و آنجا را به کلّى نابود مى کنیم.» یا آنجا که امیرالمومنین(ع) در فرمان به مالک اشتر می‌فرماید: «وَمَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللهِ کانَ اللهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ، وَمَنْ خَاصَمَهُ اللهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ، وَکانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى یَنْزِعَ أَوْ یَتُوبَ.»(نامه53)


«هر که بر بندگان خدا ستم کند، افزون بر بندگان، خدا نیز دشمن او می‌شود. و خدا با هر که دشمنی کند، منطق را از او می‌گیرد و خدا همواره با او در جنگ خواهد بود تا از این کار باز ایستد و توبه کند یا شکست بخورد.»


وقتی کسی آشکارا به بندگان خدا ظلم می‌کند و ظلم را از حد می‌گذراند. خدا با او وارد جنگ می‌شود. امیرالمومنین می‌فرماید:« من خاصمه الله ادنی» کسی که خدا با او به جنگ و دشمنی برخیزد دلیل و منطق را از او می‌گیرد. بنابراین جست‌وجوی دلیل و منطق برای تصمیمات و رفتارهای رژیم آمریکا در چنین شرایطی نابجاست. این یک شرایط استثنایی نیست. این سرنوشت همه طاغوت‌ها در پایان عمر ننگین آنهاست. همانطور که در مورد فرعون و نمرود نقل شده است و همانطور که خودمان در سال آخر رژیم شاه شاهد بودیم.


سال 57 را که به خاطر دارید. شاه ملعون دولت آشتی ملی تشکیل داد و هنوز امضای آشتی ملی خشک نشده بود 17 شهریور با برقراری حکومت نظامی چه کشتاری به راه انداخت. هنوز چندی نگذشته بود انبوهی از زندانیان مبارز را که هرکدام می‌توانستند جمع زیادی از مردم را به مبارزه بکشند آزاد کرد، چند هفته بعد دستگیری‌های گسترده‌ای از افرادی که خیلی خیلی از آن زندانیان سیاسی کم‌اثرتر بودند انجام داد و جمعیتی چند برابر آزاد شده‌ها را زندانی کرد، ماه بعد در مصاحبه تاریخی خود ادعا کرد که صدای انقلاب ملت ایران را شنیده و به انقلاب مردم احترام می‌گذارد و نخست وزیر و رئیس ساواک را زندانی کرد ولی هنوز طنین صدای این عذرخواهی و وعده نرمش با مردم در رسانه‌ها استمرار داشت که مردم شاهد کشتارهای عجیب و غریب، این بار زیر گرفتن مردم و خودروها با تانک در خیابان‌ها بودند. تصمیمات و رفتارهای امروز آمریکا کاملاً از همان قاعده پیروی می‌کند و دلیل و منطقی برخاسته از یک کانون تفکر را ندارد بلکه بیشتر از روی اضطرار و دستپاچگی است همانطور که امیرالمومنین می‌فرماید: «من خاصمه الله ادحض حجته.»


چه کسی است که نداند حاکم کردن یک بچه به سرنوشت عربستان و وادار کردن او به قرارداد 480 میلیارد دلاری تسلیحاتی در شرایط وخیم اقتصادی عربستان چه تبعاتی برای بزرگ‌ترین متحد آمریکا در منطقه دارد؟ چه کسی است که نفهمد دستگیری و سرکیسه کردن شیوخی که همه هویت آل سعود هستند چه عواقبی برای سرنوشت این رژیم دارد؟ چه کسی است که نداند و بازی بچگانه بازداشت سعد حریری چگونه جبهه مقاومت را متحد و آل سعود را بی آبرو و منزوی می‌کند.


هر دیپلمات مبتدی هم می‌فهمد که نحوه برخورد آمریکا با برجام چه فرصت تاریخی را برای تثبیت نفوذی‌های آمریکا در ایران سوزاند و چه بلایی بر سر خط سازش آورد یا بازی استقلال کردستان عراق چه ضربه‌ای به حضور آمریکا در عراق زد. ساده لوح ترین سیاستمدار هم می‌توانست حدس بزند با تصمیم آمریکا مبنی بر انتقال سفارت خود به بیت المقدس چه غوغایی علیه آمریکا به راه خواهند افتاد. تصمیمی که از سید حسن نصراله و اسماعیل هنیه در خط مقدم مبارزه با صهیونیسم تا سران صهیونیستی اروپا و سازمان ملل را به موضع واحد علیه آمریکا رساند و هزینه‌های زیادی را که برای فراموشی فلسطینی و دشمن نمایاندن ایران و حزب‌الله برای کشورهای اسلامی شده بود، یک شبه بر باد داد.


اندیشکده‌های آمریکایی با کمک رسانه‌های تراز اول جهان و حکام مرتجع منطقه حداقل 10 سال به‌طور مستمر کار کردند تا مسئله فلسطین را به فراموشی ببرند و آن را از صدر کارهای امت اسلامی خارج کند ولی این تصمیم آمریکا تمام این زحمات را یکباره بر باد داد. بنابراین تحلیلگران برای اینکه به خطا نیفتند منبعد بهتر است برای تصمیمات و اقدامات آمریکا دنبال دلیل و منطق نگردند. این ترامپ نیست که عقلش را از دست داده این کلیت رژیم آمریکاست که خون کودکان فلسطینی و یمنی دامنش را گرفته است و او را به زیر کشیده است.


منبعد شما هر روز شاهد این رفتارهای غیرمنطقی خواهید بود. رفتارها و تصمیماتی که به هر طرف بچرخد یک نتیجه بیشتر ندارد و آن سقوط بیشتر آمریکا و نزدیکتر شدن به فرو پاشی کامل آمریکا و اسرائیل و تحقق این سنت الهی است که قرآن می‌فرماید:


وَ الَّذینَ کذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لا یعْلَمُونَ وَ أُمْلی لَهُمْ آن کیدی مَتینٌ (سوره اعراف) یعنی کسانی که نشانه‌های ما را تکذیب می‌کنند یواش یواش از جایی که به فکرشان هم نمی‌رسد آنها را پایین می‌کشیم به آنها مهلت می‌دهم چرا که نقشه ام حساب شده است (182 و 183 اعراف)


این واقعیت برای افراد خردمند یک پیام دارد. هیچ گفت‌وگو و معاهده‌ای با این مرکز تصمیم‌گیری آشفته به نتیجه نخواهد رسید و ارتباط با این طاغوت رو به زوال جز ذلت و خواری و نکبت دستاوردی نخواهد داشت و مذاکره و امتیاز به کشورهای اروپایی که رهبری چنین رژیم به هم ریخته و در حال فروپاشی را پذیرفته‌اند به همان اندازه و غیرخردمندانه است که مذاکره و امتیاز‌دهی به بختیار بعد از فرار شاه خائن.


مستضعفان بدون شک پیروز این میدان هستند و البته این پیروزی آنطور که مولای ما در عید مولود فرمودند یک شرط دارد و آن هم استمرار مقاومت و ایستادگی در مقابل طاغوت است.


جبهه استکبار روز به روز ضعیف‌تر و به نابودی کامل نزدیک‌تر و جبهه مستضعفین و مردم آزادیخواه جهان روز به روز مستحکم تر و فشرده‌تر خواهد شد. خدا منطق و قدرت برنامه‌ریزی عالمانه را از مستکبران گرفته، به زودی جانشان را هم خواهد گرفت. الیس‌الصبح بقریب.


منبع: جوان


انتهای پیام/

ارسال نظر