صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۸:۰۳ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۴
جواد حیدریان

به جنگ گل‌ها نرویم

کد خبر : 23899

دکتر ناصر کرمی برای من یک متخصص درجه یک، با ذوق و پر هیجان در حوزه محیط زیست است. تا نامش را پای «کارزار گل» ندیدم، راضی به انتشار بیانیه در خبرگزاری آنا نشدم. بیانیه را منتشر کردم اما موافق این ایده – عمل نیستم.


در کارزار گل از مردم می‌خواهند «گل نخرند و به دیگران هم بگویند گل نخرید.» این ایده، اساسا ایده مناسب و موفقی نیست. از منظر روانشناختی «هیجانی منفی» را بر می‌انگیزاند. به طور خود به خودی احساس مقاومت تولید می‌کند. به نظرم برای جلب حمایت عمومی، ایجاد مساله ملی و تهییج جریان‌های مردمی برای نشان دادن بحران آب در ایران، باید سراغ ایده‌های پذیرفتنی‌تر رفت.


گل، مساله ظریفی است. نازک است. عزیز است - به قول حافظ- به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد. غنیمت شمریدش صحبت... به اعتقاد من وقتی از تحریم گل حرف می زنیم، خار- خوار شده‌ایم. از موضع دیگری وارد شده‌ایم. مسیر را اشتباهی رفته‌ایم. بد عمل کرده‌ایم... این واکنش طبیعی مخاطبان این کارزار است. کارزار هم واژه مناسبی به نظر نمی‌آید. کارزار گل! به جنگ گل که نمی‌روند. قرار است با تولید محصولات پر مصرف مخالفت شود. قرار است، الگوهای کشت مورد نقد باشد. قرار است، بحران آب به مساله اول مملکت تبدیل شود. با گل سر ستیز که نیست...


تولید چنین ترکیب واژگانی و البته ایجاد چنین کمپینی برای مقابله با مصرف آب، می‌تواند ذهن را به جای ایجاد چنین انگیزشی به سمت مقابل ببرد. با احترام به دوستان خوبم که چنین ایده ای را زاییده اند می خواهم بگویم ایده خلاقانه ای نیست. چون ابتدایی ترین اصول ترکیب واژه‌سازی در آن رعایت نشده است. جنگ با گل نمی شود، حتی با گل فروش هم نمی‌شود! در بیانیه نیز آمده «البته که سهم باغ‌های گل در مصرف منابع آب ایران بسیار کمتر از دیگر باغ‌ها و کشتزارهای ایران است.» پس چه جای طرح چنین ایده ای!


من فکر می کنم، با اینکه مقابله با بحران فزاینده خشکیدگی در ایران نیازمند فراگیری کمپین‌ها و در حقیقت ایجاد نوعی همیاری ملی است، نیازمند ایده‌های حقیقی‌تر هم هست اما کارزار گل، در قامت یک ویرانگر وارد جریان فکری مردم می‌شود. کارزار گل، فاقد سایق‌های انگیزشی برای مقابله با بحران آب است. ما را در موضع مخالفت قرار می‌دهد. این مساله چندان عینی نیست. از منظر روانشناختی می‌تواند تاثیر منفی بر افکار عمومی بگذارد. نوعی انتزاع در این کارزار نهفته است که می‌تواند چالش ذهنی ایجاد کند. می‌تواند ذهن کاوشگر را حتی مختل کند و دیگر به فکر واندارد، یک جا متوقفش کند و بگوید؛ با گل سر ستیز نیست!


پیشتر از کارزار گل، پیش از آنکه بحران خشکیدگی سرزمین ایران را فرسوده و بیابان کند، پیش از اینکه ما بخواهیم مقاومت مدنی راه بیندازیم و گل را تحریم کنیم تا آب کمتری مصرف شود، پاسخ شاعرانه مجدالدین ابوالحسن یا ابواسحاق کسائی مروزی شاعر قرن چهارم خورشیدی؛ در اواخر عهد سامانی و اوایل عهد غزنوی در خور تامل است؛


گل نعمتی است هدیه فرستاده از بهشت/ مردم کریم تر شود اندر نعیم گل
ای گلفروش، گل چه فروشی به جای سیم/ وز گل عزیزتر، چه ستانی به سیم گل؟


انتهای پیام/

برچسب ها: بحران آب
ارسال نظر