دانشگاه ما در یک حرکت تدریجی روبه نابودی و خودکشی آرام است
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، دکتر ناصر فکوهی عضو هیات علمی دانشگاه تهران در نشست نقد و بررسی کتاب «دانشگاهی که بود» با اشاره به فرایند استادشدن خود گفت: دغدغه حضور من در صحنه مسایل اجتماعی از ابتدای دوران نوجوانی وجود داشت من در خانواده متوسط روبهبالا زندگی میکردم و در دبیرستان هدف که آن زمان طبقه نخبگان در آن تحصیل میکردند درس میخواندم. در آن دوران تحصیل تنها در دو رشته ریاضی و طبیعی در این دو دبیرستان ممکن بود و من علیرغم مخالفت خانواده با وجود اینکه جزو شاگردان ممتاز بودم دوست داشتم که در رشته طبیعی تحصیل کنم چون دوستانم به این رشته رفته بودند من همیشه از مدرسه متنفر بودم و ساختار سرکوبگرایانه آن را دوست نداشتم.
فکوهی ادامه داد: بههرحال در چنین شرایطی صحبت از ادامه تحصیل در رشته ادبی برای خانواده من غیرممکن بود، بههمین دلیل به انگلستان رفتم و در آنجا تلاش کردم تا پزشکی بخوانم اما وقتی با تشریح جسد یک موش و بوی تعفن آن روبرو شدم، متوجه شدم که هیچگاه نمیتوانم یک پزشک شوم به همین دلیل به فرانسه رفتم و آنجا مهد علوم اجتماعی است. در فرانسه هم تلاش زیادی کردم تا رشتهای به غیر از علوم اجتماعی بخوانم و خواسته خانواده را برآورده کنم.
این استاد دانشگاه تهران افزود: بههرحال در فرانسه رشته انسانشناسی را در مقطع کارشناسی ارشد خواندم، اما چون هیچ چشماندازی نسبت به آن نداشتم بین گرفتن مدرک کارشناسی ارشد و دکترایم ۸ سال وقفه افتاد. پس از آن هم در شرایطی که ۳۵ سالم بود با ۲ فرزند تصمیم گرفتم برگردم به ایران. آن زمان تمام نامههایی که از ایران به من میرسید مبنی بر این بود که مرا از این تصمیم منصرف کند اما من هیچگاه دلم نخواسته زندگی آرام و ملایمی داشته باشم و این را ارزشی ندانستم.
فکوهی با بیان اینکه نیروی ضد همنوایی که در وجود من بود با همنوایی در دانشگاه سازگار نبود افزود: اگر تا پیش از این باید با خانوادهام میجنگیدم که به علوم اجتماعی برسم حالا باید با سیستم دانشگاهی مبارزه میکردم و بسیار جالب است که انتشار کتاب «دانشگاهی که بود» همزمان با استاد تمام شدن من مصادف شد و در واقع این یک هدیه به سیستم دانشگاهی بود که نشان میدهد یک ضدهمنوا مانند من چقدر میتواند پیشرفت کند و به درجه استادی برسد و کتابش را درست جایی منتشر کند که وابسته به وزارت علوم است و همین کتاب سیستم دانشگاهی را نقد میکند!
فکوهی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه دانشگاه ما در یک حرکت تدریجی روبهنابودی و خودکشی آرام است گفت: این نظام با انواع داروهای مسکن مانند مقالات I.S.I شرکت در کنگرههای بینالمللی، افزایش بدون توجیه دانشجو و … خود را تسکین میدهد. البته اینها به تنهایی مولفههای بدی نیست اما اگر در جایگاه خود بهدرستی عمل کند به هرحال نظام دانشگاهی ما نقش موتور بالارفتن سرمایههای فرهنگی در ایران را ایفا کرده است و آنگونه که بوردیو میگوید دانشگاه به یک میدان رقابت افراد برسر امتیازات مادی و غیرمادی تبدیل شده است.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران افزود: این کتاب یکی از آثاری است که مداخلهگریهای اجتماعی من را در خودش جمع کرده است اگرچه من آثار دیگری هم با سنت کلاسیک دانشگاهی نوشتهام اما بحث اصلی این است که ما باید اولویت و اولویتهای خود را تشخیص دهیم و ببینیم که آیا حضورمان در مجلات جامعهشناسی مهمتر است و یا جامعهای پر از آسیب و مسایل اجتماعی.
این استاد دانشگاه با انتقاد از فرایند استاد شدن که در نهایت به کارمند علمی ختم میشود گفت: منطق دانشگاه در ایران مداخلهگری اجتماعی را نمیپذیرد چون با همنوایی درونش در تضاد است. امروز ما در سیستم دانشگاهی با گفتمانهایی روبرو هستیم که توهمزده و توهمزا هستند. مکانیسمهایی که از آموزش جهانی حرف میزنند اما قادر به تشخیص اولویتهای خود نیستند.
فکوهی در بخش پایانی سخنانش با بیان اینکه دانشگاه ما براساس مدل دانشگاه اواخر قرن بیست و یک ساخته شده و هرموار است یادآور شد: امروز ما نیازمند دانشگاه استادمحور هستیم و هر استاد دانشگاه باید یک پروژه برای خودش تعریف کند و انستیتوهایی شکل بگیرد که این کار علمی را پیش ببرد. نقد تند اجتماعی تنها عاملی است که ممکن است بهبود ایجاد کند و شیوههای مسکنی بدترین ضربات را به ما میزنند چون آگاهی ما از بین میرود.
انتهای پیام/